نگراني براي سبد راي اصولگرايان معتدل
غلامعلي جعفرزاده
در ميان صفكشيهاي طولاني و البته به هم ريخته گروههاي سياسي براي انتخابات مجلس دهم، اكنون ميتوان يك خط هوشمندانه را شناسايي كرد كه توسط جريان نزديكان احمدينژاد هدايت ميشود؛ خطي كه اگر به فرجام مد نظر خود برسد ميتواند در ميان غفلت جريان اصولگرا بر اين جناح غلبه پيدا كند، هر چند باز هم همان نام اصولگرايي را بر پيشاني خود داشته باشد. شرح قضيه به طور ساده اينگونه است كه جريان نزديك و همسو با دولت قبل اكنون مهرهها و چهرههاي خود را به صورت پراكنده اما پر تعداد در نقاط مختلف كشور وارد عرصه رقابت كرده و به طور طبيعي هم اين تلاش با تابلوي اصولگرايي اتفاق ميافتد. اين جريان هماكنون از مديران اجرايي ارشد دولت قبل در قامت نامزدهاي انتخاباتي بهره ميگيرد. بسيار طبيعي است كه حضور در مسندهاي اجرايي به شكل طبيعي ميزاني از شهرت و جاذبه در اين نامزدها ايجاد كرده و اين ميتواند آنها را چند قدم در جريان انتخابات و رقابت سياسي از رقبا جلو بيندازد. اما مساله اين است كه چنين وضعيتي چه تاثيري بر سبد راي گروههاي مختلف حاضر در صحنه انتخابات دارد؟ بيشك طيف احمدينژاد و مديران دولت او اگر وارد عرصه شوند نميتوانند راي چنداني از سبد اصلاحطلبان و حتي هواداران دولت به نفع خود جمع كنند. فصل مشترك اندك و ناچيز سبد راي اين گروهها مسالهاي آشكار و عيان است. همزمان اما سبد راي اصولگرايان معتدل ميتواند به صورت جدي مورد تهديد اين جريان قرار بگيرد. خصوصا آنكه امكانات تبليغاتي و منابع مالي تحت اختيار اين جريان از جريان معتدل اصولگرا به مراتب بيشتر و گستردهتر است. نتيجه طبيعي چنين تهديدي نيز بالا رفتن احتمال حذف شدن جريان معتدل اصولگرا در ميانه دو قطبي است كه يك طرف آن اصلاحطلبان و گروهي از حاميان دولت ايستادهاند و طرف ديگرش در اختيار اصولگرايان تندرو و نزديكان احمدينژاد است. چه آنكه تصور غالب جريانهايي چون پايداري و گروههايي با گرايش شبيه به آن اين است كه به هر حال احمدينژاد داراي يك پايگاه راي جذاب است كه نميتوان آن را در انتخابات پيش رو بدون برنامهريزي رها كرد. در اين شرايط قسمتي از چهرههاي اين جريانها همين ارزيابي را در عيان هم عنوان ميكنند و عده ديگري بدون اشاره مستقيم به آن، در معادلات سياسي خويش آن را لحاظ خواهند كرد. به عبارتي آنها تصور ميكنند رفتن به اين سمت ميتواند ثبات سبد راي آنها را تضمين كند. مساله اساسي اما در اينجا دو چيز است. اول آنكه تضعيف شدن جريان معتدل اصولگرايي تحت چنين شرايطي در مجلس آينده ميتواند زمينههاي برخورد و تنش جدي بين دو جريان غالب يعني اصلاحطلبان و اعتداليون نزديك دولت از يك سو و اصولگرايان منتقد و مخالف دولت و نزديكان احمدينژاد از سوي ديگر را فراهم كند. تنشي كه قطعا در شرايط فعلي كشور نميتواند به نفع بهبود اوضاع و حل مسائل ملي ما باشد كه هنوز پا برجا هستند. تشكيل مجلسي با حضور ضعيف اصولگريان سنتي امكان گفتوگوهاي درون پارلماني را كاهش و در واقع جريانها را به سمت يك صفكشي پر تنش هدايت ميكند. اما در همين حال تضعيف جريان معتدل در دل اصولگرايان ميتواند خطري براي اين جناح و البته كشور باشد. خورده شدن سبد راي اين جريان توسط طيفهاي تندروتر غلبه همين جريان را در اين جناح متنفذ و داراي اعتبار در نظام به همراه دارد و بازتاب اين وضعيت در تصميمات كلان خواهد بود كه قطعا به نفع كشور نيست. بدينترتيب با صفكشيهاي كنوني و فعل و انفعالاتي كه در جريان است، نيروهاي دلسوز و آنها كه خواستار آرامش در درون كشور هستند بايد به شكلي جدي نگران سبد راي اصولگرايان معتدل باشند تا تضعيف آنها به تضعيف سياستهاي عقلاني و برنامههاي اعتدالي منجر نشود.