پايان جنگ؛ فرصتي دوباره براي شروعي تازه
رضا اماني
پس از 12 روز جنگ و ناامني، اكنون به لطف الهي و با رشادتهاي نيروهاي مسلح و اتحاد و مقاومت ملت، شاهد بازگشت دوباره امنيت، آرامش و ثبات به جامعه هستيم.
اينكه اين جنگ به درازا ميكشيد، بسياري از زيرساختهاي كشور منهدم ميشد، افراد زيادي كشته و بسياري نيز از شهر و ديار خود آواره ميشدند، نابساماني، بينظمي و ناامني همه جا را فرا ميگرفت، كشور در آتش خصم ميسوخت و... حتي سخن گفتن از آن سخت است و تصورش دل هر ايراني وطندوست و انسان آزادهاي را به درد ميآورد.
اما نبايد اين حقيقت را ناديده گرفت كه ممكن بود چنين شرايطي به واقعيت تبديل ميشد!
حال كه باز با امنيت و آرامش در كنار عزيزان خود و در خانه و كاشانه خود به روند معمول زندگي بازگشتهايم، نبايد دليلي شود تا تجربه و تلنگر روزهاي جنگ را به وادي فراموشي بسپاريم.
ممكن بود هر يك از ما با ادامه يافتن اين جنگ فرصت ادامه زندگي را از دست ميداديم... پس اگر اكنون همچنان زندهايم و فرصت دوبارهاي براي زندگي داريم، بايد بيش از پيش قدر نعمت حيات را بدانيم و فراموش نكنيم كه در روزهاي جنگ «زنده ماندن» تبديل به بزرگترين آرزويمان شده بود... بايد بيش از پيش قدردان زندگي و داشتههاي خود در زندگي و شكرگزارتر باشيم.
بايد هر كس در هر جايگاهي كه قرار دارد، از زندگي فردي و خانوادگي گرفته تا زندگي و نقشهاي اجتماعي، بيش از پيش در انجام هر چه بهتر وظايف خود در قبال خود، جامعه و خدا كوشا باشد.
اين امر در مورد دولتمردان و مجموعه حاكميت نيز صدق ميكند.
خداوند و جهان هستي به هيچ فرد و حكومتي تضمين بقا و ابديت نداده است. هيچ فرد و هيچ حكومتي قرار نبوده و نيست كه براي هميشه باقي بماند.
تمام موجودات و موجوديتها اجل و سرآمدي دارند كه دير يا زود فرا خواهد رسيد. همچنانكه خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايد: (هُو الذِي خلقكُمْ مِنْ طِينٍ ثُم قضىٰ أجلًا وأجلٌ مُسمًّى عِنْدهُ) «اوست كه شما را از گِلي مخصوص آفريد، سپس براي عمر شما مدتي مقرّر كرد و اجل حتمي و ثابت نزد اوست.» (سوره انعام، آيه 2)؛ (كُلُّ منْ عليْها فانٍ * ويبْقى وجْهُ ربِّك ذُو الْجلالِ والْإِكْرامِ) «هر كه روي زمين است دستخوش مرگ و فناست و تنها ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقي ميماند.» (سوره الرحمن، آيات 26 و 27)؛ (وتِلْك الْأيامُ نُداوِلُها بيْن الناسِ) «و ما اين روزها[ي پيروزي و ناكامي] را [به عنوان امتحان] در ميان مردم ميگردانيم [تا عبرت گيرند]» (سوره آل عمران، آيه 140).
صلح و جنگ، پيروزي و شكست، و بقا و فنا همه سنت، مشيت و امتحان الهي است. مهم آن است كه در دوران بقا و حيات خويش تلاش كنيم به وظايف خود در قبال خود، جامعه و جهان هستي به خوبي عمل كنيم، چراكه اين دوران و اين فرصت به زودي سر خواهد آمد و بايد رخت رحلت به تن كرد. امروز نيز مجموعه حاكميت كشور ما همچون ملت خود، فرصتي دوباره يافته براي شروعي تازه... فرصتي براي نگاهي تازه... فرصتي كه در آن چشمها را بايد شست و جور ديگر بايد ديد... فرصتي كه شايد دوباره تكرار نشود!
پس از آنكه مردم ايران وظيفه خود را در روزهاي جنگ نسبت به حاكميت خود با حفظ انسجام و اتحاد ملي و حمايت از حاكميت به نحو احسن انجام دادند، اكنون نوبت حاكميت است تا وظايف خود را در قبال ملت به عنوان «ولينعمت» خود بهتر از گذشته انجام بدهد.
امروز وقت آن رسيده و فرصتي دوباره دست داده تا حاكميت ما نه در سخن و شعار بلكه در مقام عمل و اجرا «خادم ملت بودن» خود را نشان بدهد.
نخستين لازمه تحقق اين امر مهم آن است كه دستگاه حاكميت و مديران نسبت به آحاد شهروندان، متواضعتر شود، نسبت به مردم نگاه از بالا به پايين و ارباب رعيتي نداشته باشد، خود را در جايگاهي بالاتر و برتر از مردم نبيند و براي خود امتياز و جايگاهي متفاوت از مردم قائل نشود.
دستگاه حاكميتي ما بايد از رويههايي كه ميان حكومت و ملت فاصله ايجاد ميكند و مردم را از حاكمان خود نااميد ميسازد، دست بكشد و در عمل به اين باور برسد كه فرصت مديريت و خدمت هميشگي نخواهد بود و خواه ناخواه روزي به پايان خواهد رسيد.
پس چه خوب است كه همگي اين فرصت دوباره براي شروعي تازه را مغتنم بشماريم و مطابق دعاي حضرت ابراهيم (ع) در قرآن (واجْعلْ لِي لِسان صِدْقٍ فِي الْآخِرِين) «و براي من در آيندگان نامي نيك و ستايشي والا مرتبه قرار ده.» (سوره شعراء، آيه 84) در تاريخ نامي نيك و ستودني از خود به يادگار بگذاريم.
(والسلام علي من اتبع الهدي)
عضو هيات علمي و دانشيار دانشگاه