• 1404 سه‌شنبه 8 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6150 -
  • 1404 دوشنبه 7 مهر

«اعتماد» در گفت‌وگوي اختصاصي با كارشناسان بررسي مي‌كند

پايان‌نقش‌مستقل‌اروپا در پرونده هسته‌اي‌ايران

احمد شيرزاد: ديپلماسي به ايران فرصت مي‌دهد تا با تكيه بر متحدان خود در عصرپساماشه فرصت‌سازي كند

مرتضي مكي: حمايت چين و روسيه از ايران پس از ماشه محدود به ملاحظات تجاري‌شان با غرب است هر چند نقش دستگاه ديپلماسي تعيين‌كننده است

 

حديث  روشني

تحريم‌هاي سازمان ملل از ساعت 30‌: 3 بامداد يكشنبه بار ديگر عليه ايران بازگشتند؛ تحريم‌هايي كه عمدتا به دهه ۱۳۸۰ و اوايل دهه ۱۳۹۰ مربوط مي‌شوند و برنامه هسته‌اي و موشكي كشورمان را هدف گرفته‌اند. درحالي كه همزمان با بازگشت محدوديت‌ها، تروييكاي اروپايي در بيانيه‌اي ادعايي از تهران خواست از هرگونه اقدام تشديدكننده تنش خودداري كند، روسيه و چين رويكرد اين سه كشور اروپايي را غيرقانوني خوانده و مشروعيت حقوقي بازگشت تحريم‌ها را رد كردند. گفتني است پيش‌تر نيز تلاش مسكو و پكن براي تمديد پيش‌نويس قطعنامه ۲۲۳۱ نتوانست مانع بازگشت قطعي تحريم‌ها شود. كنش و واكنش ميان ايران و غرب درحالي شدت گرفته كه تنها ساعاتي پس از فعال شدن مكانيسم «اسنپ‌بك»، مجلس شوراي اسلامي در جلسه روز يكشنبه احتمال خروج ايران از پيمان منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي (ان‌پي‌تي) را بررسي كرد. اين درحالي است كه رييس‌جمهور پيش‌تر تاكيد كرده بود تهران قصد خروج از اين پيمان را ندارد. در عين حال آينده همكاري ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به عنوان يكي ديگر از واكنش‌هاي احتمالي تهران به بازگشت تحريم‌ها همچنان در هاله‌اي از ابهام قرار دارد. در همين راستا برخي معتقدند به دليل تبعات احتمالي خروج از ان‌پي‌تي و همچنين ملاحظات روسيه و چين، تهران تنها به تعليق همكاري با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي بسنده خواهد كرد، اما گروهي ديگر، با استناد به اظهارات اخير عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان، واكنش ايران به بازگشت تحريم‌ها را غيرمحتاطانه و مهم ارزيابي مي‌كنند.  به اين بهانه روزنامه اعتماد با هدف ارزيابي واكنش‌هاي احتمالي ايران به بازگشت تحريم‌هاي سازمان ملل و كنشگري روسيه و چين با احمد شيرزاد، كارشناس مسائل بين‌الملل و مرتضي مكي، كارشناس مسائل اروپا گفت‌وگو كرده است. شيرزاد در گفت‌وگو با «اعتماد» ضمن تاكيد بر اينكه اعمال فشار‌ها عليه ايران ازسوي امريكا هدايت و توسط اروپا اجرا مي‌شود، همزمان بر اين باور است كه ايران بايد ديپلماسي فعال خود را در شرايط پساتحريم با تمركز بر چين، روسيه و ديگر بازيگران موثر ادامه دهد و همزمان همكاري با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي را با برنامه‌ريزي دقيق و مديريت هوشمندانه ادامه دهد. مكي نيز در گفت‌وگويش با «اعتماد» اروپا و امريكا را در فشار حداكثري بر ايران هم‌نظر مي‌داند، اما واكنش ايران را متغيري تعيين‌كننده در نوع رويكرد روسيه و چين در عصر پساتحريم قلمداد مي‌كند. مشروح اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد: 

احمد شيرزاد: اروپا ديگر قادر به نقش‌آفريني در پرونده هسته‌اي ايران نيست، چراكه ثابت كرد تحت سلطه ايالات‌متحده قرار دارد

احمد شيرزاد در پاسخ به سوال «اعتماد» و در تشريح سناريوهاي عصر پساماشه توضيح داد: نماينده روسيه در نشست اخير شوراي امنيت سازمان ملل خطاب به همتاي فرانسوي خود اظهاراتي قابل توجه و معنادار بيان كرد و گفت كه اروپا در تصميم‌گيري‌هاي كلان بين‌المللي استقلال راي ندارد و در حقيقت تحت‌تاثير و تابع «برادر بزرگ‌تر» خود، يعني ايالات‌متحده عمل مي‌كند. اين تعبير «برادر بزرگ‌تر» نه به معناي حمايت و صميميت، بلكه در مفهوم منفي و سلطه‌گرايانه آن به كار رفت؛ بدان معنا كه امريكا نقش فرماندهي و تعيين تكليف براي متحدان اروپايي خود ايفا مي‌كند.  به گفته شيرزاد واقعيت اما آن است كه اگر در آينده، حتي در يك بازه نه چندان نزديك، قرار باشد ايران به نوعي مصالحه يا توافق با طرف‌هاي مقابل دست يابد، عقل ايجاب مي‌كند كه مذاكره با بازيگري صورت گيرد كه هم داراي ضمانت اجرايي و هم برخوردار از اختيارات كافي باشد، چراكه تجربه گذشته نشان داد كه ايران تلاش‌هاي زيادي كرد تا از ظرفيت اروپا بهره گيرد، به ‌ويژه در دوران دولت آقاي روحاني كه اميدهايي وجود داشت كه اروپا بتواند به عنوان وزنه‌اي مستقل در روند مذاكرات ايفاي نقش كند. البته كه اين تحليل در آن مقطع چندان بيراه نبود؛ چراكه در چارچوب گفت‌وگوهاي ۱+۵، گاه نقش اروپا مخرب و گاه سازنده بود، اما در مجموع مسير پرونده با اتكا به همان سازوكار پيش مي‌رفت. علت هم روشن بود؛ ايران امكان گفت‌وگوي مستقيم و مصالحه با امريكا را نداشت. اين كارشناس مسائل بين‌الملل در ادامه به «اعتماد» گفت: امروز اما شرايط تغيير كرده است. با وجود تمامي بي‌اعتمادي‌ها، رفتارهاي خصمانه و يكجانبه‌گرايي‌هاي ايالات‌متحده، دست‌كم روشن است كه طرف اصلي در پرونده هسته‌اي همان واشنگتن است و مذاكره از طريق اروپايي‌ها اصولا بي‌فايده است. لذا به باور من همان‌گونه كه آقاي عراقچي نيز مطرح كردند در چشم‌انداز آينده هر نوع تصميم يا ابتكاري در اين پرونده، سهم و نقش اروپا چندان پررنگ نخواهد بود، چراكه اروپايي‌ها توان ايفاي نقش موثر و مستقل را ندارند و عملا گوش به فرمان ايالات‌متحده عمل مي‌كنند. بنابراين گفت‌وگو و توافق با طرف اصلي يعني امريكا به‌مراتب نتيجه‌بخش‌تر از اتكا به ميانجيگري اروپايي‌ها خواهد بود.

 شيرزاد همچنين تصريح كرد: از سوي ديگر، نبايد فراموش كرد كه وزن اروپا در اين معادله بسيار ناچيز است و حتي در برخي مقاطع نقش مخرب داشته‌اند. نمونه بارز آن به سال‌هاي پاياني مذاكرات برجام بازمي‌گردد؛ زماني كه در آستانه توافق، فرانسوي‌ها با طرح خواسته‌هاي تازه عملا مانع‌تراشي كردند. پس از امضاي برجام نيز اروپايي‌ها مدعي كسب امتيازات بيشتر بودند. نتيجه آن شد كه ايران در مرحله بعدي و با خروج امريكا از برجام در سال 2018 به‌ ويژه در حوزه سرمايه‌گذاري‌هاي اقتصادي، متحمل خساراتي شد. به باور اين كارشناس مسائل بين‌الملل، به‌ طور كلي در عرصه سياست خارجي هيچ قضاوت قطعي و ابدي وجود ندارد و هرگونه ارزيابي صرفا ناظر بر شرايط زماني مشخص است. در هر حال نقش اروپايي‌ها طي سال‌هاي اخير در قبال پرونده هسته‌اي ايران نه تنها مثبت نبوده، بلكه اين گروه از بازيگران تاثيرگذاري قابل‌توجهي نداشتند. بر همين اساس، محتمل است كه در آينده نيز ايران با اروپا نه تعامل ويژه‌اي داشته باشد و نه رايزني.

شيرزاد در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» درباره آينده ديپلماسي ميان ايران و غرب در عصر پساتحريم گفت: توجه داشته باشيد كه ديپلماسي صرفا به معناي مذاكره با امريكا و اروپا نيست. به باور من دستگاه ديپلماسي ايران نبايد حتي لحظه‌اي از تحرك و فعاليت در عرصه بين‌المللي غافل بماند. نكته اساسي اما آن است كه ديپلماسي در هر مقطع زماني بايد به‌درستي اولويت‌گذاري كند؛ يعني مشخص گردد كه بر كدام حوزه‌ها بايد بيشتر سرمايه‌گذاري كرد و وقت و انرژي محدود دستگاه ديپلماسي در كجا بايد صرف شود. در شرايط كنوني، ادامه گفت‌وگو و صرف وقت با اروپايي‌ها دستاورد قابل توجهي نخواهد داشت. با اين همه پرسش اصلي اين است كه تمركز ديپلماسي ايران بايد بر كدام نقاط و شركا قرار گيرد. 

به باور شيرزاد در ماه‌هاي پيش‌رو، روابط و تعاملات با چين و روسيه اهميتي ويژه پيدا مي‌كند. اين دو قدرت بين‌المللي داراي حق وتو بازگشت قطعنامه‌هاي شوراي امنيت عليه ايران را نپذيرفته‌اند و اين گزاره براي تهران حياتي است كه بازيگري چون چين بر موضع خود ثابت‌قدم بماند. دليل اهميت اين موضوع روشن است: چين يكي از بزرگ‌ترين خريداران نفت ايران محسوب مي‌شود و تداوم فروش نفت به اين كشور براي تامين نيازهاي اقتصادي ايران ضروري است. البته طبيعي است كه اين موقعيت، دست پكن را براي مطالبه امتيازات بيشتر از ايران باز كند، اما در شرايط موجود، حفظ حمايت چين و روسيه براي ايران اهميت حياتي دارد. 

اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه گفت‌وگويش با «اعتماد» تاكيد كرد: بديهي است كه پس از تحولات اخير، ايالات‌متحده تلاش خواهد كرد فشار مضاعفي بر چين وارد كند تا خريد نفت از ايران را متوقف سازد و حتي فراتر از تحريم‌هاي سازمان ملل، چين را به تبعيت از تحريم‌هاي يك‌جانبه خود وادار كند. در همين چارچوب است كه ديپلماسي فعال وزارت امور خارجه كشورمان در ماه‌هاي اخير اهميت خود را نشان خواهد داد. براي نمونه، نماينده چين در شوراي امنيت به همكاري‌هاي گسترده ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي استناد كرد ازجمله توافق قاهره ميان تهران و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي را نشانه‌اي از انعطاف و حسن‌نيت ايران دانست. اين نشان مي‌دهد كه هر چند به دليل بدعهدي امريكا و اروپا، تلاش‌هاي ديپلماتيك ايران در بخش‌هايي ناكام ماند، اما در عرصه‌هاي ديگر دستاوردهاي ملموسي به همراه داشت. 

شيرزاد در ادامه همچنين توضيح داد: چين و روسيه امروز صراحتا بر همين مواضع تكيه مي‌كنند و در سطح جهاني براي دفاع از ايران به آنها استناد مي‌ورزند. اين تجربه ثابت مي‌كند كه هرگاه ايران با منطقي معقول، رفتاري مبتني بر حقوق مشروع و پايبندي به تعهدات بين‌المللي از خود نشان دهد، اين رويكرد در صحنه جهاني بازتاب مثبت خواهد داشت. هند نيز ازجمله كشورهايي است كه در آينده تعاملات ديپلماتيك ايران نقش مهمي خواهد داشت. بي‌ترديد وقتي اين كشورها مشاهده كنند كه ايران به تعهدات خود پايبند بوده، از مسير صلح‌آميز فناوري هسته‌اي منحرف نشده و هيچ‌گاه به سمت سلاح هسته‌اي نرفته است، در مواضع آنان اثرگذار خواهد بود. در چنين شرايطي، مي‌توان اميدوار بود كه ايالات‌متحده نتواند اجماع جهاني مدنظر خود را عليه ايران شكل دهد. 

به گفته اين تحليلگر مسائل بين‌الملل، از طرفي ويژگي‌هاي شخصيتي دونالد ترامپ نيز تا حدودي قابل بهره‌برداري است، چراكه هر چند او مي‌كوشد در صحنه جهاني با قدرت و قاطعيت ظاهر شود، اما نوع رفتار و گفتار قلدرمآبانه او واكنش‌هاي منفي بسياري از كشورها را برانگيخته است. هر چند در داخل امريكا بخشي از راي‌دهندگان از همين صراحت و رفتار غيرمتعارف استقبال مي‌كنند، اما در اروپا و بسياري ديگر از كشورها اين شيوه كاملا مشمئزكننده ارزيابي مي‌شود. از همين رو طبيعي است كه بسياري از دولت‌ها به دنبال راه‌ها و بهانه‌هايي براي فاصله گرفتن از امريكا و كاهش همكاري با واشنگتن تحت رهبري ترامپ باشند. اين تفاوت رفتاري ميان ترامپ و باراك اوباما به ‌خوبي در عرصه بين‌المللي قابل مشاهده است. 

شيرزاد در ادامه به «اعتماد» گفت: لذا حتي اگر برخي دولت‌هاي كوچك به دلايل خاص به سمت واشنگتن متمايل شوند، اين موضوع تاثير چنداني بر منافع ايران نخواهد داشت. آنچه اهميت دارد، روابط ايران با كشورهاي كليدي منطقه‌اي و بين‌المللي است؛ كشورهايي همچون تركيه، امارات متحده عربي، عربستان‌سعودي و پاكستان در سطح منطقه و همچنين قدرت‌هاي بزرگي چون چين، روسيه و هند در سطح فرامنطقه‌اي. در اين چارچوب، ايران بايد ديپلماسي فعال خود به‌ ويژه در قالب همكاري‌هاي چندجانبه نظير بريكس و پيمان شانگهاي ضمن تقويت جايگاه سياسي، منافع اقتصادي خود را نيز حفظ و تثبيت نمايد. اين ظرفيت‌ها مي‌تواند نقطه اتكايي براي رسيدن اقتصاد كشور به تعادلي نسبي در شرايط فشارهاي خارجي باشد.  اين تحليلگر مسائل سياست خارجي در ادامه گفت‌وگويش با «اعتماد» خاطرنشان كرد: در مجموع، دست‌كم در كوتاه‌مدت، لازم است همكاري‌هاي ايران با اروپا در سطحي محدود ادامه يابد و تمركز اصلي بر گسترش روابط با ساير بازيگران موثر قرار گيرد. چنين رويكردي نه‌تنها پيام روشني به اروپايي‌ها درباره جايگاه واقعي ايران در معادلات جهاني مخابره مي‌كند، بلكه نشان مي‌دهد ايران حاضر نيست بازيچه تصميمات و رقابت‌هاي داخلي غرب قرار گيرد، لذا قطعا ايران به ديپلماسي نيازمند است، اما اين ديپلماسي بايد در حوزه‌هاي مشخص و با تمركز بر اولويت‌هاي راهبردي انجام شود. شيرزاد در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» درخصوص آينده همكاري ايران و نهاد پادماني در سايه تحريم‌هاي سازمان ملل تشريح كرد: به اعتقاد من تعيين شكل همكاري ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در دوران پساتحريم ازجمله بزنگاه‌هايي است كه ايران بايد بتواند از ديپلماسي به بهترين شكل ممكن بهره‌برداري كند. تهران نبايد به ‌طور كامل روابط خود را با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي قطع كند و ازسوي ديگر نبايد بدون برنامه و ارزيابي دقيق، هر خواسته‌اي ازسوي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي را اجابت نمايد. روابط با نهاد پادماني بايد بر پايه برنامه‌ريزي دقيق و مديريت هوشمندانه ادامه يابد. اين امر نيازمند هماهنگي ميان وزارت امور خارجه و سازمان انرژي اتمي است تا به شيوه‌اي ظريف و حساب‌شده، تعادل ميان همكاري و حفظ منافع ملي برقرار شود.  به گفته شيرزاد توافقنامه قاهره كه به دليل بدعهدي اروپايي‌ها معلق شده، نمونه‌اي از همين رويكرد است. ناگفته نماند كه شخصيت رافائل گروسي، مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي مورد علاقه ايرانيان نيست، اما تعامل با ديگر كاركنان نهاد پادماني بايد ادامه يابد و همواره مراقبت شود كه چه خواسته‌هايي ارايه مي‌شود و ايران چه امتيازاتي مي‌تواند دراختيار اين نهاد بگذارد. اين حوزه همكاري، بخشي مهم از ديپلماسي كشور است و نيازمند برنامه‌ريزي دقيق در سطوح عالي است. اما در هر حال نقش روسيه در اين زمينه مي‌تواند مفيد باشد، اما نبايد انتظار داشت كه در چارچوب شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نقش تعيين‌كننده‌اي ايفا كند. 

شيرزاد در ادامه در رابطه با توافق اخير تهران و مسكو در زمينه ساخت نيروگاه هسته‌اي توضيح داد: اين توافق بيشتر از جنبه اقتصادي و حوزه انرژي اهميت دارد تا سياسي. اين پروژه‌ها يعني ساخت نيروگاه‌هاي اتمي به‌ طور معمول روند ساخت طولاني‌مدتي دارند، هزينه بالايي دارند و زمان اجراي آنها چندين برابر نيروگاه‌هاي فسيلي است، اما تحليل اين توافق بايد براساس منافع اقتصادي ايران و سبد انرژي كشور صورت گيرد، نه جنبه‌هاي سياسي. 

اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه گفت‌وگويش با «اعتماد» تاكيد كرد: تحليل و فرضيه شخصي من اين است كه فعال شدن مكانيسم ماشه و بازگشت قطعنامه‌هاي سازمان ملل، به ويژه با آثار اقتصادي منفي آن، در روزهاي اخير موجي از شوك اقتصادي ايجاد كرده است. با اين حال، با تمهيدات هوشمندانه و برنامه‌ريزي دقيق دستگاه‌هاي ذي‌ربط، مي‌توان اميدوار بود كه اثرات منفي اين اقدامات به حداقل برسد، اما از منظري ديگر مي‌توان اين وضعيت را نشانه‌اي از عدم اولويت‌ حمله نظامي از‌سوي امريكا تفسير كرد، چراكه به نظر مي‌رسد واشنگتن پس از تجربه اقدامات نظامي و بدون دستاورد، اكنون به فاز فشارهاي سياسي و تحريم‌ها بازگشته است. اين تغيير رويكرد مي‌تواند بيانگر آن باشد كه امريكا از نتيجه‌بخشي اقدامات نظامي سرخورده شده و در پي فشارهاي سياسي است. لذا هر چند بررسي دقيق اين موضوع نيازمند تحليل كارشناسان متخصص در حوزه مسائل استراتژيك و نظامي است، اما به باور من، مي‌توان گفت كه ورود به فاز فشارهاي سياسي پس از دوره‌اي از تقابل نظامي، نشان مي‌دهد كه ايران توانسته تا حدودي خود را از فشار مستقيم و نظامي فاصله دهد.

مرتضي مكي: رويكرد اخير غرب در برابر كنش‌هاي ديپلماتيك ايران ثابت كرد كه امريكا، اروپا و اسراييل جبهه‌اي واحد عليه تهران تعريف كردند

 مرتضي مكي، كارشناي مسائل اروپا در پاسخ به سوال «اعتماد» در رابطه با كنش‌هاي احتمالي اروپا در دوران پساتحريم گفت: ديگر ترديدي باقي نمانده كه ميان ديدگاه‌هاي اتحاديه اروپا و ايالات‌متحده و رژيم صهيونيستي در قبال برنامه هسته‌اي ايران اختلاف‌نظري وجود ندارد و به نوعي عمدتا از ديپلماسي اجبار موردنظر دونالد ترامپ پيروي مي‌كنند. در چارچوب اين استراتژي بود كه تحركات ديپلماتيك ايران نيز به منظور خنثي‌سازي اين استراتژي شدت گرفت. ازجمله اقدامات مرتبط با توافقنامه قاهره و همچنين ابتكارات عملي كه آقاي عراقچي در جريان سفر به نيويورك با طرف فرانسوي درباره تعيين تكليف 408 كيلوگرم مواد غني‌شده انجام داد كه نشان‌دهنده تلاش تهران براي ايجاد تعامل ديپلماتيك است. 

به باور مكي با اين حال اين تحركات نيز نتوانست مطالبات حداكثري اروپا را نيز در مقابل نرمش ايران، كاهش دهد. تحولاتي كه اخيرا پس از جنگ اوكراين و رخدادهاي پس از جنگ دوازده‌روزه اتفاق افتاد، بسياري از تابوها و دغدغه‌هاي پيشين اروپايي‌ها نسبت به ايران را كاهش داد و نشان داد كه آنها مي‌توانند با هزينه كمتري ايران را تحت فشار قرار دهند؛ ديدگاهي كه تا پيش از برجام باورپذير نبود و اروپايي‌ها معتقد بودند ايران نقش تاثيرگذاري در تحولات منطقه دارد و نمي‌توان آن را به راحتي تحت‌فشار قرار داد. 

اين كارشناس مسائل اروپا درباره گام بعدي اروپا نيز خاطرنشان كرد: احتمالا سه كشور اروپايي منتظر پيامدهاي اين اقدام خود نيز هستند. واقعيت است كه بازگشت تحريم‌ها پيامدهاي سياسي، اقتصادي و امنيتي براي ايران به همراه دارد؛ ازجمله افزايش تورم، كاهش تاب‌آوري مردم و تاثيرات فرهنگي و اجتماعي. 

به گفته اين كارشناس مسائل سياست خارجي، هدف اصلي سياست اجبار و ديپلماسي تهديدي كه از‌سوي امريكا و اروپايي‌ها دنبال مي‌شود، آن است كه در شرايط ضعف ادعايي ايران، بتوانند از تهران امتيازگيري كنند. همزمان، اروپايي‌ها سياست ابهام ديپلماتيك را نيز در پيش گرفته‌اند و هنوز گام‌هاي بعدي خود را در رابطه با چگونگي مذاكرات با ايران مشخص نكرده‌اند، به همين دليل، واكنش ايران به مكانيسم ماشه و پاسخ متقابل اروپايي‌ها در آينده، مولفه مهمي براي تحليل روند ديپلماسي و سياست فشار در اين پرونده خواهد بود.

مكي در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» در زمينه پيش‌بيني رويكرد روسيه و چين در عصر پساتحريم تشريح كرد: مقامات چين و روسيه در واكنش به فعال شدن مكانيسم ماشه و تصميم دولت‌هاي اروپايي، مواضعي همسو و همراه با ايران اتخاذ كرده‌اند. اين اقدام به تقويت جنبه‌هاي حقوقي و سياسي نامشروع بودن اقدام اروپا در فعال كردن مكانيسم ماشه كمك كرده است. 

در جريان اجراي نشست‌هاي سازمان همكاري شانگهاي، بيانيه مشتركي ميان ايران، روسيه و چين امضا شد و در فاصله همين نشست‌ها، نشست مجمع عمومي سازمان ملل نيز فرصت‌هايي براي همكاري و هماهنگي ايجاد كرد. آخرين نمونه اين تعامل، ارايه پيش‌نويس قطعنامه‌اي توسط روسيه به شوراي امنيت سازمان ملل بود كه هدف آن به تعويق انداختن فرآيند فعال‌سازي ماشه بود. روس‌ها اعلام كردند كه تحريم‌هاي سازمان ملل عليه كشورمان را به رسميت نمي‌شناسند. همزمان با نشست مجمع عمومي، ايران و روسيه توافقنامه‌اي براي احداث چهار نيروگاه هسته‌اي به ارزش چند ميليارد دلار امضا كردند. اين خود نيز نشان‌دهنده سياست حمايتي روسيه است.

 اين كارشناس مسائل بين‌الملل در ادامه به «اعتماد» گفت: نقش چين نيز در اين زمينه مهم است؛ اگرچه پكن با لحن متعادل‌تري نسبت به مسكو از ايران حمايت كرد و كوشيد تا مكانيسم ماشه را غيرقانوني و سياسي معرفي كند، اما ميزان تداوم اين حمايت با اما و اگرهايي مواجه است. چين و روسيه در وضعيت پرتنش با امريكا و اروپا قرار دارند؛ روسيه، به ويژه در تقابل مستقيم با ناتو، به ‌طور طبيعي تلاش خواهد كرد ايران را در كنار خود داشته باشد، اما اقتصاد ايران به گونه‌اي نيست كه بتواند مكمل اقتصاد روسيه باشد تا بدين وسيله بتوان خلأهاي اقتصادي كشورمان از طريق تعامل با مسكو را رفع كنيم. به گفته مكي درخصوص چين، اما بايد گفت اين كشور بزرگ‌ترين خريدار نفت ايران است و نقش آن در سال‌هاي گذشته اهميت بالايي داشته است. اگر حمايت و خريد نفت چين نبود، تامين نيازهاي اوليه بسياري از كارخانجات ايران با دشواري روبه‌رو مي‌شد. با اين حال، ميزان همراهي چين با ايران به ميزان هزينه‌هاي آن براي حفظ روابط با تهران بستگي دارد؛ هرقدر اين هزينه‌ها بر معاملات و تجارت چين با امريكا اثرگذار باشد، محدوديت‌ها و ملاحظاتي در روابط تهران و پكن ايجاد خواهد شد. 

اين كارشناس مسائل اروپا در ادامه گفت‌وگويش با «اعتماد» خاطرنشان كرد: نكته مهم ديگري كه وجود دارد اين است كه واكنش ايران نسبت به مواضع چين و روسيه اهميت بالايي دارد. اين دو كشور به پيمان منع اشاعه سلاح‌هاي هسته‌اي (ان‌پي‌تي) به ‌شدت پايبند هستند و هدف اصلي آنها جلوگيري از دستيابي ديگر كشورها به تسليحات هسته‌اي است. از طرفي تجربه كشورهايي مانند كره‌شمالي، هند، پاكستان و اسراييل قابل شبيه‌سازي براي ايران نيست و ايران نمي‌تواند از اين مدل‌ها تبعيت كند، زيرا شرايط ژئوپليتيك و حمايت‌هاي بين‌المللي كاملا متفاوت است. بنابراين، واكنش ايران در قبال فعال‌سازي مكانيسم ماشه و بازگشت تحريم‌ها بايد هوشمندانه و با دقت صورت گيرد، به ويژه در صورت تصميم ايران براي خروج احتمالي از پيمان منع اشاعه هسته‌اي حمايت چين و روسيه به‌ ويژه نقش محوري چين در تحولات برگرفته از فعال‌سازي ماشه حياتي خواهد بود. بدون مشاركت چين، تداوم همكاري‌هاي مالي و بانكي ايران بسيار دشوار خواهد شد و جايگزيني براي آن وجود ندارد. از اين رو، اقدامات هيجاني يا شتاب‌زده در واكنش به فعال‌‌سازي مكانيسم ماشه به هيچ‌وجه به نفع ايران نخواهد بود. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» درباره سرنوشت همكاري‌هاي ايران و نهاد پادماني و بالاخص توافق قاهره خاطرنشان كرد: اين توافق، كه به گفته آقاي پزشكيان و عراقچي ديگر اجرا نخواهد شد. اما در رابطه با نوع همكاري كلي ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در شرايط پساماشه بايد گفت كه تجربه گذشته نشان داده است هر زمان تنش ميان ايران و غرب افزايش يابد، نقش سياسي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي پررنگ‌تر از نقش فني آن خواهد شد. برعكس، هر زمان تعامل و گفت‌وگو با غرب برقرار شود، نقش فني و همكاري‌هاي كارشناسي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي برجسته‌تر خواهد بود. درنتيجه، در مقطع كنوني نقش سياسي نهاد پادماني پررنگ‌تر است و همين عامل، به همراه نحوه واكنش ايران نسبت به عملكرد آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، به ويژه در اين دوره حساس، مي‌تواند بهانه‌اي در دست اروپايي‌ها باشد تا تهديدات نظامي خود عليه كشورمان را افزايش دهند. از اين رو، نوع همكاري ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي بايد كاملا هوشمندانه مديريت شود. قطع همكاري پيامدهاي مثبتي به همراه نخواهد داشت و مي‌توان اقداماتي مانند تعليق و موارد مشابه را در اين چارچوب پيگيري كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون