سياست «هوشمندانه »
نظام جهاني واقف نبود. در تصميمگيريهاي درست، شناخت واقعيتها و داشتن دادههاي صحيح حرف اول را ميزند يعني اگر مانند پهلوانپنبه ارزيابي اشتباهي از دشمن و حقايق روبهرو داشته باشيم با شكست مواجه ميشويم و زمان و منابع را از دست ميدهيم و فقط هزينهها را ميافزاييم. ثالثا محيط آرام و مناسب: در فضاي آلوده به افترا و تهمت و دروغ و در يك سيستم نامناسب، امكان فعاليت فرد هرچند متخصص امكانپذير نيست. تجربه به ما ثابت كرده است كه در شرايط نامناسب، هر ايده خوبي نيز به سرعت نابود ميشود. رابعا آزادي در عمل: قدرت و امكان تصميمگيري يك مدير به ميزان آزادي در هنگام كار بستگي دارد. اين آزادي عمل به قبل، حين كار و بعد از آن منوط ميباشد. يعني مديران براي يافتن جسارت كاري، ميبايست از مقامات مافوق خود اجازه و حق عمل داشته باشند و پس از كار نيز مورد حمايت آنها قرار گيرند. اگر مديري با اجازه مافوق دست به اقدامي زد و پس از كار، مسوولان بالاتر از او حمايت نكردند، چيزي جز محافظهكاري ساير مديران به همراه نخواهد داشت. خامسا حمايت سيستماتيك: هيچ تصميمگيري درست بدون حمايت بدنه سيستم امكانپذير نيست مانند آنكه يك مغز سالم زماني ميتواند توانمنديهاي خود را به نمايش بگذارد كه سيستم عصبي، عضلهها، استخوانها و... به خوبي كار كنند و تحرك و اقدامي صورت پذيرد وگرنه در حد يك ايده و آرزو باقي ميماند. شرايط جهاني به ما اين واقعيتها را تحميل ميكند كه اگر به سرعت و دقت وارد يك سياست هوشمندانه نشويم و منتظر معجزه براي خودمان باشيم، ممكن است آينده را هرگز شاهد نباشيم. تصور كنيد اگر گروههاي فلسطيني ميخواستند منتظر معجزه باشند و وعدههاي توخالي به خودشان بدهند و پاي ميز مذاكره نروند و ترس از گفتوگو داشته باشند، بيش از آنچه امروز ويراني و قتل و خسارت ديدهاند، بايد تجربه ميكردند تا دوباره فرصتي و زماني براي آنهازاده شود. اينكه اين مذاكرات به نتيجه خواهد رسيد يا خير؟ آيا آتش بس پس از تحويل گروگانها باقي خواهد ماند يا خير؟ بحث ديگري است اما شجاعت حماس و گروههاي فلسطيني در اين است كه سرنوشت مردمشان را به آينده خودشان گره نزدند و در انتخابي سخت، اعتماد به مذاكره را برگزيدند.