فرصت استثنايي براي شكلگيري و توسعه سينماي اجتماعي
سينماي پساجنگ و گفتمان ملي
سعيد رجبي فروتن
آنچه كه در جريان جنگ تحميلي 12روزه رخ داد، افزايش ضريب همبستگي و همگرايي ملي بود. در اين دوره به شهادت روايتهاي تصويري و نوشتاري، گفتمان مليگرايي نمود بارزي يافت و بيآنكه بر خلاف كجانديشان به دوگانهسازي بين ايران و اسلام بينجامد، تراز بالايي از عشق به مام ميهن و حراست از آن در برابر تجاوز دشمن، آشكار شد.
براي اولينبار در اين سالها نام ايرانيان داخل كشور و خارج از كشور، منتقدان و طرفداران وضع موجود در ذيل بيانيههاي مختلف ديده شد و به اتفاق بر خاموش كردن اختلافات داخلي و حمايت از نيروهاي آفندي و پدافندي كشور براي دفاع از تماميت سرزميني پاي فشردند. اين گمان كه همه روشنفكران و روزنامهنگاران مهاجري كه به وطن پشت كردهاند، در چنين ايامي همنوا با دشمن انتظار فروپاشي حاكميت ملي را ميكشند، رنگ باخت. در نقطه مقابل آن عده كه سرنوشت ايران برايشان از هر چيز مهمتر بود، به اپوزيسيون خودفروخته تاختند و در يك بزنگاه تاريخي مرزبندي روشني را با آنان نمودند تا فرق خادم و خائن به وطن متمايز شود.
اين مقدمه را گفتم تا تكليف خود را با «سينماي پساجنگ» روشن كنيم و به اين باور برسيم كه سينماي ايران به ويژه سينماي اجتماعي نياز به پوستاندازي دارد. اين اتفاق بهراحتي نميافتد مگر آنكه مشي و نگرش مديران سينماي كشور به سمت و سويي متمايل شود تا همه آنان كه دل در گروي ايران دارند و قلبشان براي ميهن ميتپد، امكان حضور و هنرنمايي بر پرده سينماها را داشته باشند. ديگر زمانه برخوردهاي نسنجيده و سختگيرانه با سينماگران نامي كشور سپري شده و نبايد اجازه داد كه هنرمندي احساس كند فضا براي تنفس او تنگ است و مجبور به بستن كولهبار سفر شود.
نيازي به ارسال دعوتنامه براي هيچ هنرمندي نيست، سينماگران خانهنشين و آنان كه در غربت عزلت گزيدهاند، صحنه و ميدان را رصد ميكنند تا دريابند در روي همان پاشنه قبلي ميچرخد يا آنكه بادها خبر از تغيير فصل ميدهند؟
خوشبختانه شواهد گوياي آن است كه در دولت جديد تا حدي زمينه براي فعاليت فيلمسازان با گرايشهاي مختلف اجتماعي فراهم شده است و اگر خداي ناكرده مساله غيرمترقبهاي پيش نيايد، جشنواره فجر امسال در ادوار جشنوارههاي فيلم فجر، شكل دگرگوني خواهد داشت. به جز خروجي شوراهاي پروانه ساخت و نمايش كه از سال گذشته با خارج كردن چند فيلم از كلاف بلاتكليفي و اكران آنها نويد دوره تازهاي را داد، نمايش عمومي فيلم سينمايي « پيرپسر» اين اطمينان خاطر را به وجودآورد كه وسعت نظر از يكسو و تمهيدات اجرايي نظير بهكارگيري ظرفيت آييننامه ردهبندي سني ميتواند تا حد زيادي گرهگشا باشد و بيخود و بيجهت، فيلمها دچار جرح و تعديل نشوند. در همين رابطه حضور رائد فريدزاده در برنامه هفت تلويزيون، دورنماي بالنسبه روشني را براي آينده سينماي ايران به ويژه گونه اجتماعي ترسيم كرد.
شاه كليد سخنان رييس سازمان سينمايي در برنامه هفت اين جمله بود:
«هر كسي كه در ايران و براي ايران و با قاعده اين كشور فيلم بسازد درها به رويش باز است و ما كاري نداريم جز اينكه زمينه را براي فعاليت همه دوستان فراهم كنيم.»
به نظر ميرسد سكاندار اجرايي سينماي ايران حال و هواي اين روزهاي جامعه ملتهب ايران را خيلي خوب درك كرده و اين يقين در او و ديگر مديران فرهنگي كشور بارور شده است كه سينماي ايران بايد مظهر شكوفايي و روايتهاي نو به نوي همه اهالي سينما باشد و همانند تلويزيون محيط قرق شدهاي براي قشر خاصي از هنرمندان و سينماگران نباشد.
دايره علائق ملي آنقدر وسيع است كه صاحبان نگرش و انديشههاي مختلف فارغ از گرايشهاي ديني، سياسي و مذهبي بتوانند در آن كار كنند و سينما را در خدمت تقويت مولفههاي هويت ملي، نشاط اجتماعي و رونق اقتصاد فرهنگ قرار بدهند.
به نظرم پيش نياز اين حركت، روانسازي و تخطئه كردن سلايق شخصي در بررسي و صدور مجوز كتاب است تا راه براي نگارش و عرضه رمانهاي اجتماعي و سياسي هموار شود و از پي آن سينماي اقتباسي، روايتگر صادق زمانه خود باشد.
البته سوي ديگر اين ماجرا فيلمنامهنويسان و كارگرداناني هستند كه با تعمق بيشتري، به مسائل اجتماعي بنگرند و از تحليلهاي متفكران و انديشمندان دانشگاهي و فعالان سياسي به خوبي بهره ببرند. آنان اگر رنجش و كدورتي از گذشته دارند، بايد آن را از ياد ببرند و همانند منتقداني كه از پشت ميلههاي زندان بر اتحاد حول ايران فرياد زدند، اميد به آينده بهتر را در دل مخاطب زنده نگه دارند.
انتظار ميرود روزهاي آينده آبستن اتفاقات خوبي در عرصه فرهنگ و هنر باشد. سخنان و مواضع صريح وزير فرهنگ، حضور او و برخي از مديران ارشد در برنامههاي ميداني از جمله اجراي اركستر ملي در پاي بنا و برج آزادي تهران، اگر با تجديد ساختار دستگاههاي نظارتي همراه شود، به روند بازگشت هنرمندان در رشتههاي مختلف كمك خواهد كرد.
در اين ميان بسامد بيشتر گفتمان ملي، به مهاجرت معكوس نخبگان علمي براي تحكيم بنيه دفاعي كشور در دوران جنگ مدرن خواهد انجاميد و دور نيست روزي كه همه دلسوزان كشور در عرصههاي مختلف علمي، فرهنگي و هنري ايران را به جايگاه شايسته و بايسته خود در جهان برسانند.
خوشبختانه شواهد گوياي آن است كه در دولت جديد تا حدي زمينه براي فعاليت فيلمسازان با گرايشهاي مختلف اجتماعي فراهم شده است و اگر خداي ناكرده مساله غيرمترقبهاي پيش نيايد، جشنواره فجر امسال در ادوار جشنوارههاي فيلم فجر، شكل دگرگوني خواهد داشت.
شاه كليد سخنان رييس سازمان سينمايي در برنامه هفت اين جمله بود: «هر كسي كه در ايران و براي ايران و با قاعده اين كشور فيلم بسازد درها به رويش باز است و ما كاري نداريم جز اينكه زمينه را براي فعاليت همه دوستان فراهم كنيم». به نظر ميرسد سكاندار اجرايي سينماي ايران حال و هواي اين روزهاي جامعه ملتهب ايران را خيلي خوب درك كرده و اين يقين در او و ديگر مديران فرهنگي كشور بارور شده است كه سينماي ايران بايد مظهر شكوفايي و روايتهاي نو به نوي همه اهالي سينما باشد و همانند تلويزيون محيط قرق شدهاي براي قشر خاصي از هنرمندان و سينماگران نباشد.