آنچه ناخداي تكافتاده سينماي ايران برايمان به يادگار گذاشت
ميراث تقوايي
سعيد مروتي
ميان جوانان خوشفكري كه در انتهاي دهه چهل و اوايل دهه پنجاه به سينما آمدند و جرياني را رقم زدند كه بعدها موج نوي سينماي ايران نام گرفت، ناصر تقوايي بداقبالترينشان بود.در همان سالي كه مهرجويي در روستايي حوالي قزوين،سكانسهاي «گاو» را ميگرفت و كيميايي در بازارچه نواب «قيصر» را جلوي دوربين برده بود، تقوايي هم «آرامش در حضور ديگران» را ميساخت.فيلمهاي مهرجويي و كيميايي مدتي پشت در سانسور متوقف شدند و سرانجام در پاييز و زمستان ۱۳۴۸ روي پرده آمدند ولي تقوايي براي فيلمبرداري يكي از فصلهاي فيلمش تا بهار ۱۳۴۹ صبر كرد تا فصل معروف سان ديدن سرهنگ (اكبر مشكين) را به سياقي كه ميپسنديد بسازد. پس از آن هم با وجود نمايش در جشن هنر شيراز، فيلم آن قدر در محاق ماند كه وقتي پس از چند سال توقيف روي پرده آمد، از تقوايي «صادق كرده» (۱۳۵۱) و «نفرين» (۱۳۵۲) روي پرده آمده بود.«صادق كرده»محصول تلاش تقوايي براي انطباق با سينماي حرفهاي و جريان اصلي، در تداوم نهضت سينماي قيصري ارزيابي شد؛ «نفرين» كه با تيم كيميايي (نعمت حقيقي، اسفنديار منفردزاده و بهروز وثوقي) ساخته شد، در اكران عمومي مهجور ماند و شكست خورد. «آرامش در حضور ديگران» هم تنها يك هفته در كاپري دوام آورد و به بهانه اعتراض پرستاران از پرده پايين آمد. سريال محبوب «داييجان ناپلئون» هم در دهه پنجاه، سوژه انتقاد نشريات بود. «ناخدا خورشيد» اولين فيلم پس از انقلاب تقوايي، در گيشه شكست خورد و منتقدان هم با نخبهگرايي عجيب منتقدان در قياس با «داشتن و نداشتن» هاكس، بيارزش خوانده شد.«اي ايران» هم كه توليدش دو سال طول كشيد، ناكام ماند و پس از آن هم تمام تلاشهاي به ثمر نشسته تقوايي در «كشتي يوناني» (اپيزودي از فيلم «قصههاي كيش») و «كاغذ بيخط» خلاصه شد. داستان كارهاي ناتمام تقوايي را همه ميدانند.نكته اينجاست كه او در زمانه «ناخدا خورشيد» به خاطر «آرامش در حضور ديگران» تحسين ميشد و در روزگار عزلت و خانهنشيني، به واسطه «ناخدا خورشيد» ستايشهاي ديرهنگامي ميشد. طرح پرسش چرا تقوايي فيلم نميسازد؟ هم بيشتر مربوط به دوراني است كه چنين سوالي موضوعيتش را از دست داده بود.تقوايي در همه اين سالها يك نام بزرگ و پرافتخار براي كسب وجاهت ديگران، از منتقد تا سينماگر و سياستگذار فرهنگي بود. كارنامه هنري فيلمسازي كه در بزرگياش كسي ترديدي نداشت، دو دهه پيش از خرقه تهي كردن، به پايان رسيده بود. ناخداي بازنشسته و از نفس افتاده، به عنوان شمايل شرافت و تكافتادگي، فنسالاري و حساسيت هنري را از خود به يادگار گذاشت.ميزانسن به عنوان مهمترين دستاورد ناصر تقوايي، در شكست خوردهتربن فيلمهايش (مانند «اي ايران») جلوهاي افزونتر از بسياري ستايششدگان اين سالها دارد. از تقوايي همين ميماند و براي هنرمندي چون او چه ميراثي بهتر از اين؟