« اعتماد » در گفتوگوي اختصاصي با حسين ربيعي بررسي كرد
سايه سنگين جنگ بر ديپلماسي
حديث روشني
با گذشت شش روز از دور جديدي از روياروييهاي نظامي ميان ايران و رژيم اسراييل، خاورميانه در وضعيتي پرتنش و نگرانكننده قرار گرفته است. درحالي كه ايران واكنشهايي قاطع و آشكار به تجاوزات اسراييل نشان داده، برخي از بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي با افزايش تحركات ديپلماتيك خود، در تلاش براي كنترل بحران و گشودن روزنهاي براي بازگشت تهران به ميز مذاكره با امريكا هستند. مذاكرات غيرمستقيمي كه با آغاز حملات تجاوزكارانه اسراييل در بامداد جمعه 23 خرداد متوقف شد. در همين راستا برخي كشورهاي عربي منطقه خواستار كاهش تنش و ايفاي نقش واسطهگري شدند. تحركات پادشاهيها درحالي صورت ميگيرد كه نگرانيها از گسترش درگيري به كل منطقه، بهشدت افزايش يافته و بيم آن ميرود كه شعلههاي آتش درگيري ايران و اسراييل، مرزهاي فعلي را درنوردد و دامنگير ديگر كشورهاي منطقه شود. در همين راستاسخنگوي وزارت خارجه قطر اخيرا حملات اسراييل به تاسيسات انرژي ايران را اقدامي غيرمسوولانه با تبعات اقتصادي گسترده دانست كه ميتواند بازارهاي جهاني نفت و گاز را بهشدت تحت تاثير قرار دهد. ماجدالانصاري در ادامه تاكيد كرد كه دوحه از ابتدا در مسير گفتوگوهاي غيرمستقيم ميان ايران و امريكا نقش فعالي داشته و اين مذاكرات اخيرا با نشانههاي مثبتي همراه بودهاند.در همين چارچوب، فرانسه مدعي است كه به نمايندگي از اروپا در عرصه ديپلماتيك پيشگام شده است. در همين راستا امانوئل مكرون، رييسجمهور فرانسه با تاكيد بر لزوم توقف فوري درگيريها، تصريح كرد كه ما خواهان آتشبس هستيم و بايد به مذاكرات در مورد برنامه هستهاي ايران بازگرديم. به ادعاي مكرون، ايالات متحده نيز پيشنهاد ملاقات با مقامات ايراني را مطرح كرده و اكنون بايد ديد چه واكنشي از سوي تهران نشان داده خواهد شد. در عين حال، اظهارات متناقض دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا، بار ديگر به ابهامات درخصوص سياست رسمي واشنگتن در قبال تهران دامن زده است. ترامپ با انتشار پيامي در شبكه اجتماعي ايكس (توييتر) هرگونه تماس با ايران براي مذاكرات صلح را كاملا ساختگي و دروغين خواند و مدعي شد كه اگر آنها ميخواهند صحبت كنند، راه تماس با من را بلدند. اين ادعاها در شرايطي مطرح استكه پيشتر، خبرنگار شبكه سيبياس در گزارشي اعلام كرده بود ترامپ خواهان پايان واقعي بحران هستهاي ايران است و تاكيد كرده كه تهران بايد به طور كامل از برنامه هستهاي دست بكشد. اين خبرنگار همچنين به نقل از منابع مطلع مدعي شد كه ترامپ در حاشيه اجلاس گروه ۷ در كانادا، احتمال اعزام نمايندگاني از سوي امريكا براي رايزني با ايران را مطرح كرده است.با اين حال، اما ابهامات جدي درباره مواضع واقعي كاخ سفيد در قبال رويارويي ميان تهران و تلآويو نيز همچنان پابرجاست؛ اظهارات متناقض و چندلايهاي كه به باور ناظران ميتواند تلاشهاي اروپاييها براي احياي ديپلماسي را با چالشهايي مواجه كند. در هر حال در چنين شرايطي كه گمانهزنيهاي درباره ديگر واكنشهاي احتمالي ايران ازجمله بستن تنگه هرمز مطرح شده، گروهي از تحليلگران بر اين باورند منطقه در آستانه يك نقطه عطف ژئوپليتيكي قرار گرفته است؛ جايي ميان واقعيتِ رو به گسترش درگيري نظامي و سايه سنگين جنگ منطقهاي، و چشمانداز مبهم اما ضروري احياي ديپلماسي، كه بيش از هر زمان ديگري نيازمند ارادهاي قاطع، ميانجيگري موثر و اجماع بينالمللي براي مهار بحران است.در همين راستا روزنامه اعتماد با هدف تحليل و ارزيابي فضاي پيش روي منطقه و جهان متاثر از رويارويي مستقيم تهران و تلآويو با حسين ربيعي تحليلگر مسائل خاورميانه گفتوگو كرده است. ربيعي ضمن اشاره به اظهارات اخير عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان مبني بر بيمعنا بودن مذاكره در شرايطي كه تماميت ارضيمان مورد تعرض قرار گرفته، همزمان بر اين باور است كه ايران نيز همواره بايد طي اقداماتي سازنده ديگر بازيگران را به ميانجيگري در اين درگيري دعوت كند.
مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
حسين ربيعي، تحليلگر مسائل خاورميانه در پاسخ به سوال اعتماد در باب پيشبيني سناريوهاي احتمالي درباره آينده تنشها ميان ايران و رژيم اسراييل گفت: آنچه اكنون بهروشني ديده ميشود اين است كه آقاي عباس عراقچي وزير امور خارجه كشورمان اعلام كردهاند در صورت توقف تجاوزات رژيم، امكان ازسرگيري مذاكرات وجود دارد. بنابراين ايران نيز آمادگي خود را براي بازگشت به ميز مذاكره اعلام كرده است. همزمان يك فرد بانفوذ اما غيررسمي، موضع مشابهي را مطرح كرده و تاكيد كرده است كه شرط انجام هرگونه مذاكره، توقف تجاوزات و پايان وضعيت جنگي است. به باور ربيعي طبيعي است كه در شرايط جنگي، مذاكرات معناي واقعي و سازندهاي ندارند؛ چرا كه ممكن است در سايه فشارهاي نظامي، امتيازاتي از ايران مطالبه شود كه مدنظر جمهوري اسلامي نيست. بنابراين تا زماني كه جنگ ادامه دارد، مذاكره منطقي نيست و بايد ابتدا جنگ متوقف شده و شرايط به وضعيت عادي يا دستكم آرامتري برسد تا امكان گفتوگو فراهم شود.
ربيعي در ادامه گفتوگوي خود با «اعتماد» در رابطه گزينههاي احتمالي تهران كه اخيرا با هدف تحت فشار گذاشتن رژيم متجاوز مطرح شده به اعتماد گفت: در مورد گزينههايي مانند بستن تنگه هرمز نيز بايد واقعبين بود. تنگه هرمز بخش بزرگي از تجارت خارجي ايران و همچنين تجارت جهاني، بهويژه در شرق آسيا را به خود اختصاص داده كه متحدان ما در قالب آن مشاركت دارند. حتي وضعيت اقتصادي كشورهاي حوزه خليج فارس نيز به اين تنگه وابستهاند. به گفته اين كارشناس مسائل سياست خارجي گذشته از ملاحظات اقتصادي، از منظر حقوق بينالملل نيز بستن تنگههاي بينالمللي مجاز نيست و هر كشوري كه چنين اقدامي انجام دهد، به عنوان متجاوز شناخته شده و با واكنشهاي بينالمللي مواجه خواهد شد. بنابراين، بستن تنگه هرمز نه عملي است، اما نه قانوني است و نه به نفع ماست.اين تحليلگر مسائل خاورميانه در ادامه و در راستاي برشمردن ديگر گزينههاي احتمالي پيش روي ايران براي مقابله با چنين تجاوزاتي تاكيد كرد: در اين ميان بحث خروج از انپيتي مطرح شده كه در اين زمينه بايد گفت موضوع غنيسازي نيز از حقوق مسلم ايران است، چنانكه هر كشور ديگري طبق مقررات بينالمللي و معاهده انپيتي، حق دارد به هر دليلي اعم از مصرف داخلي، فروش، ذخيرهسازي يا هركاربرد ديگر در حوزه غنيسازي اورانيوم فعال باشد. به گفته ربيعي اين در حالي است كه امريكا و برخي كشورهاي غربي، هر گونه غنيسازي را لزوما به معناي توليدسلاح هستهاي ميدانند؛ استدلالي كه نه پشتوانه منطقي دارد و نه با واقعيتهاي حقوق بينالملل همخواني دارد. اين تنها بازتابي از نظام ناعادلانه بينالمللي است كه چنين ادعاهايي ر امطرح ميكند. اين كارشناس مسائل خاورميانه در ادامه به «اعتماد» گفت: در نتيجه، كنار گذاشتن غنيسازي نه از منظر حقوقي قابل دفاع است، نه از جنبه ژئوپليتيك منطقي است و نه با مقررات بينالمللي همراستاست. بنابراين، چه بستن تنگه هرمز و چه توقف غنيسازي، گزينههاي معتبري براي تحت فشار گذاشتن طرف مقابل در ميز مذاكره نيستند. به باور ربيعي اما واقعيت اين است كه ايران در موقعيتي نابرابر و پيچيده قرار دارد؛ موقعيتي كه تقريبا تمام كشورهاي غربي و حتي بخشي از جامعه جهاني بهدليل عدم حمايت از حقوق مشروع ايران، در برابر كشورمان صفآرايي كردهاند. با اين حال، ايران به عنوان كشوري مستقل، براي احقاق حقوق مسلم خود ايستادگي ميكند. اين تحليلگر مسائل خاورميانه همچنين تاكيد كرد: حق غنيسازي، همچنان كه براي ساير كشورها محفوظ است، براي ايران نيز حقي پذيرفتهشده است و هيچ كشور و بازيگري نميتواند براي ايران استثنا قائل شود. ايران امروز هزينهاي را براي حقي ميپردازد كه بايد حق همه كشورها باشد، و اين بيعدالتي جهاني است. جامعه بينالمللي بايد از حق ايران دفاع كند. در شرايط فعلي، تنها راه پيشرو تلاش براي حفظ و احقاق همين حقوق مشروع است.
ربيعي در پاسخ به ديگر سوال اعتماد در باب چگونگي نقشآفريني اعراب منطقه به عنوان همسايگان ايران در مديريت چنين شرايطي تاكيد كرد: انتظار ما اين بود كه نهتنها كشورهاي همسايه و كشورهاي مسلمان با توجه به هزينههايي كه ايران براي حمايت از سرزمينهاي اسلامي و بيتالمقدس كه آرمان همه مسلمانان است؛ هزينه بالايي متحمل شده، حداقل از جبهه جهان اسلام حمايت كنند. بهويژه از كشوري كه حامي حقوق فلسطينيان بودند. به گفته ربيعي علاوه بر اين، از قدرتهاي بزرگ جهان مانند چين و روسيه انتظار داشتيم كه روياروي يكجانبهگرايي امريكا قرار بگيرند و از ايران حمايت كنند. اما تاكنون چندان حمايت چشمگيري از ايران صورت نگرفته است.در هر صورت، انتظار ميرود اين دو قدرت بزرگ وارد موضوع شده و به عنوان ميانجي، اوضاع را به سمت آرامش سوق دهند. اين تحليلگر مسائل خاورميانه در ادامه گفتوگو با «اعتماد» خاطرنشان كرد: از سوي ديگر، كشورهاي منطقه و همسايههاي خليجفارس كه روابط خوبي با ايالاتمتحده دارند و عملا متحد اين كشور محسوب ميشوند، ميتوانستند از همان روزهاي نخست مداخله كنند و حداقل اقدامات اسراييل را محكوم نمايند. اما امروز ميبينيم كه به جز بيانيهاي كه توسط كشورهاي عضو شوراي همكاري خليجفارس صادر شده اقدام خاص و چشمگيري انجام نشده است.
اين كارشناس مسائل خاورميانه در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين باب كه تهران در شرايط خطير پيشرو چگونه بايد سياستهايش را به بهترين شكل ممكن تنظيم كند تا متحمل هزينه كمتري شود، خاطرنشان كرد: به باور من ايران نبايد به صورت علني واكنشهاي احتمالي خود را اعلام كند. ازجمله سياستهاي اعلامي بستن تنگه هرمز را برجسته سازد. به گفته ربيعي اگرچه در اين زمينه ايران توانايي ايجاد اختلال در كشتيراني بينالمللي در خليجفارس و تنگه هرمز را دارد، اما بيان صريح چنين هدفي عواقب سنگين حقوقي و سياسي به دنبال خواهد داشت. از طرفي طبق قانون حقوق درياها، تنگههاي بينالمللي مانند هرمز كه آبهاي آزاد را به هم متصل ميكنند، مشمول حق ترانزيت هستند و هيچ كشوري حتي اجازه تعويق كوتاهمدت فعاليتها در اين تنگهها را ندارد. اين تحليلگر مسائل خاورميانه در ادامه به «اعتماد» گفت: با اين حال ايران ميتواند بدون اعلام رسمي، با اقدامات عملي مانند افزايش كنترلشده ناامني يا مانورهاي نظامي هدفمند، شرايطي ايجاد كند كه عبور و مرور در منطقه را با چالش مواجه سازد و جريان انرژي و تجارت جهاني را تحت تأثير قرار دهد. اين كار ميتواند جامعه جهاني را با تهديدي نامرئي اما ملموس روبهرو كند تا مجبور به واكنش يا ميانجيگري شوند. به باور ربيعي اما نكته حائز اهميت اين است كه اعلام علني تصميم به بستن تنگه هرمز ميتواند اجماع جهاني عليه ايران ايجاد كند و بهانهاي براي اعمال فشارهاي شديدتري را فراهم آورد. در عوض، استفاده از ديپلماسي ابهامآميز همراه با اقدامات عملي محدود، اثرگذاري بيشتري دارد بدون آنكه بار حقوقي يا سياسي مستقيم ايجاد كند. اين رويكرد هوشمندانهتر ميتواند اهداف راهبردي را محقق سازد در حالي كه از عواقب سنگين اعلام علني چنين تصميمي جلوگيري مينمايد.
ربيعي در ادامه و در پاسخ به سوال پاياني اعتماد در رابطه با ديگر گزينههاي احتمالي پيش روي ايران براي مقابله با تجاوزات تلاويو از جمله ائتلافسازي گفت: واقعيت اين است كه حزبالله لبنان توان چنداني ندارد و سوريه هم عملا از دسترس ما خارج است. انصارالله يمن اگرچه فعاليتهايي دارد، اما به نظر ميرسد تمركز اصلي آنها بيشتر معطوف به مقابله با اسراييل است تا آبهاي درياي سرخ. به گفته اين تحليلگر مسائل خاورميانه در هر حال، شرايط اعمالي در آنجا هم بسان شرايط تنگه هرمز است و در دورهاي كه درياي سرخ و باب المندبه به واسطه حملات حوثيها ناامن شده بود، شاهد واكنش سريع ايالات متحده، بريتانيا و فرانسه بوديم. مسلما اگر بار ديگر تنگه بابالمندب و درياي سرخ ناامن شود، همين كشورها دوباره وارد عمل خواهند شد و ظرفيتهاي جهاني را براي مقابله با يمنيها بسيج خواهند كرد. ربيعي در ادامه گفتوگوي خود با اعتماد خاطرنشان كرد: بنابراين هرچند اين ايده يعني ائتلاف با ديگر قدرتهاي منطقه روي كاغذ پيشنهاد خوبي به نظر ميرسد، اما در عمل ميتواند واكنشهاي ناخواستهاي ايجاد كند و كار را براي ما سختتر نمايد. به باور ربيعي به نظر ميرسد راهكار منطقيتر اين است كه يمنيها نيز به صورت ناگفته و غيررسمي با تهران هم صدا شوند. مثلا اگر تنگه بابالمندب و درياي سرخ به شكلي براي عبور و مرور كشتيها ناامن شود، جامعه جهاني براي حل مشكل به سمت ايران متمايل خواهد شد و اين احتمالا براي ايران نيز فرصتي است تا به عنوان نقش ميانجيگر وارد شود تا بتواند همزمان امتيازاتي را نيز از طرف مقابل دريافت كند. اما اگر بخواهيم علنا اعلام كنيم كه اين اهرم فشار ما در ميز مذاكره است، ناخواسته باعث اتحاد جبهه غرب و شرق عليه خودمان خواهيم شد. اين كارشناس مسائل خاورميانه در ادامه تاكيد كرد: به عبارت ديگر، حوثيها اگر قصد دارند اقدامي در حمايت از ايران انجام دهند، بايد فعاليتهايشان كاملا غيررسمي و بدون اعلام قبلي باشد، به گونهاي كه جامعه جهاني براي يافتن راهحل ناچار به مراجعه به ايران شود. در چنين شرايطي، ايران ميتواند در قبال همكاري براي حل مشكل، امتيازات مناسبي دريافت كند. اما اعلام آشكار تصميم به بستن تنگه هرمز يا بابالمندب در واقع نوعي اعلان جنگ به تمام كشورهايي محسوب ميشود كه اقتصاد و تجارتشان به اين مسيرهاي آبي حياتي وابسته است. اين كار نه تنها كمكي به موقعيت ما نميكند، بلكه ميتواند تمام جهان را در مقابل ما متحد كند.