دفاعیه جامعهشناس
محسن آزموده
هفته پیش یکشنبه عصر یوسف اباذری جامعهشناس در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با عنوان «جامعهشناسی و ایران معاصر» سخنرانی کرد. چنانکه انتظار میرفت، این سخنرانی با استقبال قابلتوجه دانشجویان و علاقهمندان جامعهشناسی مواجه شد، طوری که نه فقط کل صندلیهای سالن شریعتی پر شد، بلکه علاقهمندان روی زمین نشستند یا عدهای کنار دیوار ایستادند. بهتر بود مسوولان دانشکده همکاری میکردند و اجازه میدادند این استاد محبوب و قدیمی دانشکده، در سالن ابن خلدون با مخاطبانش صحبت کند .
مخاطب اصلی صحبتهای اباذری به گفته خودش دانشجویان جدیدالورود دانشکده علوم اجتماعی بودند، اما در سالن همه سن و سالی دیده میشد. این سخنرانی نسبتا طولانی روزهای بعد هم بازتاب وسیعی در مطبوعات و رسانهها داشت. دستکم دو روزنامه آن را تیتر و عکس یک کردند و برخی یک یا دو صفحه کامل را به آن اختصاص دادند. طرفه آنکه بازتاب این سخنرانی به صورت کاملا اتفاقی همراه شد با بازداشت شماری از پژوهشگران و مترجمان علوم اجتماعی و انسانی که رویکرد چپ داشتند و هنوز هم معلوم نیست چرا و به چه علت بازداشت یا احضار شدهاند و سرنوشتشان چه میشود.
نوشتم که بازتاب قابل توجه این سخنرانی دستکم نزد اهالی فکر و فرهنگ، امری قابل انتظار بود. دکتر یوسف اباذری، استاد بازنشسته جامعهشناسی دانشگاه تهران تنها یکی، دو کتاب تالیف کرده است، «خرد جامعهشناسی» که رساله دکترای اوست و سالها از انتشار آن میگذرد و شامل مباحثی تخصصی در حوزه فلسفه علوم اجتماعی است و «بنیادگرایی بازار» که بیشتر گفتوگوها و گفتارهای او در سالهای اخیر است که پیشتر در مطبوعات و رسانهها منتشر شده بودند. باقی آثار او یا ترجمه است یا مقالاتی پژوهشی که در نشریات تخصصی و به همراه دانشجویانش منتشر شدهاند. اصولا اباذری در مقایسه با بسیاری از همدورهایهایش به لحاظ تالیف کتاب بسیار کمکار است. با این همه به نظر میرسد علت اصلی برجستگی او در میان اهالی علوم اجتماعی همان ترجمههاست، به ویژه در دهه 1370 که به همراه مراد فرهادپور و شماری دیگر ارغنون را منتشر میکردند و اندیشهها و جریانهای فکری و متفکرانی متفاوت از حال و هوای رسمی دانشگاه یا حتی فضای روشنفکری پیشین را به جوانان معرفی میکردند.
رویکرد انتقادی اباذری دستکم در حوزه نظری، در کنار شاگردپروری او و راهگشایی برای دانشجویان جوان برای پرداختن به مباحث جدید و متفاوت، از دیگر علل اقبال به اوست. البته همه اینها را باید در کنار حضور گاه و بیگاه او در فضای عمومی درنظر گرفت به ویژه در بزنگاههایی مثل انتخابات و اظهارنظرهای صریحش راجع به برخی دیگر از روشنفکران. مثل سخنرانی بحثبرانگیزش درباره تجمع هواداران خواننده پاپ فقید، مرتضی پاشایی یا نقدهای تند و تیزش به آنهایی كه نئولیبرالهای ایرانی میخواند.
با این توصیفات طبیعی است که سخنرانی اخیر یوسف اباذری، به ویژه بعد از چند سال سکوت، مورد استقبال فراوان واقع میشود، اما به عنوان مخاطبی که هم به علت حرفهام و به دلیل علاقهمندی، همواره کارها و آثار و سخنرانیها و گفتوگوهای دکتر اباذری را دنبال میکنم، اذعان میکنم که او در این سخنرانی نسبت به دفعات قبل آرامتر شده بود و با طمأنینه بیشتری حرف میزد. بخشی از این احتمالا به علت سن و سال است. بالاخره اباذری هفتاد و سه سال دارد که کم سن و سالی نیست. همچنین او در این سخنرانی حرف تازهای نزد و بسیاری از حرفهای قبلی خودش را تکرار کرد، مثل نقدهای تندی که بر راستگراها یا نئولیبرالها یا به قول خودش فاشیستها داشت یا نقد سیاستهای اقتصاد بعد در جهان بعد از 1980 و در ایران بعد از دهه 1360. اباذری در این سخنرانی مثل قبل به راستگرایان اقتصادی در ایران تاخت و البته کمتر اشارهای به هسته سخت قدرت کرد، گویی همه یا بیشتر وضعیت اقتصادی امروزی ناشی از تصمیمها و اقدامات کسانی است که او نئولیبرال یا شیکاگویی میخواند.
شخصا با این بخش از سخنان اباذری چندان همنظر نیستم و در اینجا بیشتر مثل منتقدانش فکر میکنم و معتقدم او (خواه خواسته و دانسته و خواه ناخواسته) همه واقعیت را نمیگوید یا نمیتواند بگوید، اما آن بخشی از سخنانش که بیشتر نظرم را جلب کرد و به وجدم آورد، دفاع پرشورش از جامعهشناسی و تاریخی دیدن رویدادها و وقایع است. اینکه آنچه در جامعه رخ میدهد، بهرغم نظر صاحبان قدرت، امری طبیعی نیست و بلکه برساخته و مصنوع است و در نتیجه میتوان و باید آن را به نفع همگان تغییر داد.
اباذری در این سخنرانی از چارچوبی (ولو نامريی) گفت که ذهنیت حاکم برای ما میسازد و فکر میکنم که زندگی در این چارچوب تقدیر ابدی و لایتغیر ماست. او به ویژه در بخش پرسش و پاسخ، از رویکرد نخبهگرایانه پیشین خودش (مشخصا در سخنرانی پاشایی) فاصله گرفت و گفت من هم در این چارچوب هستم و همه ما در این چارچوب هستیم. مهم این است که بدانیم در آن هستیم و در جهت تغییر آن بکوشیم. سخنرانی اباذری از این جهت امیدبخش و برانگیزاننده بود، مخصوصا که با اشاره به سالهای امیدواری جامعه ایران در دهه 1370 به پایان رسید، وقتی او از فضای پرشور سالهای دوم خرداد گفت و دانشکدهای که شلوغ بود و دانشجویان و اساتید، سخت فعال و پویا. امیدوارم با آزادی هر چه سریع تر چند پژوهشگر تازه بازداشت شده و دیگرانی چون دکتر سعید مدنی، جامعهشناس، این امید محملی بیابد. با امید.