• 1404 چهارشنبه 12 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6205 -
  • 1404 چهارشنبه 12 آذر

فلسفه اسلامي و زندگي روزمره ايراني-36

پرسه‌زن مجازي

اميرعلي مالكي

«انتلك‌هاي كريم‌خان، ... پشتِ سانتافه، .... كنارِ سام كافه.» با اين‌ اوصاف، هرمنوتيك شهر، همان زباني است كه در خيابان‌ها، كوچه‌ها و ميدان‌ها نجوا مي‌كند و تجربه آن تنها از مسيرِ حضور، تأمل و بازگفتن معنا مي‌يابد. گاستون باشلار در نظريه خود درباره فضاهاي شهري بر بعد روان‌شناختي پرسه‌زني تاكيد مي‌كند و پرسه‌زن را فردي مي‌داند كه با گام‌هايش فاصله‌اي ميان درون و بيرون برقرار مي‌كند و در تجربه محيط، معنا و هويت خود را بازمي‌يابد. ازسوي ديگر، ژرژ باتاي، با تمركز بر تجربه حسي و آستانه‌هاي هيجاني، پرسه‌زني را امري نزديك به مواجهه با بي‌نهايت‌هاي شهري مي‌بيند؛ پرسه‌زن در كوچه و ميدان از طريق حركت و حضور در محيط، به تجربه‌اي كه گاه شاعرانه و گاه معترض است دست مي‌يابد. همچنين، والتر بنيامين، فيلسوف تاريخ و شهر، پرسه‌زني را فرآيندي اجتماعي و فرهنگي معرفي مي‌كند كه در آن حركت در فضاهاي شهري عمومي تجربه جمعي و بازتاب فرهنگي توليد مي‌كند؛ او نشان مي‌دهد كه كوچه‌ها و ميدان‌ها تنها بستر فيزيكي نيستند، بلكه متني چندصدايي‌اند كه هر قدم پرسه‌زن آن را بازخواني مي‌كند. اما در عصر ديجيتال، نوعي جديد از پرسه‌زني شكل گرفته است: «پرسه‌زن مجازي». او ديگر محدود به زمان و مكان فيزيكي نيست و با حضور در بستر اينترنت، شبكه‌هاي اجتماعي و محيط‌هاي ديجيتال حركت مي‌كند. گام‌هاي او در پست‌ها، عكس‌ها، ويديوها و روايت‌هاي آنلاين شناور است و تجربه او تركيبي از مشاهده، تحليل و بازتوليد روايت‌هاي شهر است. اين پرسه‌زني ديجيتال با نظريه باشلار و باتاي در بعد روان‌شناختي و تأملي مشابهت دارد، اما حضور آن مجازي است و حس مكان مستقيم را از دست مي‌دهد. با اين ‌حال، مانند ديدگاه بنيامين، پرسه‌زن مجازي در فرآيند بازتوليد تجربه‌هاي جمعي و فرهنگي شركت مي‌كند، با اين تفاوت كه اين مشاركت در بستر ديجيتال و همزمان در چندين مكان رخ مي‌دهد. به عبارت ديگر، پرسه‌زنِ مجازي، انساني است كه به ميانجي صورت‌هايي از واسطه‌هاي پراكنده به قالب‌هاي متفاوتي براي بيان حضورِ خود در شهر در مي‌آيد. او گاه «آلودگي هوا»ي تهران را، از ميامي سمنان، مضر و ناسالم تلقي كرده و با تنفسِ هواي مجازي آن به نسبت جايگاه خود كنش را در اين باره الزامي مي‌داند و وقتي ديگر «مليت» را همچون يك «چيپ سيليكوني با بدنه‌اي از پلاستيك مقاوم» مي‌بيند كه فراتر از حضور در يك موقعيتِ جغرافيايي خاص مي‌تواند جايگاه ماهوي يك «ملت» را تعيين كند. براي پرسه‌زنِ مجازي كنشِ اجتماعي و سياسي به وساطتِ ابزارآلاتي فني -چون تلفن‌همراه- رخ مي‌دهد، يعني «حضور» به عنوان يك شهروند ديگر صرفا به سرپا ايستادن در مترو يا بي‌آرتي خلاصه نمي‌شود و قائم به واسطه‌هاي فناورانه‌اي است كه مي‌تواند يك شهروند را نسبت به مسائل متفاوتِ شهري (كه نيازي به حضور مستقيم در آن موقعيت جغرافيايي ندارد) به ‌شكلي بالفعل و ناگهاني در قالب يك هيجان واحد و همه‌گير، به حركت و نظرورزي سوق دهد. در منطقِ پرسه‌زنِ مجازي، اجراي جسمي در فضاي مادي، مقدم بر تاسيسِ نفس گفتاري در فضاهاي مجازي نيست. به زبان ديگر، لزومي ندارد تا مردم پيش از آنكه اعلام كنند مردم‌اند در يك محيطِ فيزيكي خاص، مثلِ «كافه» يا «خيابان» تجمع كنند، چراكه امروزه‌روز كنشِ مردم در قالبِ پرسه‌زن در عرصه‌هايي نظيرِ رسانه‌هاي الكترونيك فني -چون اينترنت- شكل گرفته، همه‌گير شده، تثبيت گشته و سپس در ابعاد متفاوتي از زندگي اجتماعي تكثير مي‌شود. بدين ‌سبب پرسه‌زنِ مجازي خارج از يك بدنِ فيزيكي و مادي، به ‌شكلي مخلوط و چندجانبه، با الهام از هر محيط ويژه‌اي در جهانِ خود، در قالب نمايشِ «مردم‌بودگي» به اجرا در مي‌آيد و مي‌تواند از آينه‌هاي مختلفي -براي مثال در يك كامنت... «چقد گفتن عروسك لبوبو نشانه خشك ساليه»- كنشِ اجتماعي خود را ورانداز، بررسي، دروني و عملياتي‌تر كند. در اينجا، مردم بيش از آنكه شكلي مادي باشند، الگويي زباني‌اند؛ زيرا به ‌صورتي قراردادي و باتوجه به موضوعي خاص بازتعريف مي‌شوند و ضرورتي ندارد جاي «دست»ها با «پا»ها تغيير كند تا بتوان «مردم» جديدي ساخت كه به اشكال متفاوتي با حضور در يك محيط فيزيكي ويژه به توليد معنا بپردازند.
به‌ اين ‌ترتيب، پرسه‌زن مجازي را مي‌توان به‌مثابه سالكي در «خيابان‌هاي ديجيتال» تصور كرد؛ جست‌وجوگري كه گام‌هايش در صفحات، روايت‌ها و تصاوير شهري جاري است و هر حركت او، بازتابي از حضور آگاهانه و توجه دقيق است. ملاصدرا در حكمت متعاليه، به ويژه در مباحث «وجود و حركت جوهري» و «مكان»، نشان مي‌دهد كه مكان صرفا ظرفي منفعل و ايستا نيست، بلكه بستري زنده و پيوسته در جريان است كه حركت و حضور موجودات در آن، از سكون به فعليت و تحقق وجود مي‌رساند. مكان با حضور نفس نسبت دارد و هر فعل و حركت، آن را زنده و چندلايه مي‌كند. پرسه‌زن مجازي نيز با گام‌هاي ديجيتال خود در «خيابان مجازي»، همين نقش را ايفا مي‌كند؛ مشاهده، بازتاب و تحليل روايت‌ها مكان ديجيتال را از ايستايي به فعليت مي‌رساند و معنا و تجربه آن را تحقق مي‌بخشد. درست همان‌گونه كه ملاصدرا حركت نفس در مكان را عاملي براي تحقق و بازتاب وجود مي‌داند، پرسه‌زن مجازي با حضور ذهني و تعامل خود، متن ديجيتال را به بستر زنده و پويا تبديل مي‌كند و نشان مي‌دهد كه تجربه مكان محدود به حضور جسماني نيست، بلكه حضور آگاهانه، چه واقعي و چه مجازي، زمينه كشف و بازخواني معنا را فراهم مي‌آورد. درنتيجه، پرسه‌زن مجازي دانش‌آموزِ هرمنوتيك شهرِ خود است؛ او مي‌آموزد، مي‌بيند، بازتاب مي‌دهد و سوال مي‌كند، با اين تفاوت كه ابزارهاي ديجيتال به او امكان گسترده‌تري براي حضور و تحليل مي‌دهند. او به شهري تعلق دارد كه جغرافيا محدودش نمي‌كند، بلكه زبان، تجربه و روايت آن را زنده نگه مي‌دارد. پرسه‌زن مجازي نشان مي‌دهد كه پرسه‌زني تنها تجربه مكان فيزيكي نيست، زيرا در زيرِ گام‌هاي ديجيتال، شهر هميشه زنده، چندصدايي و تفسيرپذير باقي مي‌ماند: «[به قولي] هيچ شبتو نميشه كرد پيش‌بيني.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون