• 1404 چهارشنبه 12 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6205 -
  • 1404 چهارشنبه 12 آذر

انرژي، كارايي اقتصادي و حفظ محيط زيست

در ايران، اقتصاد انرژي آثار نامطلوبي مي‌گذارد كه ريشه آن به يارانه‌هاي گسترده و قيمت‌‌گذاري پايين حامل‌‌هاي انرژي برمي‌گردد كه منجر به مصرف بي‌رويه، قاچاق سوخت و ناترازي بودجه‌اي مي‌شود و كسري بودجه منجر به تورم در اقتصاد كشور ايجاد مي‌كند كه وابستگي بودجه دولت را به درآمدهاي انرژي از فروش در بازار داخل با كمبود درآمد مواجه مي‌كند براي همين امر راهكار‌هايي وجود كه مي‌توان به آنها اشاره كرد:
٭ آزادسازي تدريجي قيمت‌‌ها با پرداخت نقدي يا كالايي هدفمند .
٭ توسعه بازارهاي منطقه‌اي برق و گاز.
٭ تنوع‌‌بخشي به سبد انرژي (Renewables, Hydrogen, Efficiency Tech). 
٭ ماليات بر كربن و نظام معاملات انتشار (ETS). 
اقتصاد انرژي و گذار سبز جهاني- اقتصاد انرژي در قرن ۲۱ با «گذار سبز» (Green Transition) تعريف مي‌شود كه بايد ايران در اين مسير گام‌هاي مستحكم‌كه به تغيير از نظام انرژي فسيلي به نظام كربن‌ پايين، ديجيتال و غيرمتمركز است، بردارد. اين گذار بر سه محور است:‌1-كربن‌زدايي،‌2- ( Decarbonization)  غيرمتمركزسازي، 3-(Decentralization)- ديجيتال‌سازي (Digitalization). 
اقتصاد انرژي در عمل تركيبي است از: اقتصاد خرد + كلان + محيط‌زيست + فناوري + سياست عمومي كه بايد تمام عوامل بالا را در تغيير ريل در نظر داشت.
دو تجربه برجسته تحول انرژي در اروپا-پروژه ZEN در نروژ و برنامه Energiewende در آلمان-دو مسير متفاوت، اما مكمل را براي گذار به اقتصاد كم‌كربن ارايه مي‌كنند. اولي مبتني بر خُرد-تحول محلي و معماري شهري صفركربن است و دومي بر كلان-بازآرايي ساختار ملي انرژي و جانشيني سوخت‌ها استوار است. تحليل اين دو مسير مي‌تواند براي طراحي مدل بومي حكمراني انرژي با تمركز بر زيرساخت، قيمت‌گذاري و مديريت تقاضا مفيد باشد.
 به عنوان مثال نروژ با تكيه بر منابع عظيم برق‌آبي و ثبات ساختار انرژي، مسير گذار را در سطح «محله» تعريف كرده است. ZEN در واقع يك چارچوب سياستگذاري مبتني بر ناحيه است كه هدف آن طراحي و اجراي مناطق شهري صفر انتشار است.
ويژگي‌هاي محوري اين طرح تمركز بر بهينه‌سازي مصرف به‌ جاي تغيير راديكال در زنجيره توليد در ادغام معماري، حمل‌ونقل، مديريت پسماند و انرژي ساختمان‌ها در قالب يك مدل واحد و با استفاده از شبكه‌هاي محلي هوشمند با مديريت بار، شارژ خودروهاي برقي، ذخيره‌سازي كوچك‌مقياس و معيارهاي سخت‌گيرانه طراحي ساختمان و بل سازوكار تصميم‌گيري ميان ائتلاف دانشگاه-شهرداري-بخش خصوصي با نقش برجسته دولت محلي يا همان مديريت جامع شهري و استاني است كه باعث كاهش انتشار CO₂ در سطح ناحيه تا ۲۰۳۰، كاهش تقاضاي اوج برق و ايجاد بازار جديد براي سازندگان و پيمانكاران ساختمان شد كه اين مدل مي‌تواند به ‌صورت گام‌به‌گام و با كمترين تنش سياسي و اجتماعي اجرا شود.
در مثال ديگر با روش ديگر آلمان برخلاف نروژ، با چالش‌هاي بنيادي‌تري روبه‌رو بود: وابستگي سنگين به زغال‌سنگ و گاز، عدم رشد توليد انرژي آبي و تصميم سياسي براي خروج از انرژي هسته‌اي. Energiewende يك برنامه ملي تحول ساختاري است كه از اوايل دهه ۲۰۰۰ آغاز شد.
ويژگي‌هاي محوري
٭ هدف‌گذاري قانوني براي كاهش انتشار، رشد انرژي‌هاي تجديدپذير، كاهش شدت انرژي.
٭ توسعه پروژه‌هاي عظيم بادي و خورشيدي همراه با يارانه‌هاي بلندمدت (Feed-in Tariff) .
٭ اصلاحات گسترده بازار برق شامل: اولويت تزريق انرژي‌هاي تجديدپذير به شبكه، بازطراحي بازار عمده‌فروشي، قيمت‌گذاري پويا براي مديريت تقاضا، چالش‌هاي اجرايي: فشار بر شبكه انتقال به‌ويژه مسير شمال- جنوب، افزايش قيمت برق خانوار، نياز به ذخيره‌سازي و پشتيبان گازي.
دستاوردها: كاهش تكيه بر زغال‌سنگ، افزايش سهم تجديدپذيرها به بيش از ۵۰ درصد و توسعه صنعت داخلي توربين و پنل.
Energiewende يك گذار كلان ‌سيستمي است كه توليد، بازار و شبكه را همزمان دگرگون مي‌كند و نيازمند سرمايه‌گذاري سنگين و هماهنگي بين دولت فدرال و ايالت‌هاست كه شايد اين فرآيند براي ما كه در تحريم باشيم سخت و طاقت‌فرسا باشد، اما مي‌توان با شبيه‌سازي به نتايج خوب دست يافت تا كدام راهكار مناسب ايران است.
اگر مقايسه اجمالي داشته باشيم مي‌توان نتايج ذيل را شرح دهيم:
٭ نروژ (ZEN) = مدل ميكرو؛ تمركز بر مصرف، شهرسازي و بار شبكه.
٭ آلمان (Energiewende) = مدل ماكرو؛ تمركز بر توليد، بازار و ساختار انرژي.
٭نروژ مناسب كشورهايي با شبكه نسبتا پايدار و سهم بالاي تجديدپذير؛ آلمان مناسب كشورهايي كه نيازمند تغيير ساختاري در توليد و تنظيم بازار هستند.
٭ ZEN از نظر سياسي كم‌هزينه‌تر است، اما Energiewende از نظر تحول صنعتي اثرگذارتر.
٭ هر دو مدل بر حكمراني داده، ظرفيت‌سازي و هماهنگي نهادي استوارند.
كارشناس اقتصاد پولي و توسعه 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون