• 1404 سه‌شنبه 28 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6120 -
  • 1404 سه‌شنبه 28 مرداد

گزارش برگزاري نشستي درباره ابعاد مختلف تمدن ايراني

بازخواني هويت ايراني در عصر جهاني ‌شدن

مقدمه: در عصري كه هويت‌هاي ملي با چالش‌هاي بي‌سابقه‌اي از جهاني‌شدن تا تهديدات داخلي و خارجي مواجه‌اند، بازخواني و بازتعريف مفاهيم بنيادين مانند هويت و تمدن ايراني ضرورتي اجتناب‌ناپذير مي‌نمايد. ايران، اين سرزمين كهن با بيش از دو هزار سال تاريخ مستند، امروز در نقطه‌اي حساس از تاريخ خود قرار دارد كه نيازمند درك عميق از ماهيت چندلايه و پيچيده هويتش است. از كتيبه‌هاي هخامنشي تا شاهنامه فردوسي، از تنوع قومي و زباني گسترده تا وحدت روحي و فرهنگي، ايران همچون تسبيحي با مهره‌هاي گوناگون، داستاني ژرف و متنوع از خود ارائه مي‌دهد. اين پيچيدگي هويتي، در دوران معاصر با چالش‌هايي نوين روبه‌رو شده كه فراتر از تجربيات تاريخي گذشته است. از يك سو، تنوع اقوام، زبان‌ها و مذاهب - از كرد و بلوچ تا ترك و عرب، از شيعه و سني تا زرتشتي و مسيحي - ثروتي بي‌بديل براي هويت ايراني محسوب مي‌شود، اما از سوي ديگر، همين تكثر در صورت عدم مديريت صحيح مي‌تواند به تهديدي براي وحدت ملي تبديل شود. در چنين شرايطي، ضرورت «نو‌نامه‌نويسي» - الهام‌ گرفته از رسالت فردوسي در نوكردن نامه كهن ايرانيان - بيش از پيش احساس مي‌شود تا نسل امروز بتواند پاسخي شايسته به نيازهاي تاريخي زمانه خود ارائه بدهد. در نشستي كه در محل خانه انديشه‌ورزان برگزار شد، دكتر داريوش رحمانيان، عضو هيات علمي گروه تاريخ دانشگاه تهران، به تبيين ابعاد مختلف هويت و تمدن ايراني، چالش‌هاي مدرن آن و ضرورت بازتعريف اين مفاهيم در چارچوبي نوين اما ريشه‌دار در سنت‌هاي كهن پرداخت.

پيوند عميق با هويت و تمدن ايراني
دكتر داريوش رحمانيان، عضو هيات علمي دانشگاه تهران در ابتدا با اشاره به ريشه‌هاي عميق علاقه‌اش به هويت و تمدن ايراني، از تأثير نام‌گذاري خود و برادرش به نام‌هاي تاريخي داريوش و كوروش سخن گفت. وي اظهار داشت كه اين نام‌ها به انتخاب والدينش، همراه با خاستگاهش در شهرهاي بروجرد و جهرم - كه هر يك با فرهنگ و تاريخ غني ايران پيوند دارند - علاقه او به تاريخ و هويت ايراني را از كودكي شكل داده است. او تأكيد كرد كه اين تعلق، ريشه در تجربه‌هاي زيسته، تحصيل در رشته تاريخ، و مطالعه آثاري چون شاهنامه و ايران در عهد باستان دارد و از يك احساس صرف به يك رسالت آگاهانه براي پژوهش درباره چيستي و چرايي ايران تبديل شده است. اين عضو هيات علمي دانشگاه تهران در ادامه افزود كه ايران براي او نه تنها يك كشور، بلكه يك پهنه جغرافيايي، فرهنگي و تمدني با روايتي ژرف و شگرف است. وي با اشاره به تأثير متون تاريخي و ادبي و تجربه‌هاي شخصي در محيط‌هاي فرهنگي مانند لرستان و جهرم، اظهار داشت كه هويت ايراني فراتر از ناسيوناليسم افراطي، نيازمند درك عميق و حفاظت است. او با بيان اينكه مطالعه كتاب‌هاي تاريخي از دوران پيش‌دانشگاهي تا پژوهش‌هاي دانشگاهي، حس وظيفه‌اي براي كاوش در مفهوم ايرانيت در او ايجاد كرده، تأكيد كرد كه ايران به عنوان يك حوزه تمدني منحصربه‌فرد، نيازمند مطالعه و صيانت مستمر است.

هويت ايراني  در پرتو تنوع و وحدت
رحمانيان در ادامه با اشاره به پيچيدگي و چندلايگي مفهوم هويت ايراني، آن را شامل ابعاد ملي، قومي، مذهبي، زباني و جنسيتي دانست كه در تعامل با يكديگر شكل گرفته‌اند. وي اظهار داشت كه هويت ايراني با تنوع اقوام مانند لر، بلوچ، ترك، عرب و كرد، و مذاهب گوناگون از جمله شيعه، سني، زرتشتي، مسيحي و يهودي تعريف مي‌شود و اين تكثر، به‌ويژه در عصر جهاني‌شدن، ويژگي بارز هويت مدرن ايراني است. او با اشاره به ايرانيان مهاجر كه خود را ايراني- امريكايي مي‌نامند، بر اهميت به‌ رسميت شناختن هويت‌هاي چندگانه تأكيد كرد. رحمانيان در ادامه با اشاره به مولفه‌هاي اصلي هويت ملي، ازجمله سرزمين، زبان، تاريخ، مذهب و خاطرات مشترك، خاطرنشان كرد كه هيچ‌ يك از اين مولفه‌ها به‌تنهايي براي تعريف هويت كافي نيست. وي افزود كه مفهوم «ايران‌زمين» يا «ايرانشهر» از دو هزار سال پيش، گستره‌اي از فرارود تا رود فرات را در بر مي‌گرفت و ايران را از كشورهاي مدرن با هويت‌هاي برساخته متمايز مي‌كند. اين استاد تاريخ در ادامه تأكيد كرد كه زبان فارسي به عنوان حامل فرهنگ و تاريخ نقش كليدي دارد، اما نبايد به قيمت ناديده گرفتن ديگر زبان‌ها و فرهنگ‌هاي ايراني باشد. او با انتقاد از گرايش‌هاي افراطي مانند عرب‌ستيزي يا ترك‌ستيزي، خواستار تعريف هويت ايراني با احترام به حقوق زباني، فرهنگي و مذهبي اقوام مختلف شد. وي در ادامه با مقايسه ميهن‌پرستي كهن ايراني با ناسيوناليسم مدرن اروپايي، به تفاوت‌هاي اين دو رويكرد اشاره كرد و گفت كه انقلاب مشروطه تلاشي براي تبديل هويت ايراني از يك جامعه تاريخي به يك ملت مدرن با شهرونداني برابر بود. با اين حال، چالش‌هايي مانند مدرنيته وارداتي و تجزيه سرزمين اين فرآيند را پيچيده كرد. رحمانيان افزود كه ايران به عنوان چهارراه جهان و گذرگاه ملل، با تنوع قومي و زباني خود، توانايي هضم اين پيچيدگي‌ها را دارد، اما اين امر نيازمند گفت‌وگو و تأمل براي بازتعريف هويت ملي در چارچوبي است كه هم وحدت ملي و هم تكثر مردمي را حفظ كند.

  وحدت در كثرت و پويايي تاريخي
اين استاد تاريخ در ادامه با اشاره به ماهيت چندلايه و پوياي هويت ايراني، آن را نتيجه تعامل پيچيده عناصري چون سرزمين، زبان، تاريخ، مذهب و فرهنگ دانست. وي اظهار داشت كه ايران، فراتر از جغرافياي فيزيكي خود، مانند كوه‌هاي البرز و زاگرس يا خليج‌فارس، يك روايت كهن و ريشه‌دار است كه تنوع قومي، زباني و فرهنگي آن شامل اقوامي چون كرد، بلوچ، ترك، عرب و لر و مذاهبي مانند شيعه، سني و زرتشتي را به مثابه تسبيحي با مهره‌هاي گوناگون به هم پيوند مي‌دهد. رحمانيان تأكيد كرد كه اين تنوع نه‌تنها گسستگي ايجاد نمي‌كند، بلكه با نخي نامریي از هويت مشترك، وحدتي يگانه مي‌سازد كه در لحظات خاص، مانند واكنش‌هاي جمعي به رويدادهاي ملي يا بحران‌ها، به ‌صورت يك روح واحد متجلي مي‌شود.وي در ادامه با اشاره به قدمت بيش از دو هزار ساله هويت ايراني، از كتيبه‌هاي هخامنشي، اوستا و شاهنامه تا آيين‌هاي نوروز و عاشورا، خاطرنشان كرد كه اين هويت در متون، سنت‌ها و مناسك ريشه دارد. او افزود كه برخلاف برخي روايت‌هاي مدرن كه هويت ملي را برساخته‌اي جديد مي‌دانند، مفهوم ايران با نام‌هايي مانند آريارمنه يا داستان‌هايي چون آرش كمانگير، ريشه‌اي عميق در تاريخ دارد. اين عضو هيات علمي دانشگاه تهران در ادامه توضيح داد كه اين روايت كهن، با وجود فراز و نشيب‌هاي تاريخي مانند شكست‌ها و پراكندگي‌ها، به دليل پيوندهاي عميق فرهنگي و تاريخي پابرجا مانده است. وي به سنت‌هاي ملي و مذهبي مانند شب چله و عيد فطر و اشتراكات فرهنگي چون قصه‌هاي فولكلور اشاره كرد كه اين هويت را تقويت كرده‌اند. رحمانيان در ادامه با تأكيد بر تمايز ايران به دليل تنوع و غناي فرهنگي، اجتماعي و تاريخي‌اش اظهار داشت كه اين تنوع، همراه با تجربه‌هاي تاريخي مانند جنگ‌ها، هجوم‌ها و فراز و فرودها، نوعي حافظه جمعي و منش ملي شكل داده كه در ويژگي‌هايي چون مهمان‌نوازي، ظلم‌ستيزي و ايثار نمود يافته است. او افزود كه اين ويژگي‌ها - كه در ادبيات، آيين‌ها و سنت‌هايي مانند شاهنامه، حافظ و روضه‌خواني ريشه دارند - حتي از طريق فرهنگ شفاهي به ايرانيان بي‌سواد منتقل شده و هويت ملي را تقويت كرده‌اند. اين استاد تاريخ در ادامه به چالش‌هاي نوسازي در ايران اشاره كرد و گفت كه بار سنگين تاريخي و سنت‌هايي از فردوسي و حافظ تا معماري و هنر ايراني، گاه حركت به سوي مدرنيته را كند كرده، اما همزمان هويتي غني و پويا ساخته است. وي در ادامه با اشاره به گشودگي تاريخي ايرانيان و تعامل آنها با فرهنگ‌هاي شرق و غرب، ايرانيان را ملتي جهان‌ديده و صيقل‌خورده توصيف كرد كه اين پويايي در فرهنگ، فولكلور و آيين‌هايي مانند لالايي‌ها، قصه‌ها و مناسك عزاداري ديده مي‌شود. رحمانيان افزود كه ايران با تحرك بالاي تاريخي، اجتماعي و فرهنگي كه در جنبش‌هايي مانند مشروطه، نهضت ملي و انقلاب 1357 نمود يافته، هويتي تاريخ‌مند و انعطاف‌پذير ساخته كه در عين ناپايداري، خلاقيت و چالاكي در انديشيدن را به همراه دارد. او تأكيد كرد كه اين ويژگي‌ها، همراه با ميراث فرهنگي و ادبي غني، ايران را به عنوان چهارراه تمدن‌ها متمايز كرده و هويت آن را نيازمند بازتعريفي مدرن، اما ريشه‌دار در سنت‌هاي كهن مي‌سازد.

پيوند سنت و پويايي  در هويتي چندلايه
دكتر داريوش رحمانيان، عضو هيات علمي دانشگاه تهران در گفت‌وگويي با اشاره به مفهوم چندلايه و پوياي هويت و تمدن ايراني، آن را نتيجه پيوند عناصر تاريخي، فرهنگي، جغرافيايي و معرفتي دانست كه ريشه در مفهوم كهن «ايرانشهر» دارد. وي اظهار داشت كه اين تمدن، فراتر از جغرافيا، روايتي تاريخي و فرهنگي را دربرمي‌گيرد و با تنوع اقوام، زبان‌ها و مذاهب، از طريق سنت‌ها، آيين‌هايي مانند نوروز و عاشورا و متون ادبي چون شاهنامه، هويتي واحد و در عين حال متنوع ايجاد كرده است. رحمانيان افزود كه واژه «تمدن» در فارسي، مشتق از ريشه عربي «مدينه» (شهر) با مفاهيمي چون «آبادي» و «آباداني» پيوند دارد و به يكجانشيني و نظم در برابر كوچ‌رو بودن اشاره مي‌كند. او تأكيد كرد كه در عصر جديد، مفهوم تمدن در برابر Civilization قرار گرفته و پايه‌گذار «علم تمدن» شده كه با نظريه‌پردازاني چون كارلايل، ماركس و مورگان در قرون هجدهم و نوزدهم توسعه يافته است. وي در ادامه با اشاره به ابعاد مختلف تمدن ايراني، ازجمله بعد سياسي و حكومتي، معرفتي، فني و تكنيكي (تخنه) و اعتقادي و جهان‌بيني توضيح داد كه بعد سياسي شامل ساختار قدرت و نظام حقوقي، مانند استبداد، تئوكراسي يا سكولار است كه از دوره هخامنشيان تا دوره‌هاي متأخر با تنوع فرهنگي و قومي همزيستي داشته است. اين عضو هيات علمي دانشگاه تهران در ادامه به بعد معرفتي تمدن ايراني اشاره كرد و گفت كه چهره‌هايي چون ابوعلي‌سينا، فارابي و خيام غناي فكري ايران را نشان مي‌دهند كه تحت تأثير تعامل با اسلام و فرهنگ‌هاي ديگر شكوفا شده است، هرچند برخي مانند آرامش دوستدار از «امتناع تفكر فلسفي» در فرهنگ ايراني سخن گفته‌اند. او افزود كه بعد فني، شامل هنر، معماري و سازه‌هاي آبي مانند تمدن كاريزي، از سوي برخي به عنوان بنيان تمدن ايراني شناخته شده و بعد اعتقادي نيز با دين، مذهب و آيين‌هايي چون زرتشتي‌گري و تشيع، هويت ايراني را تقويت كرده است. رحمانيان به نظريه «اسلام ايراني» هانري كوربن اشاره كرد كه نقش ايران در شكل‌دهي به شخصيت‌هاي علمي و فكري برجسته را برجسته مي‌سازد. رحمانيان در ادامه با نقد ديدگاه‌هايي مانند «روح ايراني» در برابر «روح سامي»، «استبداد ايراني» (آرامش دوستدار) و «زوال عمومي» (سيدجواد طباطبايي) اظهار داشت كه كلان‌روايت‌هايي چون شيوه توليد آسيايي يا شرق‌شناسي بومي خطر ساده‌سازي تاريخ پيچيده ايران را دارند. وي تأكيد كرد كه رويكرد تاريخ خرد و مردم‌نگاري كه بر جزييات، فرهنگ مردم، آيين‌ها و فولكلور مانند قصه‌هاي محلي چون ماه‌پيشوني تمركز دارد، هويت ايراني را بهتر معرفي مي‌كند. اين استاد تاريخ در ادامه افزود كه اين رويكرد، با نقد شرق‌شناسي بومي و تأكيد بر تكثر و تنوع، به بازتعريف هويت و تمدن ايراني در چارچوبي مدرن و ريشه‌دار در سنت كمك مي‌كند. او ايران را با تحرك تاريخي و فرهنگي بالا، مانند تسبيحي با مهره‌هاي گوناگون توصيف كرد كه هويتي منسجم و در عين حال متنوع ساخته است.

 چالش‌هاي مدرن  و ضرورت نوسازي تمدني
رحمانيان در ادامه اظهار داشت كه اين هويت با وجود پراكندگي و تنوع اقوام، زبان‌ها و مذاهب، از طريق يگانگي ميهن‌گرايانه و سنت‌هاي مشترك، وحدتي منحصربه‌فرد ايجاد كرده است. وي با اشاره به ورود ايران به عصر جديد تأكيد كرد كه اين هويت چندلايه با چالش‌هاي نويني مواجه شده كه نيازمند ابزارهاي مفهومي، نظري، دانش، معرفت و زيرساخت‌هاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي مدرن است. رحمانيان هشدار داد كه اين زيرساخت‌ها هنوز به ‌طور كامل شكل نگرفته‌اند و يكي از كليدي‌ترين مسائل، دوگانه مردم و ملت است كه در صورت عدم طراحي درست نهادهاي مدني، اجتماعي و فرهنگي، مي‌تواند به تعارضي عميق منجر شده و كشور را به سوي فروپاشي يا جنگ‌هاي داخلي سوق بدهد. او افزود كه دشمنان خارجي ممكن است از تكثر ايران عليه وحدتش سوءاستفاده كنند، خطري كه با اراده خارجي مي‌تواند به فعليت برسد. وي در ادامه با اشاره به غلبه فن‌سالاري و تكنوكراسي بر نظام مديريتي و معرفتي، اظهار داشت كه اين روند به ناشايسته‌سالاري پنهان و بحران مديريت انجاميده است. اين عضو هيات علمي دانشگاه تهران در ادامه توضيح داد كه نظام دانشگاهي تحت سلطه تكنوكرات‌ها قرار دارد و حضور علوم انساني در آن كمرنگ است. او براي تحليل مشكلات، به يك دستگاه پنج‌سويه اشاره كرد كه شامل معرفت و عقلانيت، مديريت، سياست و حكومت، منش و معنويت، معيشت و اقتصاد و كيستي و هويت است. رحمانيان تأكيد كرد كه اين حوزه‌ها در تعامل با يكديگر هستند و براي فهم چالش‌هاي هويتي و تمدني ايران بايد به صورت يكپارچه بررسي شوند. رحمانيان در ادامه با اشاره به يكي از ابرچالش‌هاي كنوني، يعني هدف قرار گرفتن روايت و مفهوم ايران توسط بيگانگان، خاطرنشان كرد كه اين روايت شالوده هويت ايران را تشكيل مي‌دهد. وي افزود كه برخلاف گذشته، كه مهاجمان در نظام روايتي كهن ايراني زيست مي‌كردند و خود را با عناويني چون كيخسرو و دارا تعريف مي‌كردند، امروز گروه‌هايي مانند پان‌تركيست‌ها و پان‌عربيست‌ها اين روايت را نشانه گرفته‌اند. او تأكيد كرد كه تكيه صرف بر سرمايه‌هاي فرهنگي گذشته مانند فردوسي، حافظ و سعدي كافي نيست، زيرا چالش‌هاي مدرن بي‌سابقه‌اند و نيازمند فردوسي‌هاي جديدي هستيم كه بتوانند به نيازهاي تاريخي امروز پاسخ بدهند. اين عضو هيات علمي دانشگاه تهران در ادامه به مفهوم «نو‌نامه‌نويسي» اشاره كرد كه از رسالت فردوسي در نو كردن نامه كهن ايرانيان الهام گرفته است. وي اظهار داشت كه فردوسي نامه پراكنده ايرانيان را گرد آورد و داستان كهن را نو كرد، و امروز نيز بايد نامه ايران بازنويسي شود تا به چالش‌هاي نوين پاسخ بدهد. رحمانيان افزود كه بدون اين نوسازي روايي، حتي نوسازي سياسي، اجتماعي و اقتصادي ناقص خواهد ماند. او احياي هويت و تمدن ايراني - اسلامي نوين را به معناي بازسازي يا بيداري دانست كه بستگي به تعريف و انگيزه‌هاي آن دارد، اما ايران از عصر قاجار در اين مسير بوده و اين روند مي‌تواند با اراده‌اي آگاهانه به نتيجه برسد. رحمانيان در پايان با ابراز خوش‌بيني خودخواسته و روشمند نسبت به آينده، تأكيد كرد كه اين خوش‌بيني با ناديده گرفتن خطرات، مشكلات و چالش‌ها همراه نيست، بلكه بر اراده كنش اصلاحگري تمركز دارد. وي اين رويكرد را از اميدآفريني كاذب متمايز دانست و اظهار داشت كه بايد بيماري‌ها و دردها را شناخت، اما به درمان اميدوار بود. او هشدار داد كه اگر زيرساخت‌هاي لازم فراهم نشود، هويت مردمي و ملي در معرض فروپاشي عمدي قرار مي‌گيرد. اين استاد تاريخ افزود كه تاريخ ايران با فراز و فرودها و پيچيدگي‌هايش نبايد به روايت‌هاي يك‌جانبه مانند هزار سال خواب يا زوال تقليل يابد، بلكه بايد با عملكرد درست به سوي نوسازي تمدني حركت كرد.

 راز پايداري در قلب تاريخ
 هويت و تمدن ايراني،  به عنوان يكي از كهن‌ترين و پوياترين نظام‌هاي فرهنگي و اجتماعي جهان، ريشه در شبكه‌اي پيچيده از پيوندهاي زيستي، رواني، اجتماعي و فرهنگي دارد كه در طول هزاره‌ها پايداري و تداوم خود را حفظ كرده است.  اين تمدن، با تكيه بر مفاهيمي چون «مهر»، دادگري و تجارت صلح‌جويانه، نه‌تنها توانسته است از گزند گسست‌هاي سياسي و تهاجمات خارجي مصون بماند، بلكه با ايجاد روابط هم‌سطح و مبتني بر اراده آزاد، هويتي جمعي را شكل داده كه ايرانيان را در گستره‌اي وسيع از شبه‌قاره هند تا آناتولي به هم پيوند داده است. ويژگي‌هاي منحصربه‌فرد اين تمدن، از جمله مقاومت در برابر فتح بيگانگان، حمايت از شبكه‌هاي تجاري مردمي و نظام قضايي كارآمد، آن را از ديگر تمدن‌هاي جهاني متمايز كرده و به عنوان الگويي از پايداري و انعطاف‌پذيري در برابر چالش‌هاي تاريخي مطرح ساخته است. دكتر شروين وكيلي، پژوهشگر برجسته مسائل ايران، در گفت‌وگويي كه در محل خانه انديشه‌ورزان برگزار شد، به تبيين مفاهيم هويت و تمدن ايراني پرداخت و لايه‌هاي مختلف تمدن را تشريح كرد. 

 مسير شناخت هويت ايراني 
شروين وكيلي در ابتدا با اشاره به ريشه‌هاي عميق علاقه‌اش به هويت ايراني، اظهار داشت كه اين دلبستگي از كودكي در وجودش شكل گرفته و به‌صورت طبيعي با فرهنگ، تاريخ و مردم ايران گره خورده است. وكيلي در اين باره گفت: «از همان كودكي، با خواندن حافظ و شاهنامه، گوش دادن به موسيقي ايراني و تماشاي زيبايي‌هاي اين سرزمين، حس عميقي از وابستگي به ايران در من شكل گرفت. اين علاقه انگار بخشي از وجودم بوده و به‌صورت نهادينه در من ريشه دوانده است.» وي در ادامه با اشاره به مسير تحصيلي و پژوهشي خود، توضيح داد كه دغدغه اصلي‌اش در ابتدا حول محور ماهيت حيات و خودآگاهي بوده است. او كه در دبيرستان رشته رياضي خوانده بود، به سمت زيست‌شناسي،  جانورشناسي و عصب‌شناسي گرايش پيدا كرد و كارشناسي ارشد خود را در رشته عصب‌شناسي به پايان رساند. وكيلي افزود: «در اواخر دهه ۷۰، حدود سال ۱۳۷۸، تصميم گرفتم به جامعه‌شناسي روي بياورم تا بتوانم هويت و خودآگاهي را در بستر اجتماعي عميق‌تر بررسي كنم. خودآگاهي به كنش‌هاي نمادين و نظام‌هاي زيستي- اجتماعي وابسته است و اين موضوع من را به سمت مطالعه زبان و حافظه كشاند.» مدير گروه جامعه‌شناسي تاريخي انجمن جامعه‌شناسي ايران در ادامه با تأكيد بر اهميت شناخت ايران براي فهم جوامع انساني، اظهار داشت: «ايران به عنوان قديمي‌ترين و پيچيده‌ترين جامعه در جهان اسلام، نقشي كليدي در درك جوامع انساني دارد. بدون شناخت ايران، درك جامعي از جوامع انساني ممكن نيست، اما فهم عميق ايران مي‌تواند به درك بهتر ساير جوامع كمك كند.» وي اين دغدغه را هم عاطفي و هم عقلاني توصيف كرد و گفت: «از يك سو، اين علاقه عاطفي است، زيرا عزيزانم در ايران هستند و پايداري و رفاه اين سرزمين برايم اهميت دارد. از سوي ديگر، اين موضوع يك جريان عقلاني است كه با روش‌هاي نظام‌مند علمي، از جمله عصب‌شناسي و جامعه‌شناسي، به بررسي هويت و خودآگاهي مي‌پردازد.» وكيلي همچنين به نقش زبان و حافظه در شكل‌گيري هويت اشاره كرد و تأكيد داشت كه براي فهم دقيق اين مفاهيم، بايد رويكردي علمي و سخت‌گيرانه اتخاذ شود. او با اشاره به ضرورت تلفيق ديدگاه‌هاي عصب‌شناسي و جامعه‌شناسي، اظهار داشت: «براي درك عميق هويت و خودآگاهي، بايد به‌صورت عيني و با استفاده از ابزارهاي علمي به اين موضوع نگاه كنيم تا فرآيندهاي واقعي شكل‌گيري هويت را درك كنيم.»
 شبكه‌اي از پيوندهاي فرهنگي و اجتماعي
اين پژوهشگر مسائل ايران در ادامه با اشاره به تعريف هويت به عنوان نظامي از رمزگذاري كه شباهت‌ها و تفاوت‌هاي گروهي را مشخص مي‌كند، اظهار داشت: «هويت فرآيندي است كه از طريق نمادها و نشانه‌ها، افراد يك گروه مانند ايرانيان را به هم پيوند داده و آنها را از ساير گروه‌ها متمايز مي‌كند. اين شبكه رمزگذاري، مفهوم «من» را به «ما» تبديل كرده و هويت جمعي را شكل مي‌دهد.» وي در ادامه با اشاره به مفهوم تمدن در چارچوب نظريه زروان، توضيح داد: «تمدن از چهار لايه زيستي، رواني، اجتماعي و فرهنگي تشكيل شده كه هر يك رفتار خاص خود را دارند. اين لايه‌ها در يك سيستم سلسله‌مراتبي قرار دارند و زمان نقش محوري در ايجاد پيچيدگي آنها ايفا مي‌كند.»  مدير گروه جامعه‌شناسي تاريخي انجمن جامعه‌شناسي ايران در ادامه با تأكيد بر تعريف جامعه‌شناختي تمدن، افزود: «تمدن به عنوان بزرگ‌ترين نهاد اجتماعي، شبكه‌اي از شهرها و راه‌هاست كه زيست‌جهان مشتركي  را از طريق رمزگذاري پديده‌هايي مانند سبك زندگي، اديان و هنر ايجاد مي‌كند. در حال حاضر، تنها سه تمدن فعال ايران، چين و اروپا وجود دارند كه هر يك مقياس جغرافيايي و زماني عظيمي دارند.» وكيلي همچنين با اشاره به جايگاه تمدن ايراني، خاطرنشان كرد: «تمدن ايران از طريق فرهنگ و تجارت گسترش يافته و بر شبه‌قاره هند تأثيرات عميقي گذاشته است.  برخلاف تمدن‌هاي اروپايي كه تمدن‌هاي ديگر را منقرض كرده‌اند، تمدن ايران هيچ تمدني را نابود نكرده و از طريق تعاملات فرهنگي توسعه يافته است.»

تمدن ايراني  در پايداري و تجارت
وي در ادامه با اشاره به مقاومت تاريخي تمدن ايران در برابر فتح بيگانگان، اظهار داشت: «وسعت جغرافيايي و تنوع اقليمي ايران، با قلمرويي حدود ده ميليون كيلومتر مربع و كوه‌ها و كويرهاي صعب‌العبور، اين سرزمين را غيرقابل فتح كرده است. حتي در دوران استعمار، مركز ايران از دسترس بيگانگان مصون ماند.» وي در ادامه با اشاره به نقش شبكه‌هاي تجاري در تمدن  ايراني، توضيح داد: «راه ابريشم، كه در واقع شبكه‌اي تجاري تحت مديريت ايرانيان بود، از بدخشان تا سومر و آناتولي امتداد داشت و با كاروان‌هاي عظيم، تجارت كالاهايي مانند لاجورد را ممكن مي‌ساخت. اين شبكه‌ها به‌صورت مردمي و با ماهيتي صلح‌جويانه شكل گرفته بودند.» مدير گروه جامعه‌شناسي تاريخي انجمن جامعه‌شناسي ايران در ادامه با تأكيد بر حمايت دولت‌هاي ايراني از تجارت، افزود: «دولت‌هاي ايراني برخلاف تمركز بسياري از تمدن‌ها بر راه‌هاي جنگي، از راه‌هاي تجاري حمايت مي‌كردند. اين حمايت، طبقه تجار مستقلي را تقويت كرد كه در مناطق مختلف از چين تا آفريقاي شرقي فعاليت داشتند و نقش كليدي در گسترش فرهنگ و تجارت ايفا كردند.» وكيلي همچنين با اشاره به نظام قضايي و مالكيت در تمدن ايران، خاطرنشان كرد: «حق مالكيت خصوصي به‌طور سيستماتيك به رسميت شناخته مي‌شد و قضاوت به‌صورت مردمي و از پايين به بالا انجام مي‌گرفت. اسناد تاريخي نشان‌دهنده احترام به مالكيت خصوصي و كارآمدي نظام قضايي است كه حتي در مقايسه با اروپا، امنيت بيشتري براي تجار فراهم مي‌كرد.»

  ويژگي‌هاي متمايز تمدن ايراني
دكتر وكيلي  در ادامه گفت‌وگو با اشاره به قدمت و استمرار تمدن ايراني به عنوان اولين تمدن شكل‌گرفته در جهان، اظهار داشت: «تمدن ايران با ايجاد اولين روستاها، شهرها، خط و نظام پولي، از آغاز تا امروز به‌صورت مستمر ادامه يافته و به دليل نقش تعيين‌كننده افراد در ساختارهاي سياسي و اجتماعي، از ديگر تمدن‌ها متمايز است.» وي در ادامه با اشاره به نبود برده‌داري به معناي رايج در تمدن ايراني، توضيح داد: «برخلاف تمدن‌هاي يونان، مصر يا چين، در ايران طبقه كشاورزي قابل خريد و فروش وجود نداشت. مفهوم غلام و كنيز كه اغلب حق مالكيت داشتند، امكان پويايي اجتماعي را فراهم كرد و افرادي مانند سبكتگين يا اميركبير از طبقات پايين به تأثيرگذاري تاريخي رسيدند.» مدير گروه جامعه‌شناسي تاريخي انجمن جامعه‌شناسي ايران در ادامه با تأكيد بر غلبه كاروان‌هاي تجاري بر ارتش‌ها، افزود: «تمدن ايراني با ارتش‌هاي كوچك اما تخصصي و شبكه‌هاي تجاري مردمي، مقاومت بالايي در برابر تهاجمات داشت. دولت‌هاي هخامنشي و اشكاني نمونه‌هايي از پايداري و اقتدار ناشي از مشاركت مردمي و ساختارهاي اجتماعي پيچيده‌اند.» وكيلي همچنين با اشاره به مفهوم دولت ايران‌شهري، خاطرنشان كرد: «دولت ايران‌شهري با تكيه بر دادگري، روابط برنده- برنده و تجارت، از دولت‌هاي مدرن و اروپايي متمايز است. اين ساختار با تأكيد بر رضايت مردم و فرهمندي حاكمان، كارآمدي خود را نشان داده و بازگشت به‌روزرساني‌شده آن مي‌تواند راه‌حلي براي چالش‌هاي مدرن منطقه باشد.»

پيوستگي تمدني   ستون‌هاي هويت ايراني
اين مدرس دانشگاه در ادامه با اشاره به مفهوم محوري «مهر» در تمدن ايراني، اظهار داشت: «مهر به عنوان ايزد باستاني، پيمان عقلاني و محبت عاطفي را در هم مي‌آميزد و ستون فقرات هويت ايراني را در ادبيات، عرفان و دين تشكيل مي‌دهد. اين مفهوم، از روابط همسايگي تا خويشاوندي و حتي الهيات عشق در اديان ايراني، تمدن را با پيوندهاي اجتماعي مستحكم حفظ كرده است.» وي در ادامه با اشاره به نقش مهر در تمايز تمدن ايراني از ديگر تمدن‌ها، توضيح داد: «برخلاف تمدن چيني با محوريت سنت قبيله‌اي يا تمدن اروپايي با ساختار سلسله‌مراتبي و سلطه، مهر در ايران روابطي هم‌سطح و مبتني بر اراده آزاد ايجاد مي‌كند. اين مفهوم، كه ريشه در تجارت و پيمان‌هاي اجتماعي دارد، در داستان‌هايي مانند ليلي و مجنون و مفاهيمي مانند دادگري و دروغ‌ستيزي متجلي است و به دفاع جنگاورانه اما صلح‌جويانه از سرزمين منجر شده است.» وي در ادامه با اشاره به پيوستگي تمدني ايران در چهار لايه زيستي، روان‌شناختي، اجتماعي و فرهنگي، افزود: «پيوستگي ايران از طريق ترميم گسست‌ها از پايين به بالا حفظ شده است. برخلاف مصر كه تمدنش با گسست سياسي و ديني منقرض شد، ايران با تكيه بر نهادهاي اجتماعي مانند خاندان‌ها و شهرهاي باستاني، و مفاهيمي مانند زبان و اساطير، تداوم يافته است. تهديد اصلي، گسست سياسي از دوره قاجار با مدرن شدن دولت است كه نيازمند بازسازي با اعتماد به نفس تمدني و وام‌گيري گزينشي از مدرنيته است.» مدير گروه جامعه‌شناسي تاريخي انجمن جامعه‌شناسي ايران در ادامه با اشاره به دوره صفوي به عنوان نمونه‌اي از گفتمان ايران‌شهري، خاطرنشان كرد: «دولت صفوي با دخالت محدود در اقتصاد و حمايت از تجارت، مانند انحصار تجارت ابريشم توسط ارمني‌ها، و عدم اجبار ديني، مانند جابه‌جايي كردها و تركمن‌ها بدون تغيير مذهب، به مشروعيت مبتني بر خدمات عيني پايبند بود. اقدامات شاه عباس، مانند ساخت كاروانسراها و تقويت ارتش، نمونه‌اي از فرهمندي ايران‌شهري است، در حالي كه ضعف‌هايي مانند شكست چالدران يا وابستگي به علما در برخي دوره‌ها، شكنندگي‌هايي را نشان داد.»

 تهديدات تمدني و فرصت‌هاي بازسازي
 وكيلي در ادامه با اشاره به شرايط بحراني كنوني تمدن ايراني، اظهار داشت: «تجزيه سياسي سرزمين ايران به حدود ۳۰ كشور، اشغال نظامي بخش عمده‌اي از اين كشورها توسط بيگانگان، و افول سياست ايران‌شهري، منطقه را در وضعيت بي‌ثباتي قرار داده است. هويت‌زدايي گسترده طي ۲۰۰ سال، با تخريب زبان پارسي، هويت پارسي، تاريخ ايراني و آثار باستاني، مانند اقدامات داعش و طالبان در نابودي معابد باستاني، تهديدي جدي براي ميراث تمدني ايران است.» وي در ادامه با اشاره به تأثير مدرنيته به عنوان يك تهاجم خارجي، توضيح داد: «مدرنيته نه از طريق نهادهايي مانند دانشگاه، بلكه از راه حمله ارتش‌هاي مدرن روس و انگليس وارد شد كه تلاش براي مدرن كردن ارتش و افول سياست ايران‌شهري را به دنبال داشت. باور به لزوم مدرنيزاسيون براي جلوگيري از شكست درست بود، اما تقليد كوركورانه از مهاجمان اشتباه. اين فرآيند، همراه با نبود نظريه‌پردازان و سازوكارهاي توليد  فرهنگ، چالش‌هايي جدي ايجاد كرده، اما مقاومت و پايداري تمدن ايراني همچنان پابرجاست.» وي در ادامه با اشاره به فرصت‌هاي موجود براي احياي هويت ايراني، افزود: «افزايش جمعيت منطقه به حدود سيصد ميليون نفر، كه يك‌چهارم آنها ايرانياني  با پايبندي به زبان پارسي و تاريخ آن هستند، سرمايه‌اي عظيم است. هوش جمعي مردم منطقه، كه طي صد سال اخير از فريب‌هاي اوليه استعمارگران مانند انگليس و بلشويك‌ها توهم‌زدايي شده، همراه با انقلاب رسانه‌اي و فناوري‌هايي مانند اينترنت و شبكه‌هاي اجتماعي، امكان ارتباط و تبادل ايده‌ها را فراهم كرده است.» مدير گروه  جامعه‌شناسي تاريخي انجمن جامعه‌شناسي ايران در ادامه با تأكيد بر ضرورت تقويت ارتباطات مردمي، خاطرنشان كرد: «محدوديت‌هايي مانند فيلترينگ شبكه‌هاي اجتماعي و مسدود كردن اينترنت، كه خيانت به فرآيند ترميم تمدني است، بايد برداشته شود. آزادي شبكه‌هاي اجتماعي و توسعه نرم‌افزارهاي ترجمه زبان‌هاي قومي مي‌تواند گفت‌وگو بين مردمان منطقه، از عرب‌زبان تا ترك‌زبان، را تسهيل كند. اين اقدام مي‌تواند ظرف يك نسل اتحاد ايجاد كند، زبان پارسي را احيا نمايد و مفهوم مهر را به عنوان پيوند دهنده مردمان ايران به سراسر منطقه گسترش دهد.»

مفهوم تمدن   و جايگاه تمدن ايراني
وكيلي در ادامه با اشاره به سوءاستفاده‌هاي عمدي و غيرعمدي از مفهوم تمدن، اظهار داشت: «برخي به عمد يا از روي ناآگاهي، از كلمه تمدن براي توصيف هر چيز جذابي استفاده مي‌كنند. براي مثال، عبارتي مانند «تمدن امارات» به كار برده مي‌شود كه در آن آثار هخامنشي و متنوع از مناطق مختلف به عنوان تمدن مستقل اين منطقه معرفي مي‌شود، در حالي كه امارات بخشي از تمدن ايراني بوده و نمي‌توان آن را جدا از اين تمدن دانست.» وي افزود: «كشورهايي مانند عربستان سعودي كه در قرن بيستم شكل گرفته‌اند،  نمي‌توانند ادعاي تمدن جداگانه‌اي داشته باشند. نام عربستان براي اولين‌بار در كتيبه بيستون هخامنشي به عنوان يك استان از تمدن ايراني ذكر شده است.» وي در ادامه با اشاره به خطاهاي روش‌شناختي در تعريف تمدن، اظهار داشت: «سوءاستفاده از مفهوم تمدن به فروكاستن آن به يكي از اجزاي آن منجر مي‌شود. براي مثال، عباراتي مانند «تمدن ري» يا «تمدن ميان‌رودان» كه بخشي از تمدن ايراني بوده‌اند، به اشتباه به عنوان تمدن‌هاي جداگانه معرفي مي‌شوند. در چارچوب نظري، بايد به مقياس توجه كرد.  فرهنگ داراي زيرسيستم‌هايي مانند دين، اساطير، ادبيات و هنر است. در ايران، اديان مختلفي با ساختار مشترك وجود دارند كه بخشي از اين نظام فرهنگي هستند.» وكيلي در ادامه با اشاره به لايه‌هاي نهادي و روان‌شناختي تمدن، افزود: «در لايه نهادي، زيرسيستم‌هايي مانند  دولت، خاندان‌ها، خانواده و شهر وجود دارند. در لايه روان‌شناختي نيز نظام‌هاي شخصيتي مانند زنانگي، مردانگي، كودكي و بزرگسالي پيكربندي مي‌شوند. براي مثال، ايده كودكي در تمدن ايراني از قدمت بالايي برخوردار است. شواهد باستان‌شناختي مانند اسباب‌بازي‌هاي يافت‌شده در شهر سوخته و جيرفت و تصاوير هنري كه كودكان را با سر بزرگ‌تر نسبت به بدن نشان مي‌دهند، گواه اين موضوع است. اين در حالي است كه در اروپا تا قرن هفدهم، كودكان شبيه بزرگسالان ترسيم مي‌شدند و حقوقي مشابه داشتند، بدون تابويي كه در ايران‌شهري براي كشتن كودكان وجود داشت، برخلاف رويه‌هايي مانند آنچه در ميان آشوري‌ها ديده مي‌شود.»  شروين وكيلي در انتها تأكيد كرد: «تمدن ايراني با جغرافيا و تاريخ مشخص، متكثرترين تمدن روي كره زمين است كه بيشترين تعداد زيرسيستم‌ها را در چهار لايه شامل مي‌شود. اين تمدن از تنوع زيستي بدن ايراني در تاريخ، شعر پارسي كه هر رنگي را زيبا مي‌داند، تا تنوع رقص‌هاي محلي مانند كردي، خراساني و بختياري كه به اندازه كل كره زمين غني است، برخوردار  است. اين ويژگي‌ها نشان‌دهنده عمق و گستردگي تمدن ايراني است كه بايد با دقت و روش‌شناسي علمي مورد مطالعه قرار گيرد.» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون