ژئوپليتيك كوانتومي؛ از زمين تا داده
مهدي حسينپورمطلق
جهان در آستانه تحولي قرار گرفته كه شايد بتوان آن را «انقلاب كوانتومي قدرت» ناميد. اگر قرن بيستم را عصرِ نفت و ژئوپليتيك انرژي بناميم، قرن بيستويكم بدون ترديد، عصر داده، الگوريتم و ژئوپليتيك كوانتومي است؛ جايي كه رقابت دولتها از تسلط بر خاك، به تسلط بر محاسبه و پردازش منتقل ميشود. در نظم نوين جهاني، قدرت ديگر فقط از كنترل جغرافيا يا خطوط لوله نميآيد، بلكه از توانايي كشورها در درك، رمزگشايي و استفاده از دادهها در سطح كوانتومي سرچشمه ميگيرد. به گفته ماير و وانگ در مقالهاي تازه در نشريه Geopolitics (2025) فناوري كوانتومي در حال تبديل شدن به «ميدان ژئوپليتيكي جديدي» است كه ميتواند توازن قدرت جهاني را بازتعريف كند. به عبارتي قدرت در جهان مدرن، ديگر بر نقشه جغرافيايي ترسيم نميشود، بلكه بر نقشه اطلاعاتي بنا ميشود. آنچه زماني بر سر منابع طبيعي جنگ برپا ميكرد، امروز در قالب رقابت براي تسلط بر فضاي داده و الگوريتم نمود پيدا ميكند. كشورهايي كه در حوزه محاسبات كوانتومي پيشرو هستند - مانند ايالات متحده، چين و اتحاديه اروپا - اكنون در حال تعيين مرزهاي تازهاي از امنيت ملي و نفوذ بينالمللياند. در اين چشمانداز، داده همان نقش «سرزمين» را در ژئوپليتيك سنتي ايفا ميكند: منبعي براي قدرت، كنترل و رقابت. اگر در دوران كلاسيك، نظريهپردازاني چون مكينْدر از «قلب زمين» سخن ميگفتند، امروز ميتوان گفت كه «قلب داده» جاي آن را گرفته است؛ جايي كه هر بيت، معادل يك واحد از قدرت ژئوپليتيكي است. ژئوپليتيك كوانتومي فقط رقابت سختافزاري نيست؛ نبردي است بر سر معنا، اعتماد و روايت. دادهها در دنياي كوانتومي نهتنها منبع اطلاعات، بلكه ميدان سياست هستند. دولتها تلاش ميكنند تا از طريق تسلط بر زيرساختهاي محاسباتي و الگوريتمهاي رمزگذاري، روايت امنيت، مشروعيت و واقعيت را شكل دهند. به قول Ardito و همكاران (2023)، در نظم كوانتومي، قدرت سياسي به توانايي «درك و مديريت عدم قطعيت» تبديل ميشود. اين همان نقطهاي است كه سياست و علم، قدرت و محاسبه، در هم تنيده ميشوند. براي ايران، فهم اين تحول صرفا يك موضوع فناورانه نيست، بلكه ضرورتي راهبردي است. كشوري با ميراث فلسفي و علمي غني، اگر بتواند سياست دادهمحور و امنيت سايبري هوشمند را به راهبرد ملي پيوند زند، قادر خواهد بود جايگاه خود را در نظم چندنظمي آينده تثبيت كند. ايران ميتواند با بهرهگيري از همكاريهاي علمي منطقهاي، توسعه زيرساختهاي محاسبات كوانتومي و سرمايهگذاري بر آموزش ميانرشتهاي (فيزيك، رياضيات و علوم سياسي) وارد مدار نوين قدرت شود. چنانكه ماير و وانگ هشدار ميدهند، «كشورهايي كه درك كوانتومي از امنيت ندارند، در دهه آينده، نه تنها از فناوري، بلكه از ژئوپليتيك حذف خواهند شد». اين جمله را بايد جدي گرفت؛ همانقدر كه قرن بيستم بدون درك نفتشناسي ممكن نبود، قرن بيستويكم بدون فهم داده و كوانتوم قابل مديريت نخواهد بود. ژئوپليتيك كوانتومي نه جايگزين ژئوپليتيك سنتي، بلكه تكامل آن است. اين تحول، ما را از «سياست زمين» به «سياست داده» ميبرد؛ از رقابت براي مرزها، به رقابت براي معنا. آينده از آنِ كشورهايي است كه قدرت را نه فقط در منابع فيزيكي، بلكه در خرد محاسباتي جستوجو كنند. ايران اگر ميخواهد در اين جهان چندنظمي، صداي مستقل خود را حفظ كند، بايد علم، فناوري و ژئوپليتيك را در يك گفتوگوي هوشمندانه ملي به هم پيوند دهد. عصرِ كوانتوم، آغازِ عصرِ جديدِ تفكر ژئوپليتيكي است، جايي كه سرنوشت ملتها در ميدان دادهها رقم ميخورد، نه در مرزهاي خاكي.