درنگي بر رمان «فرانكشتاين در بغداد» اثر احمد سعداوي
شگفتانگيز، خشونتبار و خندهآور
گروه هنر و ادبيات
عجيب، خشن و به طرزي شيطنتآميز خندهدار، توصيفي است كه ميتوان از رمان «فرانكشتاين در بغداد» به دست داد. قصهاي كه آبسورد با فانتزي ترسناك تركيب ميشود؛ قرباني خشونتهاي فرقهاي در عراق دوباره زنده ميشود، نوشته سارا پري، جمعه ۱۶ فوريه ۲۰۱۸ - ساعت 7:30 به وقت گرينويچ دو قرن از زماني كه هيولاي مرمت شده مري شلي روي قطعه يخي به تاريكيها رانده شد، ميگذرد. در اين رمان سوررئال، تكاندهنده و تلخ از احمد سعداوي، نويسنده و فيلمساز عراقي و برنده جايزه بينالمللي داستان عربي ۲۰۱۴ با نسخه قرن بيستويكمي اين هيولا روبهرو ميشويم كه قطعا اگر روي ميز تشريح با هم مواجه شوند، حرفهاي زيادي براي گفتن به هيولاي فرانكشتاين خواهد داشت. «فرانكشتاين در بغداد» در پي امريكا ميگذرد. بغداد در اين رمان به شكلي هم عادي و هم غيرعادي تصوير شده است: شهري كه در آن روزنامهنگاران و مقامات دولتي ممكن است در هتل نووتل جمع شوند و از اوضاع بد روز گله كنند و جايي كه آدمها بايد در ساعت شلوغي بين تاكسي و اتوبوس يكي را انتخاب كنند تا سريعتر به محل كار برسند؛ اما در عين حال، اينجا شهري است كه مردان با كيسههاي برزنتي به محل انفجارها ميروند و تكههاي بدن قربانيان منفجر شده را جمع ميكنند. «فرانكشتاين در بغداد» زباني چند لايه دارد كه به شكلي هنرمندانه، فضاي بحرانزده بغداد پساصدام را بازتاب ميكند. تركيب زبان رسمي و عاميانه از ويژگيهاي اين اثر است. سعداوي زبان ادبي با توصيفات فلسفي و تاريخي را با گفتار عاميانه مردم بغداد و اصطلاحات محلي آنها اعم از ناسزاها و طنزهاي بومي، صداي چندگانه جامعه عراق را منعكس ميكند. مثلا زبان رسمي در توصيف الوسيخي: «جسمش از تكههايي ساخته شده بود كه هر يك به قصهاي تلخ تعلق داشتند.» و زبان عاميانه در ديالوگها: «اين مشت استخوانهاي لعنتي چرا هميشه دماغش تو كار مردمه؟»
طنز سياه و هجو گزنده: زبان رمان از كنايههاي سياسي و نقد نهادهاي قدرت، دولت، رسانهها، گروههاي تروريستي و... انباشته است. بيراه نيست اگر بگوييم كه سعداوي هم به طنز پناه ميبرد تا از كشندگي پوچي ناشي از خرابيهاي جنگ در امان بماند و هم طنز را به كار افشاي پوچي ناشي از خشونت ميبندد و اين همه در رماني تحقق پيدا ميكند كه از زاويه ديد سوم شخص محدود روايت ميشود؛ منتها با بهرهگيري از مهارتها و ويژگيهايي كه «فرانكشتاين در بغداد» را به اثري چندصدايي و چندكانوني تبديل كرده است. سعداوي متولد 1973 در شهر بغداد و هماكنون 52 ساله است. او به تاثير از ذائقه عمومي خوانندگان ادبيات در كشورش عراق، كار خود را با شعر آغاز كرد. او در شعرهاي خود نيز نوآور بود و به سوي زباني جديد براي بيان مفاهيمي رفت كه در تاريخ شعر عراق بدعتي محسوب ميشد. در مجموع بايد گفت كه احمد سعداوي، نويسندهاي است كه بايد او را فرزند زمانه خويش خواند. او متاثر از آنچه پيرامونش ميگذرد، توش و توان و قلمش را به كار بست تا روايت خود را از آنچه در روزگارش و در سرزمين زخمخوردهاش، عراق و زادبومش بغداد ميگذرد، داشته باشد. خشونت، درونمايه آثار او و خصوصا رمان «فرانكشتاين در بغداد» است. مشخصه اين رمان، نوع نگاه آميخته به طنز نويسنده به دهشتناكترين جلوههاي جنگ است. او در روايت اين سياهي به قاعده زيباييشناسانه رفتار ميكند و همين، «فرانكشتاين در بغداد» را به اتفاقي درخشان نه تنها در ادبيات عراق، بلكه در ادبيات داستاني عرب تبديل كرده است.