سياست چگونه صداي نسل زد را ميشنود؟
علي خورسند جلالي
نسل زد سياسي است، اما نه به شيوهاي كه سياست رسمي به آن عادت كرده است. اين نسل نه در چارچوبهاي كلاسيك مشاركت جا ميگيرد و نه الزاما خود را ملزم به استفاده از مسيرهاي رسمي تاثيرگذاري ميداند. مساله اصلي، نه فقدان صدا، بلكه چگونگي شنيده شدن آن است.
براي نسلهاي پيشين، تاثيرگذاري سياسي عمدتا از مسيرهاي مشخصي عبور ميكرد: حزب، تشكل، رسانه رسمي يا نهادهاي واسط كه برآيند آن را ميتوان در دوم خرداد هزار و سيصد و هفتاد و شش مشاهده كرد. نسل زد اما در فضايي اجتماعي شده كه اين مسيرها يا ناكارآمد به نظر ميرسند يا فاصله زيادي با تجربه زيسته او دارند. نتيجه، جستوجوي راههاي تازه براي اثرگذاري است؛ راههايي كه لزوما شبيه مشاركت سياسي كلاسيك نيستند، اما از آن كماثرتر هم نيستند.
نسل زد بيشتر از آنكه «حضور» سياسي داشته باشد، «اثر» سياسي ميخواهد. كنش او اغلب پراكنده، پروژهاي و موقعيتي است؛ از كمپينهاي اجتماعي و فشار افكار عمومي گرفته تا بازتاب دادن يك مساله خاص در شبكههاي اجتماعي. اين شكل از كنش، اگرچه از بيرون ممكن است ناپيوسته يا حتي هيجاني به نظر برسد، اما در واقع با منطق زندگي ديجيتال و تجربهمحور اين نسل سازگار است.
در اين ميان، سياست رسمي همچنان با الگوي شنيدن قديمي پيش ميرود؛ الگويي كه مشاركت را در قالبهاي مشخص و از پيش تعريف شده به رسميت ميشناسد. همين ناهماهنگي است كه باعث ميشود صداي نسل زد شنيده شود، اما جدي گرفته نشود؛ ديده شود، اما به تصميم تبديل نشود.
از اين منظر، پرسش اصلي اين نيست كه آيا نسل زد ميتواند بر سياست تاثير بگذارد يا نه؛ بلكه اين است كه سياست تا چه حد آماده شنيدن صداهايي است كه از مسيرهاي تازه ميآيند. پاسخ به اين پرسش، بيش از آنكه به نيتها وابسته باشد، به سازوكارها بستگي دارد.
در همين چارچوب، اقداماتي مانند تشكيل شوراي مشاوران نسل زد در شوراي اطلاعرساني دولت را ميتوان تلاشي براي بازتعريف مسير شنيده شدن اين نسل دانست. نه به عنوان يك راهحل نهايي، بلكه به عنوان نشانهاي از اين درك كه الگوهاي پيشين ارتباط با نسل جديد كارايي خود را از دست دادهاند.
با اين حال، اثرگذاري چنين ابتكارهايي وابسته به يك شرط اساسي است: اينكه شنيدن، به تغيير منجر شود. اگر صداي نسل زد صرفا شنيده شود، اما در سياستگذاري و تصميمسازي بازتاب نيابد، فاصله موجود نهتنها كم نميشود، بلكه عميقتر هم خواهد شد.
نسل زد قرار نيست شبيه نسلهاي پيشين سياستورزي كند. مسيرهاي تاثيرگذاري او متفاوت است، اما واقعي است. سياست اگر بخواهد با اين نسل وارد گفتوگو شود، پيش از هر چيز بايد ياد بگيرد چگونه اين صدا را بشنود؛ نه فقط بشنود، بلكه آن را به رسميت بشناسد و در تصميمها منعكس كند.