چرا از معرفي 4 سينماگر ايراني به اسكار خوشحال نيستيم؟
فرصت استثنايي
تينا جلالي
هفته گذشته با معرفي فيلم شهرام مكري به نمايندگي از تاجيكستان در اسكار فهرست سينماگران ايراني كه فيلمشان به مهمترين مراسم سينمايي جهان معرفي شده به چهار فيلم رسيد. در اتفاقي نادر چهار فيلمساز ايراني با چهار فيلم از چهار كشور مختلف، نماينده اسكار 2026 شدهاند: تاجيكستان فيلم «خرگوش سياه، خرگوش سفيد» ساخته شهرام مكري را به آكادمي اسكار معرفي كرده. فرانسه نمايندهاش را فيلم «يك تصادف ساده» به كارگرداني جعفر پناهي انتخاب كرده.
كانادا با فيلم «چيزهايي كه ميكشي» از عليرضا خاتمي در رقابت حضور دارد.
و از ايران، فيلم «علت مرگ: نامعلوم» به كارگرداني علي زرنگار و تهيهكنندگي مجيد برزگر نماينده رسمي براي رقابت در بخش بهترين فيلم بينالمللي اسكار خواهد بود.
اما اين اتفاق با واكنشهاي ضدونقيض و دوقطبيهاي شديدي همراه شد و بازتاب و حواشي گستردهاي در فضاي رسانهاي و اينترنتي داشت. حواشي كه باعث شد به جاي آنكه از معرفي فيلمسازان ايراني و از همه مهمتر مطرح شدن سينماي ايران در اسكار خوشحال باشيم و با كاستيهاي موجود آن را يك فرصت طلايي تلقي كنيم با بدبيني آن را به حاشيه برانيم و به ديده انتقادي به اين موضوع بنگريم.
عمده حواشي كه حول اين اتفاق شكل گرفت بيشتر ناشي از اين بود كه چرا اين فيلمها و فيلمسازان از جانب كشور ايران به اسكار معرفي نشدند و معرفي شدن چهار فيلم همزمان از ايران به اسكار را ناشي از محدوديت سينماگران ايراني دانستند . اما در مواجهه با چنين دوقطبيهايي پرسشي كه ذهن را درگير ميكند، اين است كه آيا سينماي ايران ميتوانست 4 فيلم همزمان به اسكار معرفي كند؟
ضمن اينكه در سالهاي گذشته هم فيلمسازان ايراني كه فيلمهايشان محصول مشترك بود به اسكار معرفي شد (نويد محمودي «رفتن» و اصغر فرهادي «همه ميدانند») حالا امسال چون چهار فيلم همزمان از سينماگران ايراني به اين رويداد معرفي شده مايه تاسف و تلخ است؟
در اينكه فيلم «علت مرگ: نامعلوم» به كارگرداني علي زرنگار و تهيهكنندگي مجيد برزگر يكي از گزينههاي خوب معرفي به اسكار بوده كه هيچ شكي در آن نيست، چون نماينده سينماي مستقل به اسكار معرفي شده است و فيلم اساسا ساختار متفاوتي دارد.
اما اي كاش به جاي عينك بدبيني از معرفي همزمان 4 فيلم ايراني به اسكار، اين مهم را نشان از اهميت بالاي سينماي ايران بدانيم كه ناشي از تلاش و كوشش شبانهروزي سينماگران ايراني است.
البته با يك نگاه كارشناسانه در خواهيم يافت سينماي ايران در سالهاي اخير دستخوش حواشي و جنجالهاي فرسايشي زيادي شده، مناقشههاي اعصاب خردكن (ما گفتيم، شما نگفتيد) كه بيشتر كاركرد رسانهاي دارد تا اينكه سودي عايد سينماي ايران كرده باشد. نمونه دوقطبيهاي عجيب و حملاتي كه طي آن به سينماگران و سينماي ايران شده ميتوان به جنجالهايي كه سر فيلم قهرمان بر اصغر فرهادي آوردند نام ببريم، طيف افراطيون در معرفي فيلم اصغر فرهادي به اسكار بلايي به سر اين كارگردان جهاني آوردند كه او نوشت: خيلي صريح و روشن بگويم: من از شما بيزارم... .
يا دوقطبي عجيبي كه با حضور فيلمهاي جعفر پناهي و سعيد روستايي در بخش مسابقه كن صورت گرفته بود و عدهاي حملات عجيب و غريبي به سعيد روستايي و عوامل فيلم ميكردند، واكنشهاي منفي تا حدي بود كه نفس حضور سينماي ايران در اين رويداد مهم آن هم در بخش مسابقه اصلا مهم نبود و فقط حواشي و جنجال پررنگ بود. با طرح پرسش واهي كه چرا اصلا فيلم روستايي بايد در بخش مسابقه كن حضور داده شود و چرا پريناز ايزديار در اين رويداد باشد؟ و از همه تلاشهاي عجيبي كه از داخل و خارج و از دو طيف اصولگرا و خارجنشين صورت ميگرفت تا فيلم سعيد روستايي را حكومتي و نماينده دولت جلوه دهند و حتي كار تا خارج كردن فيلم از بخش مسابقه پيش رفت.
جالب اينجاست در اين مقطع حتي به محمد رسولاف كه از حضور فيلم سعيد روستايي در بخش مسابقه كن خوشحال شده بود و به او تبريك گفت هم حمله شده بود.
يا اصلا چرا راه دور برويم، همين ماجراي معرفي فيلم ايراني به اسكار را با هم مرور كنيم، آيا با بيانيهها و نامهپراكنيها مسووليت معرفي فيلم به اسكار از فارابي به خانه سينما منتقل شد؟ اينجا بحث بر سر چرايي اعتراض نيست! اشتباه نشود، بحث بر سر واگذاري مسووليت به خانه سينماست آيا با جنجالها، واگذاري صورت گرفت؟
جالب است كه گفته شده بيانيه خانه سينما در كنار كشيدن از معرفي نماينده سينماي ايران به اسكار شتابزده بوده، سوال:
مسوول اين شتابزدگي كيست؟
تمام اين جنجالها در حالي مطرح شد كه هم همايون اسعديان، مديرعامل خانه سينما و هم رائد فريدزاده، رييس سازمان سينمايي در مصاحبههاي اخيرشان به اين موضوع اشاره كردند كه مسووليت معرفي فيلم به اسكار از فارابي به خانه سينما بايد مسير اداري آن طي شود، پرسشي كه به وجود ميآيد اين همه سر و صدا براي چيست؟
اصلا واگذاري مسووليت معرفي فيلم به خانه سينما به چه قيمتي؟
همين چند روز پيش انجمن تهيهكنندگان سينماي مستقل در دفاع از خانه سينما بيانيهاي منتشر كرد و از قضا در يكي از بندهاي بيانيه به نكته بسيار مهمي اشاره كرد و آن اينكه «اعتبار و استقلال خانه سينما، اعتبار و استقلال تمام سينماي ايران است. بيترديد هرگونه خدشه به اين نهاد، به معناي تضعيف جايگاه سينماي ايران در عرصههاي ملي و بينالمللي خواهد بود.»
پرسش اصلي اين است كه رسانهاي كردن مشكلات خانه سينما و نداشتن دورانديشي، آيا فرصت سوءاستفاده به افراطيون را نميدهد؟ آيا باعث لطمه به جايگاه خانه سينما نميشود؟ آيا خداي نكرده باعث نميشود كه عدهاي كه نانشان در تعطيلي سينما و توقيف فيلمهاست از اين دودستگيها خوشحال شوند؟ فراموش نكنيم كه يك عده دلواپس و فرصتطلب، بر سر اكران فيلم «پيرپسر» با سينما چه كردند؟ آيا اين دوقطبيها و اختلافنظرها فرصت را دوباره براي اين عده مهيا نميكند؟
اساسا يك انتقاد جدي كه همواره به مديران سينمايي دولتهاي اصولگرا، خاصه دولت قبل ميشود حاشيهها و جنجالهايي است كه در سينماي ايران به وجود ميآوردند همچنين ادبيات تهديدآميز و نامناسب آنها در مواجهه با سينماگران بود.
صد البته در حال حاضر از سينماگران انتظار ميرود با طمانينه و در سايه آرامش به مشكلات خاصه مسائل خانه سينما رسيدگي شود و نبايد با هيجان و جنجال فرصت سوءاستفاده را به دلواپسان داد.
قطعا به عملكرد سازمان سينمايي و وزارت فرهنگ انتقاد است، با اينكه اوضاع سينماگران قابل مقايسه با مديريت پيشين سينما نيست و جو مناسب و همدلي ميان سينماگران بسيار زياد ديده ميشود، اما بايد مطالبات سينماگران و صنوف گفته و خواسته شود، اما پرسش اين است كه آيا با بيانيه صادر كردن و نامهپراكنيها، خواستههاي بحق سينماگران مرتفع ميشود؟ چرا نبايد از معرفي همزمان 4 فيلمساز ايراني در اسكار خوشحال نباشيم؟ چرا فضا را براي توقيفخواهان و توقيفكنندگان فراهم ميكنيم؟