اولين گزارش سازمان بهزيستي كشور درباره وضعيت فرزندان ترخيص شده از شبانهروزيها
55 درصد جوانان مستقل شده از بهزيستي داراي شغل و ۴۹درصد مستاجرند
گروه اجتماعي| معاونت سلامت اجتماعي سازمان بهزيستي كشور، براي اولينبار گزارشي درباره وضعيت بعد از ترخيص فرزندان اين نهاد حمايتي منتشر كرد . اين گزارش كه از سوي روابط عمومي سازمان بهزيستي كشور در اختيار رسانهها قرار گرفته، يك اعلام وضعيت از فرزندان تحت پوشش اين نهاد حمايتي است كه به دليل بيسرپرستي يا بد سرپرستي در مراكز موسوم به شبانه روزي يا شبه خانواده زندگي ميكنند و بهطور معمول، پس از پايان تحصيلات متوسطه يا پايان دوره كارشناسي در دانشگاه، با حمايت مالي سازمان بهزيستي، زندگي مستقل را آغاز ميكنند .
اين گزارش كه در طول 4دهه فعاليت سازمان بهزيستي كشور، اولين نمونهاي است كه بدون كنكاش رسانهها و از سوي خود سازمان ارايه ميشود، با عنوان «بررسي وضعيت افراد مستقلشده در مراقبت رهسپاري» و از سوي معاونت سلامت اجتماعي سازمان بهزيستي كشور منتشر شده در حالي كه معاونت سلامت اجتماعي اين سازمان در دوره جديد، بر عهده سيد حسن موسوي چلك است كه خود، از مددكاران با سابقهاي است كه حداقل به مدت 3دهه، بر رابطه علت و معلولي آسيبهاي اجتماعي و شكلگيري جامعهاي موسوم به « آسيب ديدگان اجتماعي » متمركز بوده است . اين مددكار با سابقه كه حالا معاونت سلامت اجتماعي سازمان بهزيستي است، در توضيح دليل انتشار اين گزارش، معتقد است كه كودكان بدسرپرست و بيسرپرستي كه از مراكز سازمان خارج ميشوند و زندگي مستقلي را تجربه ميكنند ظرفيتها و چالشهايي دارند كه تاملي به اين موارد ميتواند در نحوه و نوع حمايت سازمان، روند انتقال اين كودكان از مراكز به زندگي مستقل و بازنگري يا اصلاح دستورالعملها، آموزش همكاران و نحوه حمايتطلبي بعد از ورود به زندگي مستقل تأثيرگذار باشد.
اين مطالعه توسط گروه نظارت بر توانمندسازي و امور فرزندان انتقال يافته به زندگي مستقل (رضا رزاقي و سكينه راهپيما) با نظارت حميدرضا الوند مديركل دفتر مراقبت و توانمندسازي كودكان و نوجوانان سازمان بهزيستي انجام شده است.
مطالعه بر مبناي روش كمي انجام شده با تكيه بر دادههاي استخراجشده از گزارشهاي آماري بهزيستي استانها و بانك اطلاعاتي رصد و نظارت بر مراقبت رهسپاري، وضعيت اين افراد را از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۳ مورد تحليل قرار داده است. هدف اين پژوهش، بررسي ويژگيهاي جمعيتشناختي، وضعيت سلامت جسمي و رواني، اشتغال، مسكن، شبكه ارتباطي، وضعيت حقوقي و كيفري و همچنين ارزيابي حمايتهاي مالي در طول دوران پس از رهسپاري بوده است.
نتايج اين گزارش نشان ميدهد كه در اين بازه زماني و در فاصله سالهاي 1391 تا 1403 در مجموع ۴۲۱۹ نفر از فرزندان بهزيستي به زندگي مستقل منتقل شدهاند كه ۵۱.۵ درصد از افراد مستقلشده (۲۱۷۳ نفر) زن و ۴۸.۵ درصد (۲۰۴۶ نفر) مرد بودهاند و در مجموع، دختران سهم بيشتري در فرآيند انتقال به زندگي مستقل داشتهاند.از ميان اين افراد، ۲۸۳۰ نفر مجرد (۶۷ درصد) ۱۲۰۴ نفر متأهل (۲۸.۹ درصد)، چهار نفر بيهمسر بر اثر فوت همسر، ۱۲۹ نفر مطلقه (۳ درصد) و ۱۷ نفر داراي ازدواج مجدد هستند. نسبت طلاق به ازدواج نيز هر يك طلاق به ازاي ۱۰ ازدواج (۱۰.۶ درصد) گزارش شده است.از نظر تحصيلات، بيشترين سهم مربوط به افراد داراي مدرك ديپلم (۳۶.۸ درصد) و پس از آن تحصيلات متوسطه دوم (۱۶.۶ درصد) است. در مجموع، ۶۹.۴ درصد از جامعه آماري داراي تحصيلات ديپلم و پايينتر هستند و تنها حدود ۲۸درصد تحصيلات بالاتر از ديپلم دارند.
در بخش ديگري از اين گزارش، اعلام شده كه روند انتقال به زندگي مستقل طي سالهاي اخير افزايشي بوده و ۵۵ درصد از كل افراد مستقلشده در پنج استان خراسان رضوي، تهران، كرمان، فارس و اصفهان سكونت دارند و ۴۵ درصد ديگر در ساير استانها پراكندهاند.ميانگين مدت اقامت در مراكز شبهخانواده حدود ۹ سال بوده كه براي دختران ۸.۹۶ سال و براي پسران ۹.۷۵ سال برآورد شده است.
همچنين از ميان ۴۲۱۹ نفر فرزندان بهزيستي كه در اين بازه 13ساله به زندگي مستقل هدايت شدهاند، ۳۹۴۹ نفر (حدود ۹۴درصد) از سلامت جسمي مطلوب برخوردار بودهاند و تنها ۹۳ نفر با بيماريهاي جدي مانند سرطان يا مشكلات قلبي مواجه بودهاند.در حوزه سلامت روان، ۳۷۱۹ نفر (۸۹ درصد) وضعيت رواني مطلوب داشتهاند و حدود ۱۱ درصد دچار اختلالات رواني بودهاند كه نيازمند بررسي و پيگيري عميقتر است.در زمينه رفتارهاي پرخطر، ۹۰ نفر سابقه اقدام به خودكشي داشتهاند كه ۱۲ نفر (۱۳درصد) از آنان منجر به فوت شدهاند. بيشتر موارد اقدام به خودكشي در فاصله يك تا چهار سال پس از رهسپاري رخ داده و افزايش محسوس در ميان مردان ديده ميشود.در مجموع طي اين دوره ۱۳ساله، ۳۵مورد فوت در ميان جامعه آماري گزارش شده كه ۳۲درصدآن بر اثر حوادثي مانند تصادف، غرقشدگي، سقوط يا قتل بوده و همچنين ۶ نفر از افراد مستقلشده سابقه اعتياد داشتهاند.
در اين گزارش در توضيح وضعيت اشتغال فرزندان بهزيستي بعد از آغاز زندگي مستقل آمده است كه از كل افراد مستقلشده، ۲۳۳۹ نفر شاغل هستند (حدود ۵۵درصد)، كه بيشترين سهم مربوط به مشاغل آزاد است. در مقابل با تفكيك زنان خانهدار، ۳۱ درصد افراد بيكار محسوب ميشوند كه رقم قابل توجهي است و نشاندهنده نياز به برنامهريزي گستردهتر براي اشتغال پايدار است.يافتهها نشان ميدهد ۴۹درصد از افراد در مسكن استيجاري زندگي ميكنند، ۱۱.۱درصد داراي منزل شخصي هستند و ۲.۷ درصد در خوابگاه، پادگان، مراكز نگهداري يا خانه سازماني اقامت دارند و ۶ نفر (۰.۱ درصد) به عنوان بيخانمان شناسايي شدهاند كه نيازمند بررسي فوري و ارايه خدمات حمايتي متناسب هستند.
نتايج اين گزارش نشان ميدهد ۶۲.۵ درصد از فرزندان بهزيستي بعد از آغاز زندگي مستقل، داراي شبكه ارتباطي محدود هستند كه اين رقم تقريبا دو برابر افرادي است كه شبكه حمايتي مناسب دارند. در عين حال، ۳۹درصد از افراد از حاميان عاطفي يا مالي برخوردار بودهاند. اين مساله بهويژه در سالهاي نخست استقلال، عامل تعيينكنندهاي در ثبات زندگي و پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي است.
بر خلاف نگرانيهاي عمومي تنها ۱.۱ درصد از افراد مستقلشده دچار مشكلات حقوقي يا كيفري شدهاند. اين رقم پايين نشاندهنده تأثير مثبت نظارت و پيگيري مددكاران پس از رهسپاري است.
همچنين از ميان ۲۰۴۶ مرد مستقلشده: ۹۴۰ نفر (۴۵.۹درصد) داراي كارت پايان خدمت هستند.۲۶۳ نفر (۱۳درصد) در حال خدمت هستند. ۳۳۲ نفر (۱۶.۲ درصد) ترك خدمت يا غيبت داشتهاند كه اين دادهها نشان ميدهد حدود نيمي از مردان پس از رهسپاري تكليف نظاموظيفه خود را انجام دادهاند و يكششم همچنان درگير چالشهاي مرتبط هستند.
در بخش ديگري از اين گزارش درتوضيح حمايتهاي مالي بعد از ترخيص آمده كه از ميان كل جامعه آماري (۴۲۱۹ نفر)، ۹۵درصد از افراد (۴۰۰۸ نفر) كمكهزينه استقلال خود را دريافت كردهاند و تنها ۵درصد (عمدتا در سالهاي ابتدايي طرح) موفق به دريافت آن نشدهاند اما در سالهاي اخير، ميزان پرداخت تقريبا به ۱۰۰درصد رسيده است. همچنين از ميان ۱۳۵۴ فرد متأهل، ۶۷۹ نفر از كمكهزينه ازدواج بهرهمند شدهاند كه روند استفاده از اين كمكهزينه در سالهاي اخير كاهشي بوده و بالاترين ميزان پرداخت مربوط به سال ۱۳۹۶ است.۱۱۲۵ نفر هم از كمكهزينه حرفهآموزي استفاده كردهاند (۵۹۱ زن و ۵۳۴ مرد) كه اين رقم معادل ۲۷درصد از كل جامعه آماري و جدا از هزينه استقلال پرداخت شده است.همچنين۱۹۲ نفر از كمكهزينه گواهينامه رانندگي بهرهمند شدهاند (۴۶ زن و ۱۴۶ مرد) كه اين آمار هم از سال ۱۳۹۹ روندي روبهرشد داشته است.در مجموع، ۲۱۸۰ نفر (۵۱.۶ درصد و شامل ۱۱۲۴ زن و ۱۰۵۶ مرد) از مجموع فرزندان مستقل شده بهزيستي از كمكهزينههاي موردي بهرهمند شدهاند كه اين نوع حمايت در سالهاي اخير روند صعودي داشته و نشاندهنده افزايش حمايتهاي هدفمند و مداخلات موردي براي رفع مشكلات مالي است.
معاونت سلامت اجتماعي سازمان بهزيستي كشور در تحليل نهايي و توصيههاي سياستي در اين گزارش اعلام ميكند كه اگرچه شاخصهاي آماري سلامت جسمي، رواني و اشتغال در ميان جوانان مستقلشده وضعيت نسبتا مطلوبي را نشان ميدهد اما اين يافتهها نيازمند پايش دقيقتر با آزمونهاي استاندارد است تا تصوير واقعيتري از وضعيت اين گروه به دست آيد.با توجه به ثبت موارد اقدام به خودكشي و مشكلات رواني، ضرورت دارد نظام رصد روانشناختي پس از رهسپاري تقويت شود. مقايسه اين شاخصها با جمعيت عمومي كشور ميتواند براي سياستگذاريهاي آينده تعيينكننده باشد.ايجاد فرصتهاي شغلي واقعي مستلزم ارتقاي سه مولفه تحصيل، مهارت شغلي و حرفهآموزي است.دسترسي به تسهيلات اشتغال بدون نياز به ضامن معتبر براي اين گروه از جوانان، ميتواند در ثبات شغلي و پيشگيري از مشاغل غيررسمي موثر باشد.با توجه به سهم بالاي افراد مستأجر (۴۹ درصد)، لازم است طرحهاي ويژه تأمين مسكن حمايتي براي افراد مستقلشده در دستور كار قرار گيرد . همچنين گزارش نشان ميدهد پرداخت هزينههاي رهسپاري در سالهاي اخير با دقت بيشتري رصد ميشود و موارد باقيمانده نيز در سال آينده تسويه خواهد شد.بر اساس يافتهها و تحليلهاي اين گزارش، بهروشني مشخص است كه جواناني كه سيستم مراقبت را ترك ميكنند، در معرض خطرات چندوجهي اجتماعي و رواني قرار دارند.اين گروه غالبا در افكار عمومي و حتي در برخي رويكردهاي سازماني، به عنوان افرادي بيكار، بيخانمان يا آسيبپذير بازنمايي ميشوند.پيامدهاي زندگي مستقل تحتتأثير مجموعهاي از متغيرهاي كليدي قرار دارد؛ از جمله: سن ورود به سيستم مراقبت، علت اوليه ورود به مراقبت، مدت زمان اقامت در مراكز و بهويژه تجربه شكست در بازپيوند خانوادگي . همچنين كودكاني كه در نظام مراقبت رشد ميكنند، معمولا تجربه چندين شكست در بازگشت به خانواده زيستي خود را داشتهاند.اغلب درباره مشكلاتي كه جوانان انتقال يافته به زندگي مستقل تجربه كردهاند صحبت ميشود اما به ندرت درباره آن تحقيق شده است اگرچه نتيجه تحقيقات در ساير كشورها بيشتر بر اين تاكيد دارند كه بهتر است اين انتقال به آرامي صورت گيرد اما مدارك منتشر شدهاي كه بر فرآيند و الگوي خاصي از انتقال در ايران دلالت داشته باشد هنوز موجود نيست. انتقال به دوره بزرگسالي جنبه مهمي از تداوم مراقبت است موضوعي كه شايد كمتر درباره آن ميدانيم اينكه عوامل پيشبينيكننده يك انتقال موفق كدامند؟ چه پيامدهايي به دنبال دارند و چگونه اين عوامل ميتوانند خدمات به جوانان انتقال يافته را تحت تاثير قرار دهند نيازمند بررسي بيشتري است و بدون چنين مداركي نميتوان خدمات سلامت روان و خدمات مراقبت رهسپاري را ارايه داد.به عنوان يك رسالت ضروري است موضوع رهسپاري و انتقال به زندگي مستقل بهطور ويژه در سياستگذاري و برنامهريزيهاي كلان دنبال شود . آماده كردن شرايط براي ورود به اين دوره زندگي از حقوق اساسي انسانها محسوب ميشود و ميتواند نقش پيشگيرانهاي در مشكلات اجتماعي جوانان داشته باشد.