انتهاي معصوميتِ صدا
امير روحانيان
او تابستان ۱۳۴۱ وارد دوبله شد، اما همانند همنسلانش يكي، دوسال نقشهاي كوتاه و مردي- تك جملهاي - گفت تا اينكه زندهياد فهيمه راستكار با سپردن نقش اول فيلم ايتاليايي دومينيكو دومينيكو، دوبلاژ ايران را صاحب صدايي مخملين، جوان و پراحساس نمود. از آن پس مظفري جوان پيوسته به استوديوها دعوت ميشد و مديران دوبلاژ را شيفته صداي زيبا و شخصيت محجوب و مستعد خود كرده بود.او به سرعت در كنار همكاران جوان و فعالش توانست جايي باز كند و به جاي نامداران سينماي جهان نقش بگويد. جواني بيادعا اما بسيار با استعداد كه فيلمبيني حرفهاي هم بود كه با درك نقش و موقعيت آن، حاصل كارش غبطهبرانگيز بود. در اواخر دهه چهل روانشاد مهين كسمايي گويندگي بهجاي رايان اونيل در فيلم داستان عشق در كنار مرحومه ژاله كاظمي بهجاي الي مك گرو را به مظفري سپرد كه وي يكي از ماندگارترين نقشگوييهاي عمرش را در آن انجام داد و براي تماشاگران كنجكاو نيز نامش آشنا شد. در دهه چهل كه دوبله فيلمهاي ايراني بهصورت انحصاري در دست تعدادي از بزرگان دوبلاژ بود، گويندگياش بهجاي منوچهروثوق اين سد را تا حدودي شكست و او در ۳۹ فيلم بهجاي اين بازيگر صحبت كرد كه در دهه پنجاه در آثار ديگر هم ادامه داد. در همان سالها با گويندگي بهجاي كلينت ايستوود چنان صدايش با شخصيت بلوندي عجين شد كه تماشاگران نه تنها آن زمان بلكه تاچند دهه خواستار ايستوود فقط با صداي او بودند. سعيد مظفري زودتر از برخي از همنسلانش به مديريت دوبلاژ رسيد و در اين ميان اعتماد واردكنندگان فيلم به او نقش بسزايي داشت. پس از انقلاب و در ايام كمكاري دوبله، با گويندگي فوقالعاده زيبايش بهجاي دمين توماس به نقش زيد در فيلم محمدرسولالله نشان داد همچنان در اوج قرار دارد. با ممنوعيت نمايش فيلمهاي خارجي در آن سالها وي از اولين كساني بود كه جذب دوبله فيلمهاي ايراني و سريالهاي تلويزيوني شد. او در اين برهه مديريت دوبلاژ فيلم فرياد مجاهد-به عنوان نخستين محصول سينماي ايران پس از انقلاب - را عهدهدار شد و پس از آن تا اواخر دهه ۷۰ كه دوبله در سينماي ايران رواج داشت بهجاي بازيگران بسياري صحبت كرد. در دهه شصت او با گويندگي بهجاي ريوزو در سريال سالهاي دور از خانه (در نقش همسر اوشين) ميان خانوادهها محبوبيت بسيار يافت. در اوايل دهه هفتاد با آزادي ويدئو او از پيشگامان اين عرصه بود كه بهجاي بازيگران مشهور جهان چون مايكل كين، كلينت ايستوود، مايكل داكلاس، ترنس هيل، ويليام دفو، متيومك كانهي، آميتا باچان، جكي چان، برد پيت، سلمانخان، جود لاو، هيوگرانت، مارك والبرگ و بسياري ديگر حرف زد.
در سينماي ايران نيز او بهجاي هنرپيشگاني چون حبيب اسماعيلي، مجيدمظفري، رضا رويگري، دانيال حكيمي، چنگيز وثوقي، آتيلاپسياني، حميد تمجيدي، علي شعاعي، محمود ديني، بيژن امكانيان، تقي مختار، منوچهر وثوق، بهروز به نژاد، اسماعيل محرابي، حسين ياريار، داوود اسدي، شهرام زرگر، عبدالرضا اكبري، امين حيايي، پرويزپورحسيني، رضا ايرانمنش، پيمان شريعتي، مصطفي طاري، سيروس تسليمي و بسياري ديگر صحبت كرد.
......
سعيد مظفري را ميتوان از آخرين بازماندگان عصر طلايي دوبله برشمرد كه كارنامهاش پربار است. او شخصيتي آرام چون صدايش داشت، هيچگاه در گفتوگوهايي كه با او داشتم با نامهرباني و گوشه و كنايه از همكارانش ياد نكرد. با حسرت از رفتگاني ياد ميكرد كه هرگز جايگزيني نخواهند يافت.با همكارانش هرگاه صحبت ميكردم جملگي سعيد را دوست داشتند. او چهرهاي زيبا و مناسب بازيگري داشت اما به خاطر خجالتي بودن نپذيرفت، دوستي روايت ميكرد كه اوايل دهه شصت اولينبار وقتي او را با كت و شلوار سفيد، پيراهن فيروزهايرنگ و موهاي پرپشت بلوند و چشمان آبي ديدم تصور كردم هنرپيشهاي خارجي است كه آمده به جاي خود صحبت كند و وقتي صحبت كرد ناگهان ميخكوب شدم! او در پايان مصاحبهاي كه سال ۷۳ با يكي از نشريات داشت گفت من هميشه براي شرافت و انسانيت ارزش زيادي قائلم. و خود نيز تا آخرين لحظه مانند گذشته همچنان شريف ماند و البته بسيار دوست داشتني.
روحش شاد و يادش گرامي