درباره بازگشت هنرمندان مقيم خارج از كشور به وطن
عزم جدي
شاهپور محمدي
در دولت سيزدهم وعده بازگشت هنرمندان به وطن داده شد، اما در حد شعار باقي ماند. وزير ارشاد وقت اين دولت، مدام در اين زمينه سخنان قشنگ و فريبنده تحويل اصحاب فرهنگ و هنر دادند، اما به راحتي موضوع را به حاشيه بردند.
در سه سال دولت گذشته به كرات اين موضوع از طريق رسانهها مورد پيگيري قرار گرفت و خطاب به آقاي خزاعي (مسوول سازمان سينمايي وقت) و اسماعيلي (وزير ارشاد وقت) يادآوري شد كه هنرمندان خارج از كشور، بعد از اين همه سال در مرز كهولت سن و فرسودگي قرار گرفتند و اين موضوع بايد جدي گرفته شود، اما متاسفانه گوششان بدهكار نشد و در حد توصيههاي پشت تريبوني وزير وقت اعلام شد كه بازگشت آنها مشكلي ندارد.
بدون آنكه مكانيسم قانوني بازگشت آنها را تعريف كنند كه اگر آنها به مرزهاي كشور وارد شدند چه تضميني براي امنيتشان وجود دارد، بيهوا حرفهايي را در حد رفع تكليف زدند و بيتفاوت از كنار آن رد شدند.
با اينگونه رفتارها معلوم شد كه تيم فرهنگي دولت قبل تنها چيزي كه در مورد آن سررشته نداشتند، مقوله فرهنگ و مديريت فرهنگي و سينمايي در كشور بود.
مدام به صورت حضوري و در رسانهها گفتيم كه آقايان، در مورد رفع گرفتاريهاي مربوط به سينماگران، از پيشكسوتان كمك بگيريد، اتاق فكر تشكيل دهيد، سخنگو انتخاب كنيد كه پاسخگوي مشكلات باشد، تيمي تشكيل دهيد كه در قالب اتاق فكر بحث و گفتوگو كنند، اما متاسفانه گوش شنوايي در كار نبود. معلوم نشد آنها چگونه شبها سر بر بالين گذاشتند در حالي كه يك عده در غربت چشم انتظار بازگشت به سرزمين مادري خود بودند. مقوله فرهنگ، هنر و سينما در اولويت دغدغهمندي اين مديران نبود و زمان سوال و پيگيري نيز صرفا حرفهاي خوب بيپايه و اساس ميزدند. مدام هشدار داده شد كه يك كشور پيشرو و پيشرفته، كشوري است كه به هنرمندان كشور خود به عنوان داراييها و سرمايههاي فرهنگي، ارزش و احترام ويژه قائل باشد، اما معناي چنين مفاهيمي را به درستي درك نكردند. در صحبتها گاه به نظر ميرسيد اگر هم ميخواستند كاري انجام دهند، جرات تصميمگيري و مهارت اجراي آن را نداشتند. با چنين رويكردي سينما و سينماگران كشور در دولت قبل مدام با مشكل و بيحرمتي مواجه شدند. موضوع بازگشت اين هنرمندان وعدهاي بود كه در زمان انتخابات رياستجمهوري دولت سيزدهم داده شده بود. سه سال مداوم اين موضوع يادآوري شد، اما اتفاق خاصي نيفتاد ...!! تا آخرين روز مديريت نيز وزير ارشاد و مسوول سازمان سينمايي هيچ پاسخي در قبال اين مطالبات به اصحاب رسانه ندادند و رفتند...!! بارها گفته شد كه اين موضوع سادهاي نيست كه بتوان از كنار آن به راحتي عبور كرد.
مدام فرياد زديم كه هنرمندان و سينماگران آن سوي مرزها در شرايط سني نيستند كه بخواهد موضوع بازگشت ايشان به كشور مشمول اطاله زمان شود و توجه به سن بالاي اين سرمايههاي انساني يك نكته مهم و اساسي است.
بارها گفته شد كه بازگشت اين هنرمندان و سينماگران به وطن حتي ميتواند از مهاجرت ساير نخبگان و هنرمندان به خارج از كشور كه در حال افزايش است، جلوگيري كند، اما گوش شنوايي در كار نبود و جالبتر اينكه مدام در پشت تريبونها اعلام ميكردند كه هنرمندان سينماي قبل از انقلاب، مشكلي براي بازگشت و فعاليتهاي هنري ندارند و ميتوانند به كشور خود بازگردند، اما در مورد نحوه بازگشت آنها كسي حرفي نميزد و قدمي برنميداشت و آخر سر نيز معلوم شد عزم جدي در اين زمينه وجود ندارد و در حد شعار بوده است. هماكنون نيز با همه فرصتسوزيهاي صورت گرفته در گذشته، وزارت ارشاد و خاصه سازمان سينمايي موظف است ساز و كار اين بازگشت را مهيا كند.
لازم است سريعا در اين زمينه پيشقدم شوند. مسوول سينماي كشور در جلسه اخير شوراي عالي سينما بايد اين موضوع مهم را در سطح عالي مطرح ميكردند تا چارهاي براي آن پيدا شود. اينكه مدام بر تشكيل اتاق فكر براي اين سازمان تاكيد ميشود، به خاطر چنين زمانهايي است.
اينكه رييس سازمان سينمايي طرح چنين موضوعات مهمي را در شوراي عالي سينما فراموش ميكند، به دليل نبود اتاق فكر است كه با كاربلدان اين حوزه مشورت بگيرد و در جريان گرفتاريهاي اساسي سينما و آدمهاي آن قرار گيرد. هماكنون و با همه اين فراموشكاريها بايد اين موضوع جزو اولويتهاي اساسي و در رديف سياستهاي راهبردي سازمان سينمايي قرار گيرد. وزير فرهنگ نيز نبايد در اينگونه زمينهها خنثي عمل كند و بايد تكليف خود را در مورد بازگشت اين هنرمندان و تامين امنيت پس از بازگشت ايشان روشن كند. اميدواريم مدير سازمان سينمايي نيز به اين موضوع مهم بدون هيچگونه فوت وقت ورود كند. همانگونه كه تاكيد شد، تاخير در اين زمينه به دليل بالا رفتن سن اين عزيزان، ديگر جايز نخواهد بود.
مستندساز و منتقد