خشكسالي و آتشسوزي جنگل اليت
مهدي زارع
اوضاع فعلي در منطقه البرز اثرهاي جدي خشكسالي به صورت بحران كمبود بارش و خشك شدن مراتع و باغات نشان ميدهد. بازديد نگارنده از البرز مركزي و دره بلده نور در روزهاي 29 و 30 آبان 1404 نشان داد كه حتي در رقوم بالاتر از 3000 متر، برف قابل ملاحظهاي نباريده و اساسا چيزي به عنوان خط برف قابل مشاهده نيست. در رقومهاي پايينتر نيز از ابتداي مهر و در دو ماهه ابتداي سال آبي 1405 -1404 بارش قابل ملاحظهاي مشاهده و گزارش نشده است. كاهش شديد بارش برف در ارتفاعات حاكي از استمرار خشكسالي و اثر جدي آن بر منابع آبي و زيستبوم البرز است. بارش برف در ارتفاعات بالاي ۳۰۰۰ متر به عنوان منبع اصلي رواناب و تأمين آب، تحت تأثير اين خشكساليها بهشدت كاهش يافته است. پديدههايي مانند «شار گرمايي» كه به افزايش كمفشاريهاي تابستاني و تغيير الگوهاي جوي ميانجامد و همچنين شرايط خاص توپوگرافي رشتهكوه البرز كه مانع نفوذ رطوبت به دامنههاي جنوبي ميشود در كمبود بارشها و خشكسالي نقش دارند. از سوي ديگر هواي آلوده تهران و كرج در تمامي هواي درههاي جنوبي البرز گسترش يافته و تداوم يافته است.
اين كمبارشي منجر به خشكيدگي رودخانهها، كاهش حجم آب در سدها - كاهش بيش از ۴۰ درصدي ذخيره سد كرج نسبت به سال مشابه- و افت شديد سطح آبهاي زيرزميني شده است. خشكي باغات با كاهش منابع آب سطحي و زيرزميني، تشديد شده و بر توليد محصولاتي مانند گيلاس، هلو، سيب و... اثر گذاشته و منجر به خشك شدن يا كاهش محصول شده است. كارشناسان بر لزوم تغيير الگوي كشت به سمت محصولات كممصرفتر و كنار گذاشتن روشهاي سنتي ديم تأكيد دارند. خشكسالي حتي باعث شده است كه حيات وحش براي يافتن آب و غذا به روستاها و باغات نزديك شده و خساراتي به محصولات كشاورزي وارد كند.
آتشسوزي جنگلهاي اليت در بخش مرزنآباد چالوس - منطقه دراكينگ - در هفته پاياني آبان ۱۴۰۴ رخ داد. هرچند منشأ اوليه آتشسوزي انساني - سهوي يا عمدي توسط شكارچيان، گردشگران يا گلهداران- بوده است، اما خشكسالي شديد و بيسابقه پاييز و خشكي پوشش گياهي جنگل عامل اصلي گسترش و مهار سخت آتش بوده است.
صعبالعبور و صخرهاي بودن منطقه، شيب تند و وزش باد، كار اطفاء حريق را بسيار دشوار كرده است. آتش به دليل خشكي شديد، پس از مهار موقت نيز دوباره شعلهور شده است. مجموعه اين شرايط يك بحران اكولوژيك و اقليمي جدي در منطقه البرز را نشان ميدهد كه نه تنها ناشي از تغييرات اقليمي، بلكه از برداشتهاي بيرويه از منابع آبي و ضعف در مديريت بحران نيز هست.
افزايش دماي ميانگين سالانه، طي دهه اخير طوري بوده كه ميانگين دماي زمستان در كشور حدود ۱ تا ۱.۵ درجه افزايش داشته است. دماي صفر درجه، مرز بارش برف است؛ افزايش جزیي دما باعث تبديل برف به باران ميشود. تغيير الگوي جوي مديترانهاي موجب شده تا سامانههاي بارشي مديترانهاي كه منشأ اصلي برف البرز هستند، در سالهاي اخير ضعيفتر، ديرتر و كوتاهمدتتر شدهاند.
شاخصهاي بزرگمقياس مانند NAO و ENSO - النينو و لانينا نيز نقش دارند. افزايش فراواني پديده بلاكينگ مرتفع چنان است كه پرفشارهاي پايدار مانع ورود سامانههاي بارشي ميشوند. در زمستانهاي اخير، فراواني اين پرفشارهاي پايدار در ايران افزايش يافته است.
كاهش برف ارتفاعات موجب كاهش تغذيه آبخوانها و درنتيجه كاهش منابع آب و در نهايت خشكي باغات ميشد. كاهش تابستانه دبي چشمهها و رودخانهها نيز موثر است. برف ذوبشونده اصليترين منبع تغذيه تابستانه است. كمبرفي به معناي كمآبي و در نتيجه استرس آبي شديد در باغات ميشود. افزايش دماي تابستان به ميزان 3-2 درجه در تابستانهاي اخير موجب افزايش تعرق گياهان و تبخير خاك شده است. فرسودگي سيستمهاي آبياري و برداشتهاي بيرويه با برداشت آب از چاههاي كمعمق بدون تجديد طبيعي در برخي مناطق باعث افت سطح آب زيرزميني شده است.
تغييرات كاربري زمين با تبديل باغات سنتي كممصرف به كشتهاي پرمصرف - درختان جديد يا باغهاي فشرده- فشار بر منابع آب را افزايش داده است. افزايش آتشسوزي در جنگلهاي هيركاني مانند جنگل اليت در آبان 1404 دلايل اقليمي و انساني دارد. كمبارشي و افزايش گرما باعث كاهش رطوبت سوختها ميشود. وقتي رطوبت سوخت زير 10 درصد ميشود، جنگل در وضعيت فوقالعاده حساس قرار ميگيرد. كاهش برف زمستانه مهم است. برف طولانيمدت، خاك و لايههاي سطحي را مرطوب نگه ميداشت. با حذف اين رطوبت زمستانه، جنگلها از اواخر بهار خشك ميشوند.
افزايش بادهاي گرم و خشك دامنه جنوبي و شمالي البرز (باد گرم شهريار، باد گرم كجور و ...) باعث خشك شدن ناگهاني جنگل و افزايش خطر آتشسوزي ميشوند. عامل انساني، دليل حدود 80 درصد آتشسوزيهاي هيركاني است. آتش كمپها، سوزاندن بقايا، رهاكردن شيشه، جرقه خودرو، ساختوساز در جنگل از مهمترين دلايل آتشسوزيهاي جنگل و مرتع است.
كاهش آبهاي سطحي و زيرزميني، تهديد امنيت آبي، نابودي تدريجي باغات ، فرسايش خاك و كاهش تنوع زيستي هيركاني و تهديد مناطق مسكوني تازهساز مانند روستاهاي ييلاقي و ويلاها از ديگر تبعات اين خشكسالي در منطقه مرتفع البرز است.