انتقال پايتخت چرا و چگونه
محسن موسوي خوانساري
طي چند ماه اخير مكررا رييسجمهور محترم موضوع انتقال پايتخت را در سفرهاي استاني يا در خلال سخنرانيها اشاره کرده و به نحوي اين موضوع را بيان ميكنند كه احساس شنونده از اين سخنان بر اعتقاد قاطع دكتر پزشكيان به انتقال پاييتخت دلالت ميكند. طي آخرين اشاره رييسجمهور محترم به انتقال پايتخت، ايشان فرمودند: «اين موضوع ديگر انتخاب نيست بلكه اجبار است؛ زماني كه گفتيم بايد پايتخت را منتقل كنيم حتي بودجه كافي براي آن نداشتيم اگر داشتيم شايد انجام ميشد، اما واقعيت اين است كه ديگر انتخابي نداريم و اجبار است. نميتوانيم بيش از اين جمعيت و ساخت و ساز را در اين منطقه بارگذاري كنيم. ميتوانيم توسعه بدهيم اما نميتوانيم مشكل آب آن را حل كنيم.» اما چرا به اين صراحت و همراه با تكرار رييسجمهور لزوم انتقال پايتخت را اعلام ميكنند اين سوالي است كه در اين يادداشت به آن اشاره ميشود.
واژه پايتخت به عنوان مركز سياسي يك كشور، شهر اصلي يا سياسي آن كشور محسوب شده و معمولا نسبت به ساير شهرهاي يك كشور داراي ويژگيهاي خاصي است تا بتواند نهادهاي اصلي حكومتي، از جمله وزارتخانهها و ادارات مركزي را در خود مستقر کند. اين مفهوم به عنوان محل حكومت شناخته شده و معمولا در قانون اساسي كشورهاي مختلف تعيين شده است. تاريخچه شروع پايتختي تهران هم به دوران قاجار ميرسد و اصل چهارم متمم قانون اساسي مشروطه كه تهران به عنوان پايتخت در ۱۴ مهرماه ۱۲۸۶ شمسي انتخاب شد. طي ۱۱۸ سال گذشته تغييرات گوناگوني از نظر طبيعي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ژئوپولتيكي در منطقه، ايران و جهان صورت گرفته كه هر كدام داراي مباحث جداگانهاي است ولي آنچه همه اين موارد را تحتالشعاع خود قرار ميدهد، در شرايط امروز تهران، كمبود آب و آينده مبهم از جهت تامين پايدار آب شرب تهران به عنوان پايتخت و بزرگترين شهر ايران بوده كه همه يافتهها و نشانهها حاكي از آن است كه سرنوشت تامين آب شرب تهران با در نظر گرفتن تمام وسواسها مبني بر صرفهجويي شهروندان، كاهش محسوس تلفات آب در شبكه آب شهري، قطع آب شرب به فضاي سبز و صنعت و استفاده از پساب باز هم نميتوان به تامين آب شرب پايدار تهران بزرگ آبي كه از ورامين و رودهن در شرق شروع شده و تا كرج و هشتگرد در غرب ادامه دارد، تكيه کرد و البته در اين مسير ابهامات بسياري با اين موضوع روبهرو است. يادآوري ميشود كه در اين ايام مناطق جنوبي شهر تهران، تمام دشتها در تهران بزرگ، از ورامين گرفته تا رباطكريم و ساوجبلاغ كرج دچار فرونشستهاي جدي 20 سانتيمتري و بيشتر در سال ناشي از تخليه منابع آب زيرزميني بوده و بنابراين محدود نمودن استحصال آب زيرزميني براي پايداري زيرساختها و حداقل توقف فرونشستها امري الزامي و اجتنابناپذير بوده و نميتوان بر استفاده كامل منابع آب زيرزميني دشت تهرانبزرگ جهت شرب يك ضمانتنامه صد در صدي تا افق ۱۴۵۰ و بعد از آن باز نمود و از طرف ديگر در بخش تامين منابع آب سطحي و استفاده از 5 سد لتيان، ماملو، لار، طالقان و كرج به عنوان تامينكننده آب شرب اصلي اين منطقه، متذكر ميشود كه شرايط تغيير اقليم و افزايش دما به طور محسوس روانابهاي ورودي به مخازن 5 سد را دچار ترديد و به دنبال آن كاهش جريانات فصلي نموده است و پديدهاي مانند سال جاري كه مخازن اين سدها تقريبا تخليه شدند در سالهاي آتي محتمل است پس با نگاهي به عدم قطعيت تامين آب شرب تهران بزرگ آبي با جمعيت حدود ۲۰ ميليون نفر، قطعا كاهش بارگذاري در تهران بزرگ و حذف جذابيتها به عنوان نقطه عطف جذب مهاجرتها به اين كلانشهر بايد به طور جدي در دستور كار دولتمردان قرار بگيرد. از مهمترين موضوعاتي كه ميتواند جذابيت كلانشهر تهران را براي اقدامات بعدي كاهش بارگذاريها هموار نمايد، انتقال پايتخت از تهران به منطقه ديگري است.
تاريخ ايران از قبل از دوران اسلامي تا بعد از آن همواره با تغيير پايتخت به لحاظ شرايط متفاوت حكومتي روبهرو بوده به طوري كه تنها در تاريخ بعد از ورود اسلام به ايران، حدود ۲۰ بار پايتخت ايران تغيير كرده است لذا تغيير پايتخت سابقه هزاران ساله در ايران دارد و در كشورهاي مختلف نيز همانگونه است به طوري كه پايتخت كشورهاي دنيا، گاهی به حسب برخي ملاحظات تغيير پيدا ميكند، اتفاقي كه در تاريخ كهن ايران نيز به دفعات اتفاق افتاده است و بايد بپذيريم كه به دلايل مختلفي كه كشورها با آن مواجه ميشوند نسبت به تغيير محل پاييتخت اقدام ميكنند.
برخي از كشورهايي كه در دوران معاصر پايتخت خود را تغيير دادهاند مثل كشور برزيل از ريودوژانيرو به برازيليا در سال 1960، كشور قزاقستان از آلماتي به آستانه در سال 1997، كشور مالزي از كوالالامپور به پوتراجايا به عنوان پايتخت اداري در سال 1999، كشور تركيه از استانبول به آنكارا در سال 1923 و كشور اندونزي از جاكارتا به نوسانتارا در سال 2024. به طور كلي تغيير پايتختها در دوران كنوني معمولا با اهداف بلندمدت و استراتژيك انجام ميشود. اين تصميمات ميتوانند باعث تمركززدايي، توسعه متوازن جغرافيايي، و تقويت هويت ملي شوند. هرچند كه اين تغييرات هزينههاي مالي و اجتماعي بالايي دارند، اما در بسياري از موارد، نتايج مثبتي در بلندمدت نيز به همراه داشتهاند، به عقيده نگارنده انتقال پايتخت به مناطق فراساحلي مكران و سواحل درياي عمان علاوه بر اينكه دستيابي پايتخت را به يك منبع مطمئن آب شرب از جهت شيرينسازي آب دريا فراهم ميكند از جهت ديگر هم ميتواند در يك افق بلندمدت اقتصاد دريامحور را در بنادر اقيانوسي ايران از یک درصد فعلي به بالاتر از 50 درصد عرف معمول جهاني برساند.
فعال حوزه آب و محيط زيست