• 1404 چهارشنبه 26 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6216 -
  • 1404 چهارشنبه 26 آذر

سينماي مستند مسير يا مقصد؟

سعيد هنرمند

جشنواره فيلم مستند «سينما حقيقت» از يك ‌سو نشانه‌هاي پايداري و استمرار نهادي را با خود دارد و از سوي ديگر با بحران‌هايي ساختاري و محتوايي دست‌ به‌ گريبان است. جشنواره‌اي كه طي نزديك به دو دهه به مهم‌ترين ويترين رسمي مستند ايران بدل شده، امروز بيش از هر زمان ديگري آينه‌اي است براي ديدن ضعف‌ها، تكرارها و محدوديت‌هايي كه در بدنه توليد مستند ريشه دوانده‌اند. بسياري از فيلم‌هاي مستند نه به‌ دليل ضرورت دروني، بلكه به‌ سبب امن‌ بودن موضوع توليد مي‌شوند، موضوعاتي كه پيشاپيش مي‌دانند با مقاومت كمتري در مسير توليد و نمايش مواجه خواهند شد و امكان حضور در جشنواره را افزايش مي‌دهند.
 اين محافظه‌كاري سوژه‌اي، به‌طور مستقيم با ساختار حمايت و انتخاب در جشنواره‌ها و نهادهاي توليد مرتبط است. آثاري است كه در بهترين حالت اطلاع‌رسان هستند و در بدترين حالت، نسخه‌اي طولاني‌تر و كم‌جان‌تر از آيتم‌هاي خبري. وقتي نظام داوري و حمايت، به‌ صورت نانوشته پيام مي‌دهد كه چه نوع موضوعاتي شانس بيشتري دارند، طبيعي است كه بدنه توليد به همان سمت حركت كند. در چنين فضايي، جسارت، تجربه‌گرايي و ورود به حوزه‌هاي كمتر ديده‌ شده، به حاشيه رانده مي‌شود. فيلمساز جوان، به‌ جاي جست‌وجوي صداي شخصي، به بازتوليد الگوهاي موفق قبلي ترغيب و اين چرخه تكرار، هر سال فشرده‌تر مي‌شود.
 براي خروج از وضعيت كنوني، بازتعريف نسبت جشنواره با مفهوم «فيلم» ضروري است. جشنواره‌اي كه نام سينما را يدك مي‌كشد، ناگزير بايد معيارهاي سينمايي را در اولويت قرار دهد. اين به معناي حذف موضوعات اجتماعي يا انساني نيست، بلكه به معناي تاكيد بر نحوه پرداخت، ساختار و زبان است. هيات‌هاي انتخاب و داوري مي‌توانند با شفاف‌سازي معيارهاي خود و برجسته‌كردن آثاري كه نگاه فرمي و خلاقانه دارند، به‌تدريج مسير توليد را تغيير دهند. در كنار تمام عوامل ساختاري و آموزشي كه به افت كيفي مستندهاي ارايه ‌شده در جشنواره انجاميده، بايد به يك مساله مهم اما كمتر گفته‌ شده نيز اشاره كرد، نگاهي كه سينماي مستند را نه به عنوان يك حوزه مستقل و واجد ارزش ذاتي، بلكه صرفا به‌ مثابه مرحله‌اي گذرا براي ورود به سينماي داستاني حرفه‌اي تلقي مي‌كند. اين نگاه، اگرچه به ‌صورت رسمي بيان نمي‌شود، اما در رفتار حرفه‌اي بخشي از فيلمسازان جوان و حتي در سياستگذاري‌هاي غيررسمي توليد، به ‌وضوح قابل مشاهده است. 
مستند در اين رويكرد، حكم سكوي تمرين را دارد، جايي براي ياد گرفتن كار با دوربين، مديريت پروژه كم‌هزينه و ساخت رزومه، نه عرصه‌اي براي جست‌وجوي بيان شخصي يا تعهد بلندمدت به واقعيت. فيلمسازي كه مستند را مقدمه عبور مي‌داند، به‌طور طبيعي رابطه‌اي سطحي با آن برقرار مي‌كند. انتخاب سوژه، پرداخت فرمي و حتي ميزان درگيري عاطفي و فكري با پروژه، همگي تابع هدفي بيروني مي‌شوند، هدفي كه همان ديده‌ شدن، دريافت جايزه يا جلب‌توجه نهادهاي حمايتي براي ورود به سينماي داستاني است. در چنين شرايطي، مستند نه به‌ عنوان يك انتخاب آگاهانه، بلكه به عنوان راهي كم‌هزينه‌تر و كم‌ريسك‌تر براي ورود به چرخه حرفه‌اي توليد تلقي مي‌شود.
نتيجه اين رويكرد، آثاري است كه فاقد عمق، مداومت و نگاه پژوهش‌محور هستند و بيش از آنكه حاصل يك ضرورت دروني باشند، محصول محاسبه‌اي حرفه‌اي‌اند. اين مساله زماني بحراني‌تر مي‌شود كه چنين نگاهي به‌تدريج به هنجار بدل شود. وقتي بخش قابل ‌توجهي از توليدكنندگان مستند، افق نهايي خود را در جاي ديگري تعريف مي‌كنند، بدنه سينماي مستند از درون تهي مي‌شود. تجربه، دانش و انرژي خلاقه‌اي كه مي‌توانست صرف توسعه زبان مستند شود، در ميانه راه رها و مستند به حوزه‌اي موقتي با گردش بالاي نيرو بدل مي‌شود. 
در اين وضعيت، كمتر كسي حاضر است سال‌ها روي يك شيوه بياني، يك دغدغه مشخص يا يك مسير پژوهشي متمركز بماند، زيرا مستند مقصد نيست، توقفگاهي كوتاه‌مدت است. پيامد ديگر اين نگاه ابزاري، شباهت هرچه بيشتر مستندها به يكديگر است. فيلمسازي كه قصد ماندن ندارد، انگيزه‌اي براي ريسك‌پذيري فرمي يا عبور از الگوهاي امتحان‌شده نخواهد داشت. او به‌دنبال ساخت اثري «بي‌مساله» است كه بتواند به‌راحتي در جشنواره‌ها نمايش داده شود و كاركرد رزومه‌اي خود را انجام دهد. چنين آثاري، به‌طور طبيعي به سمت ساختارهاي آشنا، روايت‌هاي خطي و زبان خنثي حركت مي‌كنند، همان عناصري كه مستند را به گزارش خبري نزديك مي‌سازد. تا زماني كه سينماي مستند به عنوان انتخابي درجه‌ دو يا مرحله‌اي مقدماتي ديده شود، نمي‌توان انتظار شكل‌گيري يك جريان پايدار و خلاق را داشت. بازگرداندن شأن مستقل مستند، مستلزم تغيير اين نگاه ماهوي است، نگاهي كه مستند را نه پل عبور، بلكه خودِ مقصد بداند و به آن به عنوان شكلي كامل از سينما نگاه كند. تنها در چنين شرايطي است كه مي‌توان به رشد فيلم‌هايي اميدوار بود كه از سر علاقه، تعهد و نياز واقعي ساخته مي‌شوند، نه به‌ عنوان تمريني موقت براي رسيدن به جاي ديگر. در نهايت، بايد پذيرفت كه حجم بالاي توليد، لزوما نشانه پويايي نيست و بدون ارتقاي كيفيت، به انباشت آثار كم ‌اثر منجر مي‌شود. مستند ايراني، براي بازيابي جايگاه خود، نيازمند شجاعت در انتخاب سوژه، دقت در پرداخت و باور به سينما به‌ عنوان زبان است. تنها در اين صورت است كه جشنواره، از ويترين گزارش‌ها فاصله مي‌گيرد و بار ديگر به محل نمايش فيلم‌هايي بدل مي‌شود كه نه‌ فقط واقعيت را ثبت، بلكه آن را بازآفريني مي‌كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون