سهيل سمي، مترجم از وضعيت چاپ كتاب انتقاد كرد
انبوه آثار بيارزش، نتيجه خردهمافياي نشر
سهيل سمي ميگويد خردهمافيايي در بدنه نشر شكل گرفته و با اين وضعيت نميداند چند سال ديگر شرايط كار چگونه خواهد بود. اين مترجم كه درباره كارهاي جديد خود به ايسنا گفت: «بيشهنشينان» توماس هاردي و «غريبه اسرارآميز» از مارك تواين در نشر ديدآور، «واسطه» از ال.پي. هارتلي در نشر ثالث و «خانهاي در روستا» اثر كارلوس فوئنتس و «آقاي رييسجمهور» از استورياس در نشر پارسه و تعدادي كتابهاي گوتيك ازجمله «ربكا» و «زن سفيدپوش» در نشر ققنوس از كارهايي است كه از من منتشر خواهد شد. او درباره اينكه پيشتر گفته بود رمان «بيشهنشينان» در نشر ديگري منتشر خواهد شد، درباره تغيير ناشر توضيح داد: آن نشر پس از چند سال كتاب را به من پس داد و گفت «ترجمهاش خوب نيست» و به همين دليل كتاب را به نشر ديگري سپردم. سمي با بيان اينكه در سالهاي گذشته تجربههاي بدي در همكاري با ناشران داشتم، گفت: جديدا ناشر براي اينكه دردسرهايش كمتر باشد، كسي را به عنوان «آچار فرانسه» ميآورد، اين فرد سرويراستار است، كتاب انتخاب ميكند و حتي در انتخاب نوبت چاپ دخالت دارد. اين افراد كه در بازه سني ۲۶ تا ۳۴ سال هستند، دور خود لابياي درست ميكنند و اتفاقاتي ميافتد كه نبايد بيفتد. «آچار فرانسه» براي اينكه جاي خود را تثبيت كند، مترجماني را هم دور خود ميآورد و سعي ميكند لابي كند و ناشر هم از همهجا بيخبر است. در واقع بعضي ناشران ميخواهند يك نفر همه كارها را بپذيرد و آنها هم آسه بروند، آسه بيايند و نتيجه اين كار انبوهي كار بيارزش، رفيق و رفيقبازي است و تا ناشر بفهمد چه بلايي سرش آمده، دو، سه سال طول ميكشد. اين سنتي شده كه دارد ادامه پيدا ميكند و تعداد ناشراني كه هنوز به اين روال تن ندادهاند، كم است. اين روال دارد وضعيتي درست ميكند كه نميدانم تا چند سال ديگر شرايط كار در ايران چگونه خواهد بود.
او با بيان اينكه يك خردهمافيا در حوزه نشر شكل گرفته است، گفت: اگر اين موضوع را در يك نشر ميديدم ميگفتم اشكالي ندارد اما اين روال دارد زياد ميشود و تعداد ناشراني كه به كارشان تعهد اخلاقي دارند كم است، آنها يادشان نميرود و درك ميكنند كه اگر هزار صفحه به يك مترجم دادند، قبول نكردنِ تعهد، مترجم را در شرايط اقتصادي چگونه نابود ميكند. تعداد اين نشرها دارد كم ميشود و اميدوارم به صفر نرسد.
سهيل سمي در پايان گفت: گاه آدم احساس ميكند قرباني مشكلات شخصيتي يكسري افراد ميشود و جالب اين است كه اين افراد چندان دوام نميآورند. دو، سه سال به اين روال ادامه ميدهند و كساني كه هوش كمتري دارند، حذف ميشوند و ميروند و تنها چيزي كه ميماند اين است كه چند سال به نشر آسيب ميزنند. برخي ناشران هم دغدغه ندارند و فقط ميخواهند كتاب چاپ شود و فروش برود. مترجمي مانند من ميماند كه «دنيل استيل» ترجمه كند و كتابش تجديد چاپ شود يا بگردد و بگردد و بگردد و بخواند و بخواند تا كتابي پيدا كند كه آبرويي داشته باشد. شرايط دارد بدتر ميشود.
او گفت: من هميشه تنها كار كردهام و با همكاران ديگر در تماس نيستم كه بدانم چه تجربياتي دارند. در سالهاي اخير با كساني كار كردهام كه بعضا تجربههاي خوبي نبودند و ترجيح ميدهم با ناشران حرفهاي و قديميتر كار كنم. البته منظورم اين نيست كه نشرهايي كه در سالهاي اخير شكل گرفته همهشان مشكل دارند، انتشاراتي آبرومند در ميانشان كم نيست. دو سه مورد كه براي كسي پيش بيايد، ناخودآگاه تعميم ميدهد. در اين شرايط ذهن آدم آلوده ميشود و دغدغه كار كنار ميرود و مدام خود را سرزنش ميكند كه آيا انتخابهايم درست بوده يا نه.