• 1404 سه‌شنبه 8 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6150 -
  • 1404 دوشنبه 7 مهر

برجام مرد زنده باد برجام!

علي آهنگر

اكنون از صبح يكشنبه ششم مهرماه ۱۴۰۴، برجام ديگر زنده نيست. برجام آمده بود تا در تاريكي تحريم‌ها و قطعنامه‌هاي ظالمانه شوراي امنيت و كشورهاي اروپايي، روشنايي و اميد را با استراتژي چندجانبه‌گرايي، در تاريخ ديپلماسي جهاني بتاباند. اكنون ‌اما در سپيده‌دم «ديپلماسي نوين جهاني»،  برجام قرباني شد. توافقي كه روزي نماد اميد ايران براي بازگشت به جهان در سايه‌سار ديپلماسي چندجانبه‌گرايي بود، امروز در گرداب بازي‌ قدرت‌هاي جهاني و جنگ استراتژيك ميان امريكا با اروپا و شرق، به تاريخ پيوسته است.  مرگ برجام نه حادثه‌اي تصادفي، بلكه نتيجه اراده‌اي آگاهانه در عرصه سياست بين‌الملل است؛ اراده‌اي كه ساختار چندجانبه‌گرايي را برنتافت و آن را قرباني «ديپلماسي كانوني» كرد. برجام مرد اما پرسش اساسي اين است: ايران چگونه‌ مي‌تواند از خاكستر اين ققنوس  با «نبوغ بقا» راهي نو بسازد. در جهاني كه چندجانبه‌گرايي جاي خود را به ديپلماسي كانوني داد، ايران چگونه بايد جايگاه خود را پيدا كند؟
۱- مرگ برجام در بستر جنگ استراتژيك- برجام نه يك توافق صرف هسته‌اي، بلكه محصول يك انتخاب استراتژيك بود؛ حاصل توافق اروپا، چين، روسيه و امريكا برپايه ديپلماسي چندجانبه‌گرايي بود. اما امروز مشخص شد كه اين توافق در ميدان رقابت قدرت‌ها جان باخت. چندجانبه‌گرايي مرد و ديپلماسي كانوني بر چهره شوراي امنيت سازمان ملل متحد نقش‌برجسته شد. اين جنگ استراتژيك، تنها يك جنگ سياسي نيست، بلكه يك جنگ ايدئولوژيك و ساختاري است. جنگ بين چندجانبه‌گرايي و ديپلماسي كانوني است. امريكا در عمل نشان داد كه مي‌خواهد قدرت كانوني تصميم‌گيري را در دست خود داشته باشد و هر توافق بين‌المللي كه خارج از اين ساختار باشد را بي‌اثر مي‌‌سازد. اروپا و شرق، هر كدام به دلايلي، از جمله وابستگي‌هاي اقتصادي، تضاد منافع و ضعف اراده سياسي، در برابر اين روند ديپلماسي كانوني، منفعل مانده‌اند. نتيجه اين شد كه ديپلماسي چندجانبه‌گرايي به مرده‌اي بدل شد كه بر زمين افتاد.
۲- اروپا و شرق چه بايد بكنند؟- اكنون پرسش كليدي اين است كه واكنش اروپا و شرق در برابر مرگ چندجانبه‌گرايي چه خواهد بود؟ 

اروپا ديري است كه منفعل و مرده است. اروپا روزي كه در سال ۲۰۱۶ بر پيمان آب و هوايي پاريس تاكيد ورزيد، بيش ‌از آنكه قدرت و تكنولوژي و زيرساخت و منابع انرژي‌هاي تازه را داشته باشد، اعلاميه مرگ خود را بر ديوارهاي استراتژيك روابط بين‌الملل نصب كرد. مكانيسم ماشه يا اسنپ‌بك واپسين و آخرين برگ استرتژيك اروپا براي اثبات زنده بودنشان بود، اروپاييان به اسنپ‌بك شيفته بودند زيرا كه تنهاترين حقيقت‌شان بود، احساس واقعيت‌شان بود كه غريزه بقا و روانشناسي حيات نمي‌گذاشت از آن بهره نجويند. اروپا اكنون پس از بازي كردن اين برگ، ديگر در حيات بين‌الملل نشاني از زنده بودن و بقا نخواهد داشت. جهان ديگر با اروپا پشت يك ميز  نخواهد  نشست.
اين پرسش اما در برابر دو قدرت بزرگ شرقي، يعني چين و روسيه رنگ و بويي ديگر مي‌يابد. دو قدرت بزرگ شرقي براي زنده ماندن در مرگ چندجانبه‌گرايي ابزارهايي در اختيار دارند. چين كارخانه توليدات جهان است. به علاوه سياست را به مانند تار و پود يك قالي پرنقش و فريبا با حوصله و باريك‌بيني و دقت مثال‌زدني مي‌بافند. آنها مي‌توانند فرش فريباي سياست خود را در تابوي ديپلماسي كانوني نه از آب كه از سيلاب بيرون بكشند.
روسيه در تب و تاب ماندن است. اقتدار روسيه به هزاران كلاهك هسته‌اي و «دست مرده‌«‌اي است كه دارد. دست مرده اشاره به قدرت پاسخگويي هسته‌اي به امريكا و غرب است كه به‌طور خودكار و اتوماتيك عمل مي‌كند حتي اگر هيچ فرمانده يا راهبري در كل روسيه زنده نمانده باشد. به واقع كه معجزه‌اي در قدرت و توان تكنولوژيكي به حساب مي‌آيد. با اين همه، با محوريت‌يافتن اصل ديپلماسي كانوني، اين توانايي‌هاي استراتژيكي روسيه در جنگ چهار ساله با اوكراين در عمل به سخره گرفته شد. روسيه در تلاش است تا چندجانبه‌گرايي را در برابر ديپلماسي كانوني زنده نگه‌دارد. اما چقدر مي‌تواند پيروز باشد؟
۳- ايران و نبوغ بقا: جرج كرزن، صاحب كتاب معروف ايران و مساله ايران مي‌گويد: «تاريخ نيك گواه است كه ايرانيان نبوغ بقا دارند.»- ايران امروز در يك ميدان پيچيده استراتژيك قرار گرفته است. جايي كه چندجانبه‌گرايي مرده و ديپلماسي كانوني به ميدان آمده است. اين ميدان، عرصه يك «تنازع بقا» است؛ عرصه‌اي كه اروپا آن را با همه تاريخ استعماري خود، پذيرفته است؛ چين تا بدان حد قدرت دارد كه تاب آورد و روسيه در تكاپو براي نجات خويش است. هيچ‌كس سعي نمي‌كند كه بگيرد غريق را. در اين عرصه تنازع بقا اگر كشوري نتواند جايگاه خود را به درستي تعريف كند، محكوم به تضعيف خواهد بود.
اينجاست كه مفهوم نبوغ بقا يا همان زنده‌باد برجام مطرح مي‌شود:   نبوغ بقا، هنر و علم يافتن يك مسير زنده و موثر در شرايطي است كه همه ساختارهاي پيشين شكست خورده‌اند.  براي ايران، نبوغ بقا به معناي ساخت يك راهبرد ملي- استراتژيك است كه پايه‌هاي آن شامل موارد زير مي‌تواند باشد: 
شناخت ميدان واقعي: پذيرش اينكه چندجانبه‌گرايي در شرايط كنوني مرده و ديپلماسي كانوني واقعيت امروز جهان است.
انتخاب راهبرد فعال: راهبرد فعال به معناي طراحي مسير بقا بر اساس شرايط واقعي امروز جهاني است.
تعريف استراتژي جامع: در اين شرايط، ادغام امنيت ملي و توسعه اقتصادي در يك استراتژي جامع، امري ضروري است.
ايجاد ظرفيت منطقه‌اي و ملي:  باورپذيري ناكارآمدي استراتژي چندجانبه‌گرايي، كاهش وابستگي و افزايش نفوذ ايران در بستر جهاني.
«برجام مرد؛ زنده باد برجام» تنها يك شعار نيست؛ يك ضرورت تاريخي است. ايران در برابر انتخابي سرنوشت‌ساز قرار گرفته است: يا پايبندي به توهم چندجانبه‌گرايي و اميد واهي به قدرت‌هايي كه خود در گيرودار ديپلماسي نوين دست و پا مي‌زنند؛ يا خلق يك راهبرد ملي- استراتژيك بر پايه نبوغ بقا. اين نبوغ بقا، هنر بقا در جهاني است كه ساختار قدرت آن تغيير كرده است. ايران بايد از مرگ برجام و حتي راي نياوردن قطعنامه تمديد تحريم‌های پيشنهادي روسيه و چين در شوراي امنيت كه فقط ۴ راي موافق داشت، درس عبرت بياموزد. با شناخت ميدان واقعي مغناطيس استراتژي جهاني، خط‌مشي آينده خود را بازتعريف كند و با هوشمندي و ابتكار، مسير بقا و پيشرفت خود را بسازد. 
آينده كشور در گروی هرچه سريع‌تر و بي‌تعلل اين انتخاب است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون