ترجمه مقاله ژنرال اُسكيبِف، سردار روسی در باب لشكركشي به هندوستان در كتاب «كراّسه المعي» دوره ناصرالدين شاه قاجار در بخش خطي مجلس -۹
حركت نظامي روسيه تزاري در آسياي مركزي با روش روُمنها
اشاره - آگاهي و شناخت از تاريخ ايران و روم باستان، چقدر به تصرف سرزمينهاي ايران باستان توسط روسيهتزاري و انگلستان كمك كرده است؟ اين آگاهي را ميتوان از بيان و سخن ژنرالهاي ارتش و همچنين افسران اطلاعاتي روسيه تزاري و اروپاي نوظهور غربي فهميد كه در گزارشهاي مطبوعاتي و سفرنامهنويسيهاي خود به روشني به آن پرداختهاند. بنابراين، بيخبري در هر دورهاي از تاريخ، به ويژه ناديده انگاشتن تاريخ و بيتوجهي آگاهانه به آن و صرفا در زمان حال زندگي كردن و نگاه به آينده داشتن بدون هيچ آگاهي و شناخت از گذشته، چيزي در برندارد جز شكستهاي پيدرپي كه هرگز نميتواند منافع كشور در داخل و منافع ملي و امنيت ملي در خارج از مرزهاي ايران را تامين كند و در حقيقت، گرفتار دور تسلسل باطل شكستهاي بدون شناخت و آگاهي ميشويم كه نه پاياني براي آن وجود دارد و نه آيندهاي نويدبخش در واقعيت. بنابراين، در نهمين قسمت از سلسه گزارش «ترجمه مقاله ژنرال اُسكيبِف، سردار روسی در باب لشكركشي به هندوستان در كتاب ««كراّسه المعي» دوره ناصرالدين شاه قاجار» در بخش خطي مجلس كه همراه است با حاشيهنويسي و تصحيح ميرزا محمدحسين ذكاءالملك فروغي، رييس دارالترجمه در دارالخلافه ناصري، ميپردازيم.
از روزيكه عساكر روس مرو را تصرف و تصاحب كردند تمام دانشمندان و كارآگاهان عالم كه در باب پيشرفت دولت روس در آسياي مركزي تعمق و تدبري نمودهاند دانستند و ملتفت شدند كه طولي نخواهد كشيد كه روسها مسافت مابين هرات و مرو را كه عبارت از سيصد و هشتاد و هشت كيلومتر است [قريب شصت فرسنگ] طي خواهند نمود پس اختلافي كه در تحديد حدود در ميان دولتين روس و انگليس حاصل شد امري بود كه عقلا پيشبيني كرده بودند و قبل از آنكه ما وقايع واقعه در اين اواخر را ذكر كنيم محض اينكه ما اهميت آن را بدرستي محسوس سازيم بهتر اين است چند كلمه از وضع ادارات دولت روس در آسياي مركزي بيان نماييم و مجملي از وسايط و وسايلي براي آنها ميسر است بنگاريم.
دولت روس در متملكات آسياي مركزي خود نه (9) كرور تبعه بومي دارد كه حيثيت نسل و نژاد و مذهب با هم اختلاف كلي دارند و يكدسته قشون كه عبارت از پنجاه هزار نفر باشد براي حفظ نظم و انتظام در تمام اين ممالك وسيعه كافي است چه حكومت روس در اين ممالك بكثرت زور نيست بلكه بواسطه نفوذ و تاثيري است كه در خيال و طباع اهالي بواسطه استعداد و قدرت و تربيت ادارات و رشادت سربازهاي روسي حاصل نموده است و از بدو مملكتستاني يكي از خوشبختيهاي دولت روس اين بوده كه سركردههاي متعدد داشته و همه آن سركردهها در فنون و صفات عسكريه بكمال و در تدابير حكومتي نيز صاحب راي صائب و هوش كافي بودهاند و ما فقط بذكر دو نفر از آنها كه ژنرال چرنايف و ژنرال كفمان باشند ميپردازيم و ميگوييم از حسن اداره و كفايت كامله و حكومت بقاعده آنها بوده است كه ادارات ولايات متصرفي روس منظم گرديد و روابط حسنه فيمابين روسها و ملل تابعه به طوري برقرار شد كه ديگر تغييرپذير نيست خلاصه تا سال هزار و هشتصد و شصت و چهار ميلادي [۱۲۸۱ هجري] حركت روسها بطرز رُمنها بود يعني قزاقها را جلو انداخته پيش ميرفتند و بايد دانست كه براي احداث كلني [حاشيهنويسي: يعني داشتن متصرفات خارجي] هيچ وقت هيچ ملتي بهتر از قزاق اسباب نداشته است [حاشيهنويسي: و اين فقره بثبوت رسيده و متون تواريخ سلف و حال ازين [از اين] مطلب محلقات كه نظم و رشادت و جلادت قشون بسته بصاحبمنصب است صاحبمنصب اگر عالم و قابل باشد و سرباز ناقابل فتح [ميسر است] و برخلاف سرباز هر قدر قابل باشد و صاحبمنصب به علم و ناقابل شكست وارد ميايد چنانكه فتوحات چندي قبل كه بلغاري در جنگ با [ناخوانا] نمود دليل تازه است] برحسب قانون عسكريه روس قزاقها بايد چهار سال در فوج مشغول و حاضر خدمت باشند بعد از انقضاي زمان مزبور در همان مملكتي كه متصرف و مشغول خدمت بودهاند سكني ميگيرند و با بوميهاي آنجا آميزش و اختلاط حاصل مينمايند و مشغول زراعت ميشوند و زمينهايي كه قزاقها بايد در آنها كشت و زرع كنند نهايت مساعد كار آنها بوده چه اينطايفه اغلب چادرهاي خود را در زمينهايي ميزنند كه بيصاحب بوده باشد.
سيبري سكنه زيادي نداشت و از اورال گرفته تا سرحد چين و از ايرتيش تا سيحون اهالي منحصر بطوايف باديهنشين بوده و جماعت قرقيز كه جز چادر و گله و رمه و شتر چيزي ندارند و هرگز بكشت و زرع نميپردازند پس زارعين روس در هر نقطه ممالك مزبوره قدم نهادند اراضي بلامالك در آنجا بسيار بوده و بدون وجود مانع آن اراضي را محل زراعت خود قرار دادند و در متصرفات روس همهجا وضع از همين قرار بوده مگر در تاشكند.
ادامه دارد...
منبع: كتابخانه خطي مجلس