دردانه باشگاه استقلال
علي عالي
كاغذ و قلمي برداريد و ليست همه استقلاليهاي تاريخ باشگاه را پشتسر هم رديف كنيد. بدون شك در صدر اين ليست، دلدادهترين استقلالي، برازنده منصور پورحيدري است. تصوير او تكيهزده به نيمكت ذخيرههاي استقلال در آخرين روزها همراه با عصا و در پسزمينهاش عليرضا منصوريان در حال پاسخ به ابراز احساسات هواداران، فراموشنشدني است. كادري تاريخي از روزهايي كه سرطان به همه وجودش نفوذ كرده بود اما كنار تيم ماند. مردي از جنس اخلاق. مردي كه هم استقلاليها ميپرستندش و هم پرسپوليسيها با احترام از او ياد ميكنند. فوتبال ايران به ياد ندارد منصور پورحيدري يكبار خارج از اخلاق و ادب، واژهاي را بر زبان آورد. آن هم در روزگاري كه توهين، فحاشي و ناسزا رويه بسياري از مربيان است. مربياني كه خودشان «رسانه» شدهاند. دلدادهترين استقلالي، شايسته اوست كه سرمربيگري تيم ملي پرستاره ايران را در آستانه جام ملتهاي آسيا رها كرد و چند روز مانده به دربي، هدايت تيم محبوبش را برعهده گرفت. استقلال تهران، بازيكن و مربي كم نداشت. اما چه كسي به ياد دارد منصور پورحيدري يكبار عليه تيمش حرف بزند و شرط بگذارد؟ چه كسي يادش هست روزي را كه آن مدير، با حكمي عجيب و نابهنگام، منصور پورحيدري را اخراج كرد؟ صدا از اين عاشق درآمد؟ چه كسي به خاطر دارد همان پورحيدري دلشكسته در روزهاي سخت، دوباره با همان مدير كملطف، دست همكاري داد؟ هواداران و فوتبالدوستانِ ايراني هيچگاه اين خاطرات را فراموش نميكنند. او آقايِ اخلاقِ استقلال است. منصور پورحيدري جزو نخستين مربياني بود كه اجازه داد دوربينهاي تلويزيوني به رختكن بيايد. او جزو نخستينهايي بود كه در رختكن، ماژيك به دست از تاكتيك ميگفت و براي بازيكنانش توضيح ميداد. پورحيدري حتي در آوردن دستيار خارجي هم جزو نخستينها بود و علم روز را كسر شأن نميدانست. دردانه باشگاه استقلال با همان سيستمي كه آلمان را قهرمان جامجهاني 90 كرده بود، با سيستم 2-5-3، استقلال را قهرمان آسيا كرد تا بهترين استقلال تاريخ را بسازد. فوتبال ايران افرادي چون او را كم دارد. مردي كه با وجود محبوبيت، هيچگاه دنبال نفوذ روي سكوها نبود. هر سال 14 آبان را بايد قدر دانست. قدر منصور پورحيدري.