آيينه تاريخ
ريشه نخل كهنسال از جوان افزونتر است
اشاره - ابراهيم صفايي (۱۳۸۶ –۱۲۹۲)، نويسنده، روزنامهنگار و تاريخنگار درسال ۱۳۴۷ش. «انجمن تاريخ» را تاسيس و نشريه فصلي «پژوهش انجمن» را منتشر كرد. وي عضو «كنگره تاريخ»، «كنگره تاريخ و فرهنگ ايران» و «انجمن تاريخ فرهنگستان» بود. صفايي، در بخش «ديباچه» كتاب «آيينه تاريخ» كه در آبانماه ۱۳۵۳ از سوي انتشارات اداره كل نگارش وزارت فرهنگ و هنر چاپ شده، با شرح روش تحقيق خود، به چرايي نگارش اين كتاب براي نسل جوان پرداخته است.
اين سخن زبانزد همگان و سخني درست است كه مردم نعمتهاي موجود را قدر نميدانند، اگرچه همه مردم چنين نيستند اما بسياري از آنان كه گذشته تلخ ملت و كشور خود را به ياد ندارند از اين گروهند و بدينسان ميانديشند كه وسایل و امكانات گوناگون رفاه و آسايش عمومي و سازمانهاي ثمربخش و پيشرفتهاي مختلف اجتماعي و امنيت و اقتدار كشور پيوسته به همين گونه بوده است كه اكنون در دسترس داريم. اينان كساني هستند كه اوضاع و احوال كشور و اجتماع خود را در گذشتههاي نزديك نميدانند و از نابسامانيها و پريشانيهايي كه از نيمقرن پيش به آنسو كشور ما را درهم ميفشرد، آگاه نيستند. ازاينرو ارزش روزگار خود و ترقيات اجتماع خود را چنانكه بايد درك نميكنند، هرگاه اوضاع گذشته را بدانيم و آگاه شويم كه نسل پيش از ما در اين كشور گرفتار چه محروميتها و رنجها بوده است و دريابيم كه چگونه آن رنجها و محروميتها به فراخيها و آسايشها و سرافرازيها انجاميده است، آنگاه از بخت و از روزگار خويش خشنود خواهيم شد و براي رسيدن به آينده درخشانتر و روزگار بهتر كوشش افزونتر به كار خواهيم بست تا به آرمانهاي بزرگتر و زندگاني نيكتر دست بيابيم و با شوق و شادي و اميد با گامهاي بلندتر در راه پيشرفتهاي بيشتر رهسپار شويم.
من نميخواهم از امتيازات و شرایط بسيار مساعد و بيسابقهاي كه نسل كنوني ايران در دسترس دارد، سخن بگويم، زيرا آنچه را داريم همه ميبينند و آنچه عيان است چه حاجت به بيان است. تنها ميخواهم برگهاي ناخوانده تاريخ را بگشايم و واقعيتهايي از گذشته نزديك اجتماع و كشور خودمان را براي نسل جوان بازگو كنم تا خود بتوانند گذشته و حال را مقايسه كنند و با يك سنجش محسوس تحولات سريع كشور خويش را دريابند.
در اين كتاب با پژوهش و بررسي اسناد رسمي سياسي و تاريخي كشور برمبناي مأخذهاي معتبري كه در زيرنويس صفحات معرفي شده دورنماي اوضاع عمومي و اجتماعي ايران گذشته به خوانندگان اين تأليف نشان داده خواهد شد. اسنادي كه در مأخذهاي يادشده فراهم گرديده و در اين كتاب مورد استفاده واقع شده همگي از طرف مقامهاي رسمي و موثر دوران گذشته ايران يا مقامات سياسي بيگانه و سفارتخانههاي مقيم تهران نوشته شده و تماما داراي اعتبار و اهميت تاريخي است و هريك از آن اسناد نمودار روشني از واقعيتهاي زندگي اجتماعي و چگونگي اوضاع ايران در آن زمانها ميباشد و همچون آيينهاي است كه تصويري از حقايق گذشته را به روشني جلوهگر كرده در معرض ديد و داوري نسل نو و آيندگان و پژوهندگان تاريخ قرار داده است. در تنظيم اين كتاب هرگز بر آن نبودهام كه گذشتگان را نكوهش كنم يا امكانات ناچيز و موانع بسيار و دشواريهاي توانفرساي سياسي و اجتماعي زمان آنان را ناديده انگارم، بلكه ميخواهم با كنجكاوي و از روي بيطرفي به بخشي از اسناد تاريخي و سياسي دوران پيش بنگريم تا از بيسامانيهاي گذشته آگاه شويم و بتوانيم درباره پيشرفتهاي ايران نو و كاميابيهاي ملي خود، داوري منصف باشيم و هشيارانه با كاروان پيشرفت و تعالي همراه گرديم.
در اين كتاب گوشههايي از اوضاع اجتماعي ايران در شش فرگرد [فصل] برمبناي همان سندها و مأخذهاي ياد شده مورد بررسي قرار ميگيرد و به اين وسيله گذشتهها در پيش چشم نسل جوان نشان داده ميشود. اسناد مورد استناد در اين كتاب را ميتوان از حيث زمان به دو دوره دستهبندي كرد. يك دوره اسناد مربوط به زمان پادشاهي ناصرالدين شاه است و دوره ديگر مربوط به دوران واپسين پادشاهي قاجاريه، يعني از آغاز پادشاهي مظفرالدين شاه تا پايان كار آن دودمان است.
اسناد دوره اول در حالي كه ضعف زمامداري و دشواريها و نابسامانيهاي اوضاع ايران و آزمندي و خودخواهي و بيخبري گروهي از بزرگان آن عصر را گواهي ميدهد، گهگاهي گوشههايي از كوششها و تلاشها و اصلاحات كوچك و اقدامات شاه و حكومت مركزي را در پيروي از كاروان تجدد و تمدن جهاني آشكار ميدارد و از مختصر نفوذ و توان بازمانده نظام ملوكالطوايفي سخن ميگويد. اما اسناد دوره دوم سراسر از پريشاني عمومي و فقر و ضعف و آشفتگي حكايت ميكند و حالتي شبيه حالت كشورهاي نيمه مستعمره را نشان ميدهد.
گرچه بازگشت به آن گذشته تلخ براي ما ناگوار است اما از حقيقت نميتوانيم رويگردان باشيم، بلكه از گذشتههاي تلخ بايد پند بگيريم، چون هرگاه آن روزگاران آشفته را به ياد نياوريم از اهميت پيشرفتهاي كشور و كاميابيهاي اجتماعي خويش كه اكنون در دسترس داريم به خوبي آگاه نميشويم و.... در اين كتاب، مطلبهاي مورد استفاده از مأخذهاي ياد شده آنچه وابسته به هر جستار ميباشد در بخش خود به ترتيب تاريخ هر سند آورده شده و براي آنكه مفهوم هر مطلب آسانتر و بهتر دانسته شود به جاي واژههايي نامأنوس همانندهاي سادهاي به كار بردم و عبارتپردازيها و جملههاي زائد كه چندان با اصل موضوع پيوستگي نداشت، حذف گرديد و متننوشتهها به صورت ساده درآمد. اميد است خواندن اين كتاب و نگرش در مطالب آن به ويژه براي نسل جوان آموزنده باشد و غرور ملي و ميهني آنان را بيفزايد.
منبع: كتابخانههاي شماره يك
و ايرانشناسي مجلس