ادامه از صفحه اول
كار و اشتغال؛ ابربحران نه چندان دور
باعث شكلگيري كارگران دانشي خواهد شد. حدود يك دهه است كه حضور نيروي كار در فضاي مجازي افزايش يافته (كه تطابق زيادي هم در قوانين كار و تامين اجتماعي با اين موضوع وجود ندارد) به گونهاي كه ابزار توليد آنها از كورههاي بزرگ به ابزارهاي ديجيتال تبديل شده و اين روند با گذشت زمان به شكل فزايندهاي رو به پيچيدگي است.
ب) كارگران خدماتي:
آمار بيمهشدگان تامين اجتماعي نشان ميدهد سهم بخش خدمات در مقايسه با صنعت و كشاورزي نسبت به دهههاي گذشته، حجم بيشتري يافته است. البته اين نوع كارگران، ناپايداري و ناامني شغلي بيشتري را تجربه ميكنند اما در عين حال سهم بيشتري در جمعيت كارگري ايران خواهند داشت.
در جريان اين فرآيند، خواستههاي كارگران نيز با تغييرات پيشرو متحول ميشود. براساس مطالعات انجام شده، نسل جديد نيروي كار بيش از آنكه دغدغه دستمزد فعلي داشته باشد، مساله رضايت شغلي، امنيت اقتصادي و تطبيق با شرايط در حال دگرگوني امروز را دارد. و بيش از هر زمان، داشتن فرصت بروز خلاقيتها برايش مهم است. علاوه بر آن منزلت كار، فاكتور مهمي در انتخاب شغل است. اين الگو و سبك فكري با مطالعات جهاني «انگل هارت» در مورد جايگزيني ارزشهاي ابراز وجود به جاي ارزشهاي بقا - ارزشهاي بقا بر اساس نيازهاي اوليه مازلو تعريف ميشود- نيز مطابقت دارد. بر اساس تبيينهاي جامعهشناسي سياسي، دونوع كارگران مبتني بر «ارزشهاي بقا» و «ارزشهاي ابراز وجود» در مباحث اجتماعي، سياسي و حتي اعتراضي كنشهاي متفاوتي خواهند داشت. هرچند در عصر صنعتي، نظام سنديكاليزم و اتحاديهاي، نظام كارگري را نمايندگي ميكردند؛ اما شواهد در ايران حاكي از آن است كه در مورد جريانهاي موج جديد، ساختارهاي نمايندگي هم شكل نگرفته است. در اين ميان، مروري بر آخرين آمارهاي بازار كار ايران نشان ميدهد:
به دليل ركود طولاني و كسري قابل توجه رشد اقتصادي مداوم، مشاغل ايجاد شده به رغم اعداد كمي از كيفيت لازم برخوردار نبوده و مشاغل ناپايدار عمدتا در بخشهاي واسطهاي به وجود آمده؛ لذا با توجه به اين موضوع، جوانان و فارغالتحصيلان همچنان با نرخ بالاي بيكاري (۲۱٪ و ۱۰.۷٪) مواجهند. شكاف جنسيتي قابل توجه است: نرخ بيكاري زنان ۱۴.۲درصد در برابر ۶.۵درصد مردان و نرخ مشاركت اقتصادي زنان تنها ۱۳.۱ درصد در برابر ۶۷.۳ درصد مردان است. بخش خدمات با سهم ۵۳.۷ درصد در صدر اشتغال قرار دارد و صنعت و كشاورزي به ترتيب ۳۳.۵ درصد و ۱۲.۷ درصد از سهم اشتغال را در بر ميگيرند. سهم قابل توجه اشتغال در بخش خدمات اگرچه نشاندهنده ظرفيت اين بخش در ايجاد اشتغال به ويژه در فضايي است كه مشاغل جديد در حال ظهور هستند، اما بررسيها و تحليل آمارهاي بازار كار نشان ميدهد كه بهطور معمول، سهم عمده اشتغال در بخش خدمات مربوط به خدمات مولد نيست و خدمات واسطهگري سهم بيشتري در اين بخش از اقتصاد داشته است. چنانچه چالش اصلي توليد در كشور نيز نشان از تاييد چنين ادعايي است.
حجم بالاي اشتغال در بخش خدمات، اشتغال در فضاهاي اشتراكي و آنلاين در كنار اقتصاد ديجيتال كه حتي چشمانداز هوشمند شدن بخشهاي كاربر نظير كشاورزي را در ايران نيز به دنبال دارد، مستلزم بررسيهاي دقيق در خصوص تغييرات به وجود آمده در دنياي كار آينده است. دنيايي كه در آن حتي تعريف كارگر نيز تغيير خواهد كرد. عدم توجه به دنياي جديد اقتصاد، اجتماع و كار ميتواند بحرانهاي اقتصادي و اجتماعي در پي داشته باشد. كارگران امروز ديگر مهاجرين نسل اول از روستاها نيستند. تقريبا همه آنها تحصيل كردهاند به گونهاي كه ۸۰ درصد كارگران صنعتي تحصيلات بالاتر از ديپلم دارند. پيش از اين كلاسهاي سوادآموزي معمولا در جنب كارخانجات شكل ميگرفت. امروز اما با كارگراني مواجهيم كه علاوه براينكه با جريان سياسي و اجتماعي جهان كاملا آشنا هستند، در فضاي مجازي حضور دارند، قواعد سنتي آنها را راضي نميكند و اهل خلاقيت به سبك امروز هستند. سطح آگاهي آنها را نميتوان به صورت فردي و صرفا بر اساس مدرك تحصيلي و مهارت يا مختصات كارگر سنتي سنجيد. نيروي كار امروز فارغ از سطح تحصيلات عضوي از جهان دادهها و اطلاعات است؛ سطح آگاهي و شخصيت او براساس همين عضويت و هويت جمعي، شكل ميگيرد. اين هويت جمعي جديد اساسا او را از شخصيتي برآمده از طبقه كارگر كلاسيك متفاوت ميكند. در عين حال، حدود ۵ ميليون دانشجوي امروز با ورود خود به بازار كار، جريان كاري و كارگري را دچار دگرگوني ميكند. با تغيير وضع كارهاي كاربر (نيروبر) به سرمايهبر و مبتني بر تكنولوژي، زنان نيز حضور پررنگتري در محيط كاري خواهند داشت. مساله دستمزد و تورم يكي از ديگر چالشها در بازار كار و فضاي زيست كارگري است. هر چند امسال دستمزد از تورم پيشي گرفت، اما چالشهاي ساختاري در اقتصاد ايران و تحريمهاي موجود، گرفتار شدن در تله تورم بيشتر و فقر را در پيش دارد. با توجه به تحولات جهاني و تحولات بازار كار ايران، سياستگذاري در اين حوزه بدون توجه به موارد زير غيرموثر است:
- ايجاد فضاي ارتقاي مهارتها متناسب با فضاي جديد كار در عصر ديجيتال و هوش بيگانه
- تغيير نگرش در سياستگذاريهاي فناوري اطلاعات؛ متاسفانه در حال حاضر كشور ايران دچار عدم فهم درست از تحولات جهاني در حوزه تكنولوژيهاي اطلاعاتي و ارتباطاتي، بازار كار آينده جهان است و بسيار مايوسكننده است كه تعدادي از افراد در شوراي ذيربط، با دلايل نامعلوم و نگاهي محدودكننده سرنوشت جوانان و آينده كار را متاثر ميكنند.
- فراهم آوردن فضاي امن مجازي، رفع فيلترينگ و ايجاد زمينههاي رشد كار در فضاي ديجيتال؛ در حال حاضر بيشترين فضاي شغل براي نيروهاي تحصيل كرده و ماهر به شمار ميرود.
كشور ما نيازمند سياستگذاريهاي كار مبتني بر تغييرات اجتماعي، تحولات عصر پساصنعتي، و پاسخگويي به نيازهاي دانشي جديد است در غير اينصورت موضوع نيروي كار و نيز اشتغال ، ابربحراني در آينده نه چندان دور خواهد بود.
حوادث مترقبه؛ تناقضي در واژگان، واقعيتي در زندگي
براي تحقق سلامت، ايمني و حفاظت از محيطزيست در محيطهاي كاري، وجود نيروهاي متخصص و آموزشديده در حوزه HSE نه يك انتخاب، بلكه ضرورتي حياتي است. اگر بخواهيم حوادث «واقعا غيرمترقبه» باشند، بايد آمادگي و پيشبينيپذيري را جدي بگيريم. وقت آن رسيده به جاي واكنشهاي ديرهنگام، سراغ آموزش، تخصص و پيشگيري برويم. حوادث غيرمترقبه، در سايه بيتدبيري، مترقبه ميشوند. تغيير نگاه از واكنش به پيشگيري، از شعار به تخصص و از انفعال به برنامهريزي، راه نجات از اين چرخه مرگبار است و تداوم بيتوجهي، يعني پذيرش فاجعه. وظيفه ملي همه صاحبان كارگاهها و صنايع و معادن و بنادر و مجموعههاي خدمات اجتماعي، در بخش دولتي و خصوصي است كه براي جان انسانها ارزش قائل باشند. به تعبير قرآن، جان هر انسان جان يك جهان است.استاد دانشگاه