توزيع نابرابر فرصتهاي شغلي
گروه اقتصادي|دادههاي مركز آمار از نرخ مشاركت اقتصادي زمستان ۱۴۰۳ نشان ميدهد كه بازار كار ايران بهشدت دچار نابرابريهاي منطقهاي است؛ نابرابرياي كه در قالب فاصله ۱۷ واحد درصدي ميان استانهاي داراي بالاترين و پايينترين مشاركت اقتصادي، خود را نمايان كرده است. اين شكاف تنها يك تفاوت عددي نيست، بلكه بازتابي از چندلايه بودن مشكلات توسعهاي در كشور است؛ از ضعف زيرساختهاي توليدي و صنعتي گرفته تا محدوديتهاي فرهنگي، اجتماعي و حتي اقليمي. نرخ بالاي مشاركت در برخي استانهاي شمالغرب و شمالشرق كشور ميتواند نشانهاي از نقش موثر كشاورزي خانوادگي يا تركيب متنوعتري از مشاغل در اين مناطق باشد. در مقابل، نرخ پايين مشاركت در برخي استانهاي جنوبي و غربي نهتنها به فقر فرصتهاي شغلي مربوط است، بلكه ممكن است نشاندهنده سهم بالاي اشتغال غيررسمي يا حضور نامریي زنان در بازار كار نيز باشد. تهران با نرخ مشاركت نزديك به ميانگين ملي، تصويري متفاوت از تصور عمومي درباره تحرك اقتصادي پايتخت ارائه ميدهد و استانهايي مانند فارس، خوزستان و كرمان نيز با نرخهاي متوسط، بيانگر تركيبي از فرصتهاي صنعتي و سنتياند. از نگاه تحليلگران اقتصادي، اين پراكندگي هشدار ميدهد كه بدون سياستگذاري منطقهاي و هدفمند، شكافهاي اقتصادي و اجتماعي نهتنها باقي خواهند ماند، بلكه ممكن است تعميق هم پيدا كنند. بررسي دادههاي مركز آمار ايران درباره نرخ مشاركت اقتصادي در زمستان ۱۴۰۳ نشان ميدهد كه تفاوتهاي قابلتوجهي ميان استانهاي مختلف كشور وجود دارد. اين دادهها حاكي از آن است كه استانها با نرخهاي مشاركت اقتصادي بسيار متفاوتي مواجه هستند، بهطوريكه برخي استانها نسبت به ديگر مناطق كشور نرخ مشاركت بالاتري دارند و برخي ديگر با نرخهاي پايينتري روبهرو هستند. زنجان در اين آمار با نرخ مشاركت ۴۸درصدي بالاترين ميزان مشاركت را در ميان استانهاي كشور به خود اختصاص داده است. اين در حالي است كه ايلام با نرخ ۳۱درصدي در پايينترين سطح قرار دارد. فاصله ۱۷ واحد درصدي ميان بالاترين و پايينترين نرخهاي مشاركت اقتصادي نشاندهنده وجود شكافهاي عميق در ساختار بازار كار استانهاي مختلف است. استانهاي زنجان، خراسان شمالي و اردبيل به ترتيب با نرخهاي مشاركت ۴۸، ۴۵,۵ و ۴۴,۷ درصدي در صدر استانهايي قرار دارند كه بيشترين درصد از جمعيت در سن كار خود را وارد بازار كار كردهاند. اين استانها عمدتا در نواحي شمال غرب و شمال شرق كشور قرار دارند و كشاورزي هنوز در اين مناطق نقش محوري ايفا ميكند. بنابراين، تركيب فرصتهاي اقتصادي متنوع در اين مناطق، از جمله كشاورزي، گردشگري و خدمات، ميتواند عامل مهمي در مشاركت بالاي افراد در بازار كار باشد. در مقابل، استانهايي مانند ايلام، كهگيلويه و بويراحمد و سيستان و بلوچستان با نرخهاي پايينتر مشاركت روبهرو هستند. ايلام با نرخ ۳۱درصدي، كهگيلويه و بويراحمد با نرخ ۳۱,۸درصدي و سيستان و بلوچستان با نرخ ۳۵,۵ درصدي، پايينترين ميزان مشاركت را در كشور ثبت كردهاند. اين استانها عمدتا با مشكلاتي مانند كمبود فرصتهاي شغلي، ضعف زيرساختهاي توليدي و موانع فرهنگي و اجتماعي روبهرو هستند كه بر نرخ مشاركت اقتصادي آنها تأثير گذاشته است. تهران، با نرخ مشاركت ۳۹،۹ درصدي، در مرز ميانگين ملي قرار دارد و نشان ميدهد كه برخلاف تصورات رايج، پايتخت لزوما بالاترين ميزان تحرك اقتصادي را ندارد. عوامل مختلفي همچون رشد مشاغل غيررسمي، نرخ بالاي بيكاري تحصيلكردگان و خروج برخي گروههاي جمعيتي از بازار كار ميتواند بر اين نرخ تأثيرگذار باشد. در استانهاي ديگر، نظير فارس، خوزستان و كرمان، نرخ مشاركت اقتصادي به ترتيب ۳۷.۵، ۳۹.۹ و ۴۰.۲ درصد است كه در مقايسه با برخي استانهاي ديگر، ميانگيني بهحساب ميآيد. اين استانها تركيبي از فرصتهاي صنعتي، خدماتي و كشاورزي دارند كه بهطور طبيعي موجب نرخهاي مشاركت متوسط در اين مناطق ميشود.