حفظ وضع موجود در اردوگاه سرخها به چه قيمتي؟
بحران مديريتي و مالي پرسپوليس
باشگاه پرسپوليس، يكي از قطبهاي اصلي فوتبال ايران اين روزها هم در مستطيل سبز و هم درگير نبردي سخت در ساختارهاي مديريتي و مالي خود است. گزارشها حاكي از آن است كه وضعيت باشگاه به مرحلهاي بحراني رسيده و عملا به نظر ميرسد گروگان مناقشات داخلي، كمبود شديد نقدينگي و تصميمگيريهاي نافرجام است!
يكي از محورهاي اصلي اين بحران، مساله مديريت و استعفاي احتمالي مديرعامل است. فشارهاي گستردهاي بر مديرعامل وارد شده تا با استعفا موافقت كند، فشارهايي كه با قطع شدن كامل جريان نقدينگي به باشگاه تشديد شدهاند. منابع آگاه ميگويند وضعيت مالي به قدري وخيم است كه مديران مياني اغلب از دريافت پول تنخواه روزمره خود عاجزند و حقوق پرسنل هم پرداخت نشده است؛ اين نشاندهنده فلج شدن كامل چرخه مالي باشگاه است.
اين آشفتگي مالي و مديريتي مستقيما بر كادر فني هم تاثير گذاشته است. داستان جانشيني وحيد هاشميان، خود روايتي از بيبرنامگيها است. پس از اينكه نام حسين عبدي به عنوان گزينه اصلي جانشيني در هفته چهارم مطرح و سپس سوخت، وحيد هاشميان هم از جلسه همانديشي سر باز زد، باشگاه به سراغ دو گزينه اولتيماتوم ديگر رفت، اوسمار ويرا و يك گزينه پنهان كه ميگويند كارترون سرمربي سابق سپاهان است. گرچه روز جمعه روابط عمومي باشگاه پرسپوليس هرگونه اخبار مربوط به تغيير و تحول در كادرفني تيم را فيك نيوز خواند و خود هاشميان هم نسبت به هرگونه تغيير يا اولتيماتوم اظهار بياطلاعي كرد.
نكته كليدي در اين ميان، استراتژي مديريت ارشد باشگاه يعني مالك باشگاه، احمدي، است. به نظر ميرسد كه اين تعلل و عدم قطعيت در تصميمگيريهاي كليدي يك بازي زمانبندي شده باشد. باشگاه در نظر داشت تا پس از بازي حساس مقابل خيبر در خرمآباد در صورت عدم نتيجهگيري مطلوب با معرفي فوري يك مربي جديد، شرايط را به شكلي دراماتيك تغيير دهد. هدف از اين مانور، خواباندن سر و صداي هواداران و تضمين بقاي مديران فعلي است! اما بزرگترين مانع اين استراتژي، همان مشكل اصلي است، آنها پول ندارند. اين كمبود نقدينگي، اهرم فشاري است كه مالكيت عمده سهام را به سمت تغييرات بنيادين سوق ميدهد. اين احتمال قوي وجود دارد كه احمدي، مالك باشگاه، تصميم بگيرد چشمهايش را ببندد و تغييرات ساختاري را به صورت رسمي اعلام كند تا نتوانند با آوردن مربي جديد، صرفا زمان بخرند و بحران نتايج ضعيف را به تعويق بيندازند.
عملكرد تيم در فصل نقل و انتقالات و واكنشهاي بهشدت منفي هواداران، اعتماد مالك عمده سهام را نسبت به مديريت فعلي به كلي سلب كرده است. حتي حاميان بالادستي درويش هم ديگر مثل سابق از او حمايت نميكنند. احمدي حالا در تلاش است تا با حداقل تركش -يعني كمترين هزينههاي مديريتي و مالي- اين تغييرات را اعمال كند، در حالي كه درويش همچنان به دنبال خريدن زمان است و تا آخرين لحظه قصد استعفا ندارد. اما نتيجه يكي، دو بازي آينده پرسپوليس به ويژه اگر با عدم كسب نتيجه خوب همراه شود تعيينكننده نهايي اين معادلات خواهد بود. در صورت باخت، قطعا شاهد تحولات اساسي در راس كادر فني خواهيم بود. وحيد هاشميان در آن صورت رفتني خواهد شد و اين تغيير احتمالا با درويش يا بدون درويش رقم خواهد خورد. بحران پرسپوليس، بيش از آنكه فني باشد، يك بحران اعتمادسازي و مالي عميق است كه بقاي ساختار مديريتي فعلي را زير سوال برده است. سوال اينجاست كه بقاي مديران فعلي باشگاه به چه قيمتي تمام ميشود؟