بيش از نيمي از مردم ارزشهاي خود را از صداوسيما نميگيرند
عباس عبدي با بيان اينكه ارزشي كه براي انسان و جان او در ايران قايل هستيم، كم است تاكيد كرد: با اين سطح ارزشي كه براي انسان قايليم بعيد به نظر ميرسد بتوانيم ميزان نزاع و مرگ ومير ناشي از تصادفات را تا حد زيادي كاهش دهيم. يكي از مسائل اساسي كه بايد به آن بپردازيم اين است كه چگونه ميتوانيم انسان را به عنوان انسان و موجودي كه حق حيات دارد، ارج بنهيم. هم به خودمان اين ارج را بنهيم و هم به ديگران.
به گزارش جماران، عباس عبدي، پژوهشگر و محقق در جلسه ماهانه بنياد باران با تشريح مفهوم نزاع در زير مجموعه خشونت گفت: نزاع تنشي است كه بين دو نفر ايجاد ميشود و در مراحل بعد منجر به درگيري و قتل و... ميشود. نزاع در حوزه سياست و اجتماعي هم هست. عباس عبدي با اشاره به اين سوال كه «چرا اين حجم عظيم خشونت وجود دارد و چه عواملي موجب ايجاد آن ميشود؟» افزود: ممكن است براي كنترل از طريق بخش سخت افزاري، با استخدام پليس و ساختن زندان اقدام كرد، ولي بخش نرم افزاري اين مساله در كشور به اين زوديها حل نميشود. ما فقط نزاع آشكار نداريم و نزاع پنهان هم داريم. وقتي در خيابان راه ميرويد كسي تنهيي ميزند يا حقي از شما ضايع ميشود و شما از حق خود ميگذريد، در حقيقت نزاعي پنهان روي داده است. نزاع پنهان به اين دليل عينيت نيافته است كه مقرون به صرفه نبوده شما حقوقتان را استيفا كنيد. جامعه اين امكان را فراهم نميكند كه افراد به خوبي حقوق خودشان را استيفا كنند.وي با اشاره به ريشههاي نزاع در جامعه ادامه داد: بخشي از ريشههاي نزاع، ريشههاي فرهنگي است كه من شخصا اعتقاد زيادي به آن ندارم .چند عامل موجب شكلگيري نزاع ميشود كه نخستين آن تعارض ارزشهاست. در جامعهيي كه در آن تعارض ارزشي وجود داشته باشد و وحدت ارزشي نباشد تنش ايجاد خواهد شد. اگر همه ما از در اين سالن در يك زمان بخواهيم خارج شويم طبيعتا تنش ايجاد خواهد شد. وقتي تعارض ارزشها پيش بيايد بحران ايجاد خواهد شد. البته اين شرط لازم است و شرط كافي نيست. نمونه كوچك تعارض ارزشي، تعارض در رسانه است. صدا و سيماي ايران منشأ مهم تعارض ميشود براي اينكه الگوي حداقل نيمي از جامعه ايران صدا و سيماي ايران نيست. اين يعني اينكه رسانه اصلي نيمي از مردم ايران صدا و سيما نيست و اطلاعات و ارزشهاي خود را از صدا و سيما نميگيرند. بنابراين جامعه دو قطبي شده است و واحد نيست.
عبدي با تاكيد بر اهميت انطباقپذيري قانون با محيط اجتماعي گفت: قانون نميتواند از 100سال پيش تا حالا، چيز ثابتي باشد. قانون بايد با محيط اجتماعي امروز منطبق و به روز باشد. قانون بايد پاسخي به نظم موجود ميان مردم باشد. قانون بايد ترجمان رفتار واقعي و ارزشهاي غالب اجتماعي باشد. بگذريم از موضوع قانون نويسي كه با اين نوع مجالسي و اين نوع رفتارهايي كه ما داشتهايم، قانون نويسي خود يك عقبگرد جدي در ايران داشته است.
عباس عبدي در ادامه با موضوع قانون و نزاع و خشونت گفت: پاي قانون به عنوان مهمترين هنجار ما در تنظيم رابطه ميلنگد. مشكل اساسيتر ما در اين مبحث مشكل حاكميت قانون است. قانون بدون ضمانت اجرا معني ندارد. بخشي از قوانين ما به دليل فقدان استقلال قضايي و عدم تطابق با محيط اجتماعي سرنوشتي مثل قانون ماهواره دارند. اين پژوهشگر با اشاره به قانون مجازات اسلامي گفت: فكر نميكنم اگر 50 سال هم اين قانون وجود داشته باشد، به خيلي از بخشهاي آن استناد شود. فقط به خاطر اينكه در فقه وجود داشته برداشتهاند و در قانون گنجاندهاند. اصلا توجه نشده است كه مصداق اين قوانين در عرصه اجتماعي وجود دارد يا نه؟! به همين دليل است كه قانون بياعتبار ميشود و حاكميت ندارد و استقلال قضايي كه منشأ تضمين اجراي آن است وجود نخواهد داشت. كمبود منابع، فقدان هنجار حلكننده اختلاف، براي فرد در جامعه راهي را جز وارد شدن در درگيري براي حل اختلاف نميگذارد. وقتي كه نتوانم مشكل خود را با كسي از طريق قانون و مرجع معتبر ثالث حل كنم، يا بايد خون دل خورده و سكوت كنم يا از طريق درگيري مستقيم نسبت به حل آن اقدام كنم.
وي در پايان افزود: به نظر ميرسد نزاع و خشونت به معني عام يك بحران جدي است. البته اين نگاه منفي تلقي نشود، طوري فرض نشود كه نزاع همه مملكت را دربرگرفته است. ولي در هر حال پديدهيي نيست كه بشود از كنارش بيتفاوت گذشت. راهحل اين معضل هم اين نيست كه به مردم بگوييم تو را خدا نزاع نكنيد تا بتوانيم قانون را متناسب كرده و ضمانت اجراي آن را فراهم كنيم و دادرسي عادلانه و كم هزينه برقرار كنيم، توصيههاي اخلاقي نميتواند از شكلگيري نزاع جلوگيري كند. البته هيچوقت نميشود نزاع را به حداقل رساند. يكي از ريشههاي مشترك مرگ و مير ناشي از تصادفات رانندگي و ميزان نزاع در كشور مربوط به اين است ارزشي است كه براي انسان و جان او در ايران قايل هستيم. با اين سطح ارزشي كه براي انسان قايليم بعيد به نظر ميرسد كه بتوانيم ميزان نزاع و مرگ ومير ناشي از تصادفات را تا حد زيادي كاهش دهيم. يكي از مسائل اساسي كه بايد به آن بپردازيم اين است كه چگونه ميتوانيم انسان را به عنوان انسان و موجودي كه حق حيات دارد، ارج بنهيم. هم به خودمان اين ارج را بنهيم و هم به ديگران.