• 1404 سه‌شنبه 16 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6036 -
  • 1404 سه‌شنبه 16 ارديبهشت

ساز ناكوك در كاخ سفيد؛ آيا دولت ترامپ واقعا به دنبال توافق با ايران است؟

عارف دهقاندار

دور چهارم مذاكرات ميان ايران و ايالات‌متحده‌، كه قرار بود در راستاي گفت‌وگوهاي هسته‌اي برگزار شود، به دلايلي كه از قبل نيز پيش‌بيني مي‌شد، به تعويق افتاده است. بدر‌ بن‌ حمد البوسعيدي، وزير امور خارجه عمان، كه ميانجيگري سه دور پيشين اين مذاكرات را در مسقط و رم بر‌عهده داشته، اين خبر را اعلام و دلايل لجستيكي را عامل اين تاخير عنوان كرد. با اين حال، به نظر مي‌رسد كه عوامل عميق‌تر و پيچيده‌تري، از‌جمله مواضع متناقض و بلاتكليفي امريكايي‌ها در اين تصميم نقش اساسي داشته باشند. اين تاخير در شرايطي رخ مي‌دهد كه تنش‌ها ميان دو‌طرف، به‌ويژه پس از اقدامات اخير امريكا در چارچوب كمپين «فشار حداكثري» و تشديد تحريم‌ها عليه صنعت نفت و پتروشيمي ايران، به‌طور چشمگيري افزايش يافته است.

در سه دور گذشته مذاكرات كه در مسقط و رم برگزار شد، نشانه‌هايي از پيشرفت گزارش شده بود و بسياري از ناظران و تحليلگران به امكان دستيابي به توافقي در مورد برنامه هسته‌اي ايران ابراز خوش‌بيني كرده بودند. ايالات‌متحده در مقاطعي از «پيشرفت» در اين گفت‌وگوها سخن گفت، اما اظهارات متناقض مقامات امريكايي، پيچيدگي اهداف و رويكردهاي اين كشور را آشكار كرده است. براي نمونه، در‌حالي كه استيو ويتكاف، فرستاده ويژه رييس‌جمهور امريكا در امور خاورميانه، رويكردي تقريبا عملگرايانه را در قبال مذاكرات و برنامه هسته‌اي ايران پيش گرفته، افرادي نظير مايك والتز، مشاور امنيت ملي بركنار شده امريكا كه اكنون به عنوان نماينده امريكا در سازمان ملل فعاليت مي‌كند، خواستار نابودي كامل برنامه هسته‌اي ايران شده بود. اين تناقض در مواضع امريكايي‌ها، كه از يك‌سو ادعاي پيشرفت در مذاكرات و از سوي ديگر تشديد فشارها و تهديدات را شامل مي‌شود، ابهامات جدي در مسير گفت‌وگوها ايجاد كرده و نشان‌دهنده نبود راهبردي منسجم در سياست خارجي امريكا درقبال ايران و مذاكرات هسته‌اي است.

اين عدم وضوح و دوگانگي در رويكرد تيم امريكايي، ريشه در اختلافات جناحي و كشمكش‌هاي داخلي كابينه دونالد ترامپ دارد كه ميان دو طيف عمده، يعني شاهين‌هاي تندرو نزديك به لابي اسراييل مانند ماركو روبيو و مايك والتز‌ و نيروهاي عمل‌گرا و اقتصاد‌محور نظير جي‌دي ونس، معاون ترامپ و استيو ويتكاف، تقسيم شده است. اقدامات اخير امريكا، ازجمله تحريم‌هاي جديد عليه نهادهاي مرتبط با تجارت نفت ايران، تهديدات نظامي پيت هگست عليه ايران در مسائل اخير منطقه و اظهارات تند دونالد ترامپ در رسانه‌هاي اجتماعي مبني بر اعمال تحريم‌هاي ثانويه عليه خريداران نفت ايران، اين شكاف داخلي را تشديد كرده و فضاي مذاكرات را به‌شدت متشنج ساخته است. اين وضعيت، كه با نوسانات ترامپ ميان مواضع دو طيف و تاثيرپذيري از بازيگران خارجي نظير دولت نتانياهو همراه است، آينده مذاكرات را در هاله‌اي از ابهام فرو برده و چشم‌انداز دستيابي به توافق را با چالش‌هاي اساسي مواجه كرده است. به نظر مي‌رسد تا زماني كه تكليف تيم مذاكره‌كننده امريكايي و راهبرد نهايي آنها درقبال مذاكرات هسته‌اي مشخص نشود، اين وضعيت ادامه خواهد يافت.

 

دوگانگي در اردوگاه ترامپ: شاهين‌ها در برابر عمل‌‌گرايان

همان‌طور كه اشاره شد، با گذشت چند ماه از آغاز دولت دوم دونالد ترامپ و انجام سه دور مذاكرات، شاهد مواضع متناقض و دوگانگي عميقي در رويكرد مقامات امريكايي نسبت به مذاكرات هسته‌اي با ايران هستيم. اين اختلافات ريشه در تفاوت‌هاي جناحي و تعادل قدرت ميان نيروهاي مختلف در اردوگاه ترامپ دارد. براي تحليل اين وضعيت، مي‌توان تصميم‌گيرندگان كاخ سفيد را به دو طيف عمده تقسيم كرد: طيف نخست، شاهين‌ها يا نئوكان‌ها هستند كه به لابي اسراييل و جريان‌هاي تندرو نزديكند و مواضعي سخت‌گيرانه عليه ايران اتخاذ مي‌كنند. افرادي نظير ماركو روبيو (وزير امور خارجه)، مايك والتز (مشاور امنيت ملي سابق) و با اندكي تسامح، پيت هگست در اين گروه جاي مي‌گيرند. اين طيف معتقدند كه ايران نبايد هيچ‌گونه تاسيسات هسته‌اي داشته باشد، غني‌سازي در خاك ايران بايد ممنوع شود، سطح بازرسي‌ها افزايش يابد و در صورت عدم پذيرش توافق، ايران با اقدامات نظامي مستقيم يا واكنش‌هاي سخت مواجه شود. مارك روبيو در ديدارهاي خود در پاريس، از اتحاديه اروپا خواسته است مكانيسم ماشه را فعال كند. اين طيف از اعضاي كابينه ترامپ همچنين حمايت ايران از گروه‌هاي مقاومت مانند انصارالله را خط قرمز تلقي كرده و تهديداتي در اين زمينه مطرح مي‌كنند. در مقابل، طيف دوم كه مي‌توان آنها را انزواگرايان اقتصادمحور يا نيروهاي عمل‌گرا ناميد، ديدگاه‌هاي متفاوتي دارند. اين گروه كه در دولت دوم ترامپ نقش بيشتري به دست آورده و به نظر مي‌رسد در جايگاه بهتري نسبت به دولت اول ترامپ قرار دارند، شامل افرادي چون جي‌دي ونس (معاون رييس‌جمهور)، استيو ويتكاف (فرستاده ويژه ترامپ در امور خاورميانه) و چهره‌هاي حاشيه‌اي اما تاثيرگذار مانند تاكر كارلسون است. اين طيف معتقدند كه ايران مي‌تواند غني‌سازي هسته‌اي با درصد پايين (مانند 3.67درصد) و صرفا براي مقاصد غيرنظامي داشته باشد. ويتكاف در مصاحبه‌اي با كارلسون تاكيد كرده كه امريكا بايد ماهيت صلح‌آميز برنامه هسته‌اي ايران را تاييد كند، ديدگاهي كه در تضاد كامل با مواضع تندروها قرار دارد. ونس نيز نسبت به سياست‌هاي تهاجمي مانند حملات به انصارالله ترديد نشان داده و انتقاداتي عليه رسانه‌هاي حامي اسراييل مطرح كرده است. اين گروه برخلاف شاهين‌ها كه به جريان‌هاي ويلسوني و جكسوني در حزب جمهوري‌خواه نزديكند، بر رويكردهاي عمل‌گرايانه و فاصله‌گيري از تعهدات گسترده در خاورميانه تمركز دارد. اين دوگانگي، نشان‌دهنده نبود راهبردي منسجم در سياست خارجي دولت فعلي امريكا نسبت به ايران است و سردرگمي در تصميم‌گيري‌ها را به وضوح نمايان مي‌سازد.

به نظر مي‌رسد كه دونالد ترامپ، به عنوان رييس‌جمهور، در ميانه اين دو طيف نوسان مي‌كند و اظهاراتي متناقض بيان مي‌دارد كه ريشه در شخصيت تاجرمآبانه و غيراليت‌گرايانه او دارد. او گاه به بار حقوقي كلماتش توجه نمي‌كند و بسته به شرايط، به يكي از دو جناح متمايل مي‌شود. براي نمونه، در برخي مواقع اعلام مي‌كند كه با غني‌سازي ايران براي مقاصد غيرنظامي مشكلي ندارد و تنها نگران ساخت بمب اتمي است، اما در مقاطع ديگر، از نابودي كامل تاسيسات هسته‌اي ايران سخن مي‌گويد و با استفاده از ديپلماسي اجبار، بر توافقي تاكيد مي‌كند كه به‌گفته او، بسيار بهتر از توافقات دوران اوباما و بايدن است. اين رويكرد، كه بخشي از آن به فرصت‌طلبي سياسي بازمي‌گردد، با هدف جلب حمايت تندروها و لابي‌هاي اسراييل طراحي شده است. ترامپ در كمپين ۲۰۱۶ خود، مخالفت با برجام را محور قرار داد و در هر سه مناظره با هيلاري كلينتون به لغو آن اشاره كرد. اين استراتژي، همراه با سياست فشار حداكثري، او را در ميان تندروها و رسانه‌هايي مانند بنياد دفاع از دموكراسي‌ محبوب كرد، اما اكنون با تقويت جناح ونس و ويتكاف، تضادهاي داخلي كابينه‌اش بيش از پيش آشكار شده است. اين تناقض‌ها فضاي مذاكرات را پيچيده كرده و و مانع از پيشرفت آن شده است، به‌طوري‌كه مقامات ايراني بارها نسبت به جديت طرف مقابل در دستيابي به توافق ابراز ترديد كرده‌اند.

اين دوگانگي در اردوگاه ترامپ تحت‌تاثير عوامل و بازيگران متعدد داخلي و خارجي نيز تشديد مي‌شود. لابي اسراييل و دولت نتانياهو، ميانجي‌هايي نظير عمان و قطر در شوراي همكاري خليج‌فارس، كشورهاي اروپايي، چين و روسيه، هر يك به‌نوعي بر شدت يا كاهش تنش‌ها اثر مي‌گذارند و در تقويت يكي از دو طيف نقش دارند. در اين ميان، پويايي‌هاي داخلي كاخ سفيد، به‌ويژه تقابل احتمالي ميان ويتكاف-روبيو، مي‌تواند آينده سياست امريكا درقبال ايران را رقم بزند. همچنين ارزشي كه ترامپ براي وفاداري اعضاي كابينه به خود قائل است، اين درگيري‌ها را حساس‌تر مي‌كند. كارلسون به عنوان چهره‌اي نزديك به ويتكاف، به‌شدت عليه هرگونه اقدام عليه ايران سخن گفته، در‌حالي كه ساير سياست‌هاي خاورميانه‌اي ترامپ، مانند مذاكرات مستقيم با حماس، با مخالفت بخش‌هايي از كابينه او مواجه شده است. از‌سوي ديگر، تشديد جنگ سايه‌ها، حملات نيروهاي يمني به منافع امريكايي، ضرب‌الاجل‌هايي مانند ۲۸‌ارديبهشت براي عبور نفتكش‌هاي امريكايي و تحريم‌هاي جديد عليه صنعت نفت و پتروشيمي ايران، نشان‌دهنده وزن بيشتر شاهين‌ها در مقطع كنوني است. اين اقدامات، همراه با تهديدات نظامي و سياسي، فضاي مذاكرات را متشنج كرده و دور چهارم گفت‌وگوها را به تعليق كشانده است.

 

جمع‌بندي

در‌نهايت، نبود راهبرد مشخص و كشمكش‌هاي داخلي در كابينه ترامپ، سردرگمي امريكا در مواجهه با ايران را بيش از پيش نمايان ساخته است. اينكه آيا خواسته اعلام‌شده ترامپ براي دستيابي به توافقي با ايران به نتيجه خواهد رسيد يا خير، به پويايي‌هاي جناحي در اردوگاه او بستگي دارد. به نظر مي‌رسد دولت امريكا در حال ابزارسازي براي ورود به خطوط قرمز ايران، نظير مسائل موشكي و منطقه‌اي‌ و حداكثرسازي منافع خود در هر توافق احتمالي است. اين وضعيت، همراه با ادبياتي كه اخيرا از‌سوي ترامپ و نزديكانش به سمت جناح تندرو متمايل شده، چشم‌انداز دستيابي به توافق را مبهم‌تر كرده است. اختلافات داخلي در واشنگتن، نشان مي‌دهد كه تكليف تيم امريكايي در قبال ايران همچنان نامشخص باقي مانده است. ‌دولت جديد امريكا بايد واقعيت‌هاي دوران جديد را درك كرده و با فهم پيشرفت‌هاي چشمگير ايران در صنعت هسته‌اي، همچون غني‌سازي 60درصد اورانيوم و استفاده از سانتريفيوژ‌هاي نسل جديد، توافقي متناسب با واقعيت‌ها را دنبال نمايد. به بيان ديگر، در هر توافق احتمالي ميان تهران و واشنگتن، ايران از حفظ حق غني‌سازي نخواهد گذشت و در عين حال اجازه مذاكره بر سر خطوط قرمز موشكي را نيز نخواهد داد. حتي ممكن است كه افزايش سطح تهديدات و كمپين فشار حداكثري كه بيشتر از طيف نئوكان و تندرو كابينه ترامپ نشأت مي‌گيرد، ايران را به سمت تغيير در دكترين هسته‌اي خود سوق داده و معادلات را وارد مرحله‌اي جديد نمايد.

پژوهشگر امنيت بين‌الملل

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون