• 1404 چهارشنبه 3 دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6223 -
  • 1404 چهارشنبه 3 دي

حافظه و مقاومت در روايتي زنانه

شبنم كهن‌چي

شوشان آواگيان در ادبيات ارمني معاصر، صداي زني‌ است كه نه از نوشتن، كه از شنيدن آغاز مي‌كند؛ از شنيدن صداهايي كه زمان، سانسور و حذف تاريخي خاموش‌شان كرده است. «كتابي بدون عنوان» نه ‌فقط روايتي از دو نويسنده‌ گمشده‌ قرن بيستم، بلكه تجربه‌اي از بازآفريني است؛ از زنده‌كردن كلمه‌هايي كه در مرز ميان زندگي و نابودي مانده‌اند. در جهان آواگيان، ترجمه همان نوشتن است و نوشتن، احضار. او مردگان را از دل تاريخ بازمي‌گرداند تا بپرسد چه كسي حق روايت دارد و چه كسي از حافظه  بيرون گذاشته مي‌شود.

در اين نوشته به سراغ اين كتاب رفته‌ام كه در آستانه‌ دوسالگي انتشار نسخه‌ انگليسي و 19 ‌سالگي انتشار نسخه‌ ارمني آن هستيم. در روزهاي كريسمس و جشن‌هاي زمستاني در فرهنگ ارمني، توجه به صداي نويسندگان ارمني‌زبان معاصر كه در شكل‌گيري فهم مشترك ما از تاريخ و ادبيات نقش دارند، اهميت بيشتري دارد.

خواندن اين كتاب، ورود به اقليم زناني است كه از پسِ قرن‌هاي شكست‌خورده، هنوز از نوشتن به عنوان مقاومت ياد مي‌كنند؛ زناني كه مي‌دانند گاهي تنها راه انكار مرگ، نوشتن است. آواگيان با هوشياري فرمي و حساسيت شاعرانه‌اش، روايت را از نظم مالوف بيرون مي‌كشد و به شكل نامه، كارت‌پستال، يادداشت و مونولوگ پراكنده مي‌سازد تا نشان دهد حافظه‌ جمعي، تكه‌تكه و نا‌قابل‌ترميم است، مگر با زبان.

ترجمه يا  اصل

«كتابي بدون عنوان» نخستين ‌بار در سال ۲۰۰۶ به زبان ارمني شرقي منتشر شد و دو سال پيش با ترجمه‌ انگليسي ديانا كاچويان‌شانس وارد بازار جهاني شد و جوايزي چون TA First Translation Prize و PEN Translates را دريافت كرد. در گذر هزاره‌ها، ترجمه بارها آثار اصلي را از فراموشي نجات داده است. كاچويان‌شانس كوشيده زبان ويژه‌ آواگيان را در ترجمه حفظ كند، اما ترجمه همواره نوعي بازآفريني متن اصلي است؛ يا به قول خود مترجم، «خوانشي دوباره از متن نخستين .»

مترجم در آغاز كتاب يادداشتي درباره‌ اثر و شخصيت‌هاي تاريخي آن آورده و در ادامه «راهنماي فصل‌ها» و «پس‌گفتار مترجم: انحراف‌ها» را افزوده است. حتي متني با عنوان «يادداشت‌هايي بر پس‌گفتار مترجم» نيز در ادامه مي‌آيد. مي‌توان گفت اين ترجمه، با افزودن اين لايه‌ها، به اثري انتقادي بدل شده است؛ جايي كه مرز ميان متن، ترجمه و تفسير به‌عمد مخدوش مي‌شود.

ارواح فراموش‌شده در جهان داستان

آواگيان در اين كتاب دو روح فراموش‌شده‌ ادبيات ارمني را احضار مي‌كند: شوشانيك كرگيانيان، نويسنده‌ انقلابي و تا حد زيادي به‌ حاشيه ‌رانده ‌شده‌ ارمنيان شرق و زابل يسايان، نويسنده‌ پركار ارمنيان غرب كه قرباني پاكسازي‌هاي استاليني شد و ناپديد گشت. اين دو زن كه صداي آغاز قرن بيستمند، در روايت آواگيان دوباره امكان سخن گفتن مي‌يابند. راوي، شوشان، به‌همراه دوستش لارا آهارونيان، در حال پژوهش درباره‌ اين دو نويسنده‌اند و در آرشيوها با «صفحات پاره‌شده، سوخته و نابودشده» مواجه مي‌شوند. از دل همين فقدان‌هاست كه آواگيان ديداري خيالي ميان كرگيانيان و يسايان را در بهار ۱۹۲۶ تصور مي‌كند: اگر در آن روز  بهاري در  ايروان  يكديگر  را مي‌ديدند، درباره‌ چه سخن مي‌گفتند؟

رمان در بيست و شش و نيم فصل متشكل از مجموعه‌اي از برخوردها ميان اشخاص و مواجهه متون واقعي و خيالي با چهره‌هايي مانند ويرجينيا وولف، تولستوي، بنيامين، برونته، مارينا تسوتايوا و اسيپ ماندلشتام است. برخي نامه‌ها هرگز به مقصد نرسيده‌اند و همين نارسايي، خود بخشي از منطق روايي كتاب است. در ميان اين متون، نامه‌اي از يك منتقد معاصر نيز آمده كه  اهميت كار آواگيان در ترجمه‌ اشعار كرگيانيان و بازخواني زندگي او را برجسته مي‌كند. ما در جهان ِ داستاني آواگيان با شخصيت‌هايي مرده و زنده روبروييم كه براي همه آنها «نوشتن» اهميت دارد. او مردگان را از دل تاريخ احضار كرده است. چنانچه از قول تسوتايوا و ماندلشتام  نوشته:  تسوتايوا: «چطور منتظر فردا باشم؟»

ماندلشتام: «مرگ را انكار كن، و فردا خواهد آمد.»

تسوتايوا: «چطور مرگ را انكار كنم؟»

ماندلشتام: «با نوشتن.»

كرگيانيان چه كسي  بود؟

شوشانيك كرگيانيان در گيومري ‌زاده شد؛ نويسنده‌اي كه آثارش زير فشار سانسور تزاري، مناقشات ايدئولوژيك و بعدها نظم مردسالارانه‌ ادبي به حاشيه رانده شد. او كه زماني با انديشه‌هاي انقلابي و فمينيستي شناخته مي‌شد، در دوره‌هاي مختلف يا تحريف شد يا ناديده گرفته شد. در نهايت، در ارمنستان پساشوروي نيز به فراموشي سپرده  شد.

او عمدتا با قطعه‌ «كارگران» شناخته مي‌شود؛ شعري جمعي از زبان فرودستان. اما همين تك‌اثر كافي است تا دريابيم چگونه بخش عظيمي از ميراث او به‌سبب سانسور و حذف از دسترس خارج شده است. آواگيان با گنجاندن نامه‌اي از مارك نيشانيان، فيلسوف و استاد ادبيات ارمني، نشان مي‌دهد كه چاپ‌هاي پسامرگ آثار كرگيانيان بخشي از «انكار سازمان‌يافته»  او به  عنوان نويسنده  و  زن عصيانگر  بوده‌اند. 

فرم گسسته و تكه‌تكه‌ رمان، بازتاب همين دشواري دسترسي به آثار گمشده‌ كرگيانيان است. شعرهايي كه در دفترچه‌هاي فراموش‌شده مانده‌اند، در اين كتاب نه به زبان اصلي، بلكه ناگزير در قالب ترجمه زنده مي‌شوند؛ كنشي كه خود پرسش تصاحب،  بازآفريني  و مالكيت واژه‌ها  را پيش مي‌كشد.

در اصل، در درون و ميان صداهاي در هم‌ نشسته‌ اين كتاب، آثار گمشده‌ كرگيانيان دوباره به زندگي بازگردانده مي‌شوند و زندگي او به ادبيات بازمي‌گردد. اين كنشي است از «بازاعتراف ادبي» هرچند آواگيان مي‌پذيرد كه چنين عملي ممكن است به تصاحب‌گري تعبير شود. چنانچه  در  بخشي  از كتاب  نوشته: 

«گاهي، ‌ اي خواننده، تايپيست/ نويسنده  فراموش مي‌كند دورِ واژه‌ها يا جمله‌هايي كه نقل مي‌كند، علامت نقل‌قول بگذارد. آيا اين يعني او واژه‌هاي ديگران را مي‌دزدد؟ كدام بدتر است: آن‌كه واژه‌هاي زنده‌ شاعر را در جعبه‌هاي نمور و اتاق‌هاي تاريك و خائن رها كند تا بميرند، يا آن‌كه آنها را چون دانه‌هايي بيفشاند، آميخته با واژه‌هاي ديگر تا دوباره زنده شوند و در كشتزارهاي بي‌نام شكوفه بدهند؟ به‌علاوه، علامت نقل‌قول واژه‌ها را خصوصي مي‌كند و آنها را به مالكيت كسي درمي‌آورد؛ واژه‌ها نه از آنِ تايپيست/ نويسنده‌اند و نه از آنِ تو، خواننده است. آنها فقط گذشته، حال و آينده‌ ما را به‌هم پيوند مي‌دهند.»

زابل يسايان كيست؟

زابل يسايان، نويسنده‌ ارمنيان غرب، در امپراتوري عثماني ‌زاده شد، در سوربن تحصيل كرد و به عنوان نويسنده و مترجم فعال بود. او با آثاري چون «در ميان ويرانه‌ها» به ثبت خشونت‌ها و كشتارهاي اوايل قرن بيستم پرداخت. در آوريل ۱۹۱۵، تنها زني بود كه نامش در فهرست روشنفكران ارمني محكوم به مرگ قرار گرفت. هرچند گريخت، اما سال‌ها بعد در جريان تصفيه‌هاي استاليني ناپديد شد و گمان مي‌رود در ۱۹۴۳ درگذشته  باشد. در رمان، كارت‌پستال‌هاي زندان يسايان نقشي محوري دارند: هم راهي براي ادامه‌ نوشتن، هم كنشي مقاوم در برابر نگاه مردسالارانه‌ ادبي. زبان اين كارت‌پستال‌ها هم آشكار است و هم خصوصي و همين ابهام است كه بازجويان را به مصادره‌ آنها وادار مي‌كند، چرا كه «هر چه را نفهميم، محكوم مي‌كنيم.»

به ياد ناپديدشدگان و چهره‌نگاري ادبي

پيش‌گفتار آواگيان، با عنوان «ما به‌مثابه دو سياره‌ جدا»، صداهاي پراكنده‌ اثر را معرفي مي‌كند: نامه‌ها، گفت‌وگوها و تكه‌هايي از گذشته و حال. پرسش‌هايي چون اينكه گوينده كيست، چه چيزي تاريخي است و چه چيزي خيالي و چه چيزي سانسور شده يا هنوز در حال سانسور است، هسته‌ نظري كتاب را شكل مي‌دهند. «كتابي بدون عنوان» نه بيوگرافي است و نه فقط يك رمان بلكه نوعي چهره‌نگاري زباني است. آواگيان با درهم‌نشاني صداها، روايت‌هاي چندصدايي و فرم‌هاي غيرخطي، هويت‌هاي از دست‌رفته را بازسازي مي‌كند. اين تجربه‌ها اگرچه يادآور گرايش‌هاي فراداستاني‌اند، اما ريشه در فاجعه و خشونتي تاريخي دارند. اين اثر، به همان اندازه كه شاعرانه و نظري است، شخصي و اعتراضي نيز هست. هدف آواگيان، به‌گفته‌ خودش، «بازگرداندن آنچه از دست رفته و آفريدن چيزي نو» است. انحراف از روايت خطي، نه براي گيج‌كردن خواننده، بلكه براي درگير نگه‌داشتن او با مساله‌ حافظه و حذف به كار گرفته شده است. در نهايت، «كتابي بدون عنوان» را مي‌توان اثري دانست كه معنا را از خلال تخيل چندصدايي گسترش مي‌دهد؛ حركتي از سر عشق و همبستگي براي نجات صداهايي كه با زور به سكوت كشيده شده‌اند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون