• 1404 پنج‌شنبه 12 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3981 -
  • 1396 پنج‌شنبه 30 آذر

يلدا زايش دوباره خورشيد

محمدجعفر قنواتي

يلدا واژه‌اي سرياني و به معني تولد و زايش است. كهن‌ترين منبعي كه به اين مفهوم اشاره كرده آثار‌الباقيه اثر ابوريحان بيروني است: «نام اين روز ميلاد اكبر است. گويند در اين روز نور از مرز توصان به مرز زيادت خارج مي‌شود.»
در پايان اين شب خورشيد دوباره جان مي‌گيرد و از اين رو ايرانيان باستان دي‌ماه را خورماه مي‌گفته‌اند؛ يعني ماه خورشيد.
روز اول دي‌ماه را نيز خرم‌روز مي‌ناميدند. به گمان نياكان ما در شب يلدا ميان روشنايي و تاريكي يا ميان نور و ظلمت مبارزه درمي‌گيرد و مردم براي كمك و ياوري به نور تا صبح بايد بيدار بمانند. به گفته استاد ژاله آموزگار «آنها به اين ترتيب به فرشته پيمان، فرشته راستي و فرشته نظم ياري مي‌رسانند.» آنها با نگراني منتظر مي‌ماندند تا پايان اين كارزار را با دميدن صبح و ديده شدن نخستين فروغ روشنايي و به‌ويژه تابش نخستين پرتوهاي خورشيد زندگي‌بخش جشن بگيرند. اين رسم با همين جزييات تا مدتي پيش از اين در برخي مناطق ايران همچنان رايج بود چنان‌كه در ليويي از شهرهاي استان فارس، مردم در اين شب با سرگرمي‌هايي مانند نواختن ني و خواندن آوازهاي محلي و حماسي و نقل خاطره‌ها و روايت‌ها و داستان‌هاي كهن تا صبح بيدار مي‌ماندند و با درخشش نخستين شعاع‌هاي خورشيد با ساز و نقاره به پايكوبي مشغول مي‌شدند و در حقيقت به اين ترتيب پيروزي روشنايي را بر تاريكي يا زايش دوباره خورشيد زندگي‌بخش را جشن مي‌گرفتند.
اينكه مردم اين منطقه جشن واقعي را در صبح يا پايان شب يلدا برگزار مي‌كردند در شناخت بهتر شب يلدا و ويژگي‌هاي آن اهميت بسياري دارد. شب يلدا را از برخي جنبه‌ها مي‌توان با شب شش‌نوزاد يا شب ششگان مقايسه كرد. ششگان براي نوزاد شبي است بالقوه نحس زيرا در اين شب نيروهاي شر قصد دارند به كودك آسيب رسانند و او را از ميان بردارند. خانواده براي پيشگيري از اين زيان‌رساني و كمك به زندگي نوزاد دور هم جمع مي‌شوند، شب تا صبح بيدار مي‌مانند و با جشن و پايكوبي و آوازخواني به نوزاد كمك مي‌كنند كه از نيروهاي اهريمني و شر در امان بماند. به عبارت ديگر آنها با اين كار خود اهريمن مرگ را شكست داده و متواري مي‌كنند. بي‌جهت نيست كه به گفته محمد بشرا مردم گيلان در گذشته‌اي نه‌چندان دور شب يلدا را شوم مي‌دانستند و تا دميدن خورشيد بيدار مي‌ماندند و زمان را با سرگرمي‌ها، تفال زدن و شاهنامه‌خواني مي‌گذرانيدند.
از سوي ديگر بايد گفت از لحاظ اجتماعي اين جشن مربوط به جوامع كشاورزي است زيرا مصادف و مقارن با پايان برداشت پاييزه و آغاز فصل استراحت در جامعه كشاورزي است. همه اقشاري كه از توليدات كشاورزي بهره مي‌برده‌اند در جشن نخستين روز دي‌ماه شركت مي‌كرده‌اند. ابوريحان بيروني در آثارالباقيه مي‌نويسد:‌ »گاهي اين روز را نوروز مي‌گويند و آن را عيد مي‌گويند زيرا ميان آن و نوروز نود روز تمام است.»
اگرچه گفتار ابوريحان با اغراق همراه است اما يك نكته را تاييد مي‌كند و آن ارتباط يلدا با فعاليت‌هاي كشاورزي است. هم از اين رو مي‌توان حدس زد كه يلدا جشن بوميان فلات ايران بوده است.

برخي از آداب و مراسم شب يلدا
1- خوراكي‌ها: در گيلان خوردن هفت نوع ميوه پاييزي و زمستاني از رسم‌هاي قديمي است كه هنوز هم كم و بيش مردم به آن باور دارند. برترين اين ميوه‌ها عبارتند از به، سيب، گلابي محلي (خوج) و ازگيل در آب قرار داده. امروزه به جاي آن ازگيل پخته مي‌خورند.
در تبريز هم شب چله يا شب يلدا بايد هفت نوع ميوه بخوردند و معتقدند هفت نوع ميوه باعث مي‌شود در تابستان آدم زياد گرمش نشود و عرق نكند و به اصطلاح جگرش خنك باشد. در بهار همدان خوراكي‌هاي شب چله اينها هستند: هندوانه، خربزه، شير شيره، مويز، كشمش سبز، انار و پرتقال.
در قزوين از گذشته‌هاي دور در شب يلدا فقير و غني هندوانه مي‌خوردند و اعتقاد دارند اين كار مايه تندرستي و سلامت در تابستان است.
2- سرگرمي‌ها: در گذشته براي مشغول شدن در اين شب راه‌هاي مختلفي داشتند كه از جمله به اين موارد مي‌توان اشاره كرد: نقل قصه و افسانه و خاطره، كتابخواني (چون اشخاص باسواد كم بود معمولا كسي كه خواندن بلد بود داستان‌هايي را براي جمع از روي كتاب مي‌خواند. ازجمله كتاب‌هاي بسيار رايج اينها بودند، اميرارسلان، ملك‌ناز نامه، چار درويش و به ويژه شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسي.
بازي‌هايي مانند  شاه و وزير و گل يا پوچ نيز بسيار رايج بود.
3- رسم‌ها: هديه فرستادن براي تازه عروس‌ها از رسم‌هاي رايج در سراسر ايران بود. خانواده‌هايي كه دختري را براي پسرشان عقد كرده ولي هنوز او را به خانه نياورده بودند براي عروس خود متناسب با وضعيت اقتصادي خانواده هديه‌اي مي‌فرستادند كه به آن «شب چله‌اي» مي‌گفتند. خانواده‌هايي نيز كه دخترشان عروسي كرده و به خانه بخت رفته بود برايش هديه مي‌فرستادند. براي نمونه در ازناي اراك در گذشته‌اي نه چندان دور معمولا اين مواد را مي‌فرستادند؛ بلغور و برنج، قند و چاي، چند قالب صابون، دو كيسه حنا، تخمه هندوانه خانگي، نخودچي و كشمش. معمولا مقدار كشمش فراوان بود كه آن را در يك مجمع مي‌گذاشتند وقتي مي‌خواستند  وارد خانه بخت دخترشان بشوند اول پاي راست را در خانه مي‌گذاشتند، خانواده داماد به پيشواز آنها مي‌آمدند و خوشامد مي‌گفتند. مادر داماد ضرف‌ها را خالي مي‌كرد و معمولا مقداري ميوه يا چند تخم مرغ رنگ كرده در آنها مي‌گذاشت.
در اوسكو از توابع تبريز هديه‌هايي كه خانواده داماد مي‌فرستد هنوز هم رايج است كه عبارتند از: هندوانه، كفش، ميوه و پيراهن. گذاشتن هندوانه و كفش در خوانچه شب چله‌اي لازم و حتمي است.
از رسم‌هاي رايج ديگر فال گرفتن بود كه انواع متفاوتي دارد. در زير فقط به بعضي از آنها اشاره مي‌شود. فال حافظ، فال كوزه، چل سرو يا چل سرود كه بعضي مناطق به آن چل بيتو مي‌گفتند. فال مهره، فال سوزن و فال كليد كه شبيه فالگوش بود. در برخي مناطق آذربايجان قاووت خضر نبي درست مي‌كنند و طي آييني خاص آن را ميان اعضاي خانواده و همسايگان توزيع مي‌كنند. قاووت را از آرد كردن چند دانه گياهي مقوي تهيه مي‌كنند.
سال‌اندازي هم از رسم‌هاي رايجي بود كه پسران جوان اجرا مي‌كردند. اين رسم به ويژه در مناطق غربي و شمال غرب رايج بود.
نويسنده و پژوهشگر فرهنگ و ادبيات عاميانه

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون