هواداران به هوش باشيد!
نحوه تبديل «بنجل» به «بمب نقل وانتقالاتي» توسط دلالان
با نزديك شدن به پايان ليگ بيستوچهارم فعاليتهاي نقلوانتقالاتي داغ و ايجنتها فعال ميشوند. هدف كسب بيشترين سود از جابهجايي بازيكنان در بازاري است كه عرضه و تقاضا در آن متوازن نيست.
به گزارش «اعتماد» جابهجايي بازيكنان و مربيان در ليگ ايران و اقصي نقاط جهان طي فصل انجام ميشود، اما اوج داستان پنجره تابستاني نقل و انتقالات است. در اين برهه زماني است كه دلالان يا همان ايجنتها پاي كار ميآيند و مديران سادهلوح فوتبال ايران را تحت تاثير قرار ميدهند. آنها با تسلط روي بازيكنان و مديران باشگاهها معاملهاي چرب و نرم ترتيب ميدهند كه نفع همه را تامين ميكند الا هواداراني كه جز موفقيت تيمشان چيزي نميخواهند.
البته اشتباه نشود! هيچ كس قرار نيست فعاليت ايجنتها را زير سوال ببرد. ايجنتها بخش جداييناپذير و بسيار مهم نه فقط فوتبال كه همه عرصههاي مربوط به صنعت سرگرمي هستند. منتها با اين تفاوت كه در فوتبال روز دنيا اين گروه شناسنامهدار، داراي مجوز و در شفافيت كامل هستند. اين گروهها هنگام كار منافع همه طرفها را در نظر ميگيرند؛ خودشان، باشگاه و بازيكن. در ايران اما اوضاع كاملا عكس است. دلالها گروههاي ناشناس، اغلب بدون مجوز و غيرشفاف هستند كه تنها منافع خودشان را ميبينند. هدف از نوشتن اين مطلب نقد ايجنتها يا همان دلالان نيست. هدف گوش به زنگ كردن مديران باشگاهها و هواداران است كه در دام بازيهاي اين افراد نيفتند. همين حالا كه اين نوشته را ميخوانيد برخي بازيكنان بيكيفيت ليگ كه در فصل گذشته يا بيشتر اوقات مصدوم بودند يا بدون هيچ گونه تاثيرگذاري خاصي فصل را به پايان رساندند مشغول ملاقات با ايجنتهاي مختلف هستند تا بتوانند بهترين قراردادها را به ثبت برسانند. از برخي تيمهاي بزرگ پايتخت هم خبر رسيده ستارههاي پا به سن گذاشته كه نه، كاملا پير و ناكارآمد با انواع و اقسام ابزارها مشغول متقاعد كردن مديران باشگاهها و سرمربيان براي بستن قراردادهاي جديد هستند.
متاسفانه به دليل چرخه معيوب توليد بازيكن در ايران كه باعث شده هر سال عوض معرفي تعداد زيادي جوان با استعداد و جوياي نام، اهداف نقل و انتقالاتي حول و حوش بازيكنان بالاي 33، 34 سال سن شكل بگيرد. نبود بازيكن در ماركتي كه به تعداد زيادي بازيكن جديد هر سال نياز دارد باعث شده پيرمردها همچنان خريدار داشته باشند. براي اينكه بحث رنگي نشود اسم نميبريم، اما همه ميشناسند بازيكني را كه فصل پيش با 36 سال سن قرارداد 70 ميليارد توماني (در زمان دلار 60 هزار توماني) امضا كرد و امسال اگر بخواهد تمديد كند به كمتر از يك قرارداد 12 رقمي رضايت نميدهد.
سازوكار بالا بردن قيمت بازيكنان معمولي توسط ايجنتها در فوتبال ايران بسيار نخنما شده، اما عجيب آنجاست كه همچنان به شكلي باورنكردني جواب ميدهد. اولين مرحله راهاندازي موج در كانالهاي هواداري است. با دستور ايجنتها كانالها و صفحات پرمخاطب شروع ميكنند به ساختن هايلايتهاي جذاب از بازيكن مورد نظر و نوشتن متنهاي تمجيدآميز. ميروند از يكسري به اصطلاح كارشناس نقل قولهايي ميآورند در مورد كيفيت آن بازيكن و در نهايت به مديران باشگاه تاكيد ميكنند فلاني بايد بماند! اين فشار گاهي آنقدر زياد ميشود كه بارها و بارها پيش آمده مديران باشگاه در پاسخ به اين سوال كه چرا فلاني را نگه داشتيد، جواب دادند: اگر اين كار را نميكرديم هواداران تكهپارهمان ميكردند!
مرحله دوم ساختن پيشنهادهاي خيالي از كشورهاي حاشيه خليجفارس است! مثلا به يكباره شنيده ميشود بازيكني كه در فصل پيش آمار صفر گل و صفر پاس گل با نيمكتنشيني در نيمي از فصل را به ثبت رسانده از باشگاههاي اماراتي و قطري پيشنهاد دارد. در اين مواقع ايجنتها يا خود بازيكنان با برخي رسانهها تماس گرفته و چنين اخباري را منتشر ميكنند. از آن طرف برخي رسانههاي كوچك در كشورهاي عربي يا اروپاي شرقي هم پا به ركاب هستند تا با گمانهزنيهاي رسانهاي به اصطلاح بازارگرمي كنند. اگر مرحله قبل باعث ابقاي بازيكن ميشد، مرحله دوم باعث بالاتر رفتن مبلغ قرارداد ميشود.
اما اگر گزينههاي اول و دوم چندان جواب ندهند مرحله سوم كليد ميخورد؛ اين مورد براي تيمهاي همشهري استقلال و پرسپوليس بيشتر جواب ميدهد. البته به تازگی وسط آمدن نام باشگاههاي ديگر مدعي قهرماني هم جواب ميدهد. در اين مرحله اگر بازيكن پرسپوليسي باشد، ميگويند از استقلال پيشنهاد دارد و اگر استقلالي باشد، ميگويند پرسپوليس دنبال او است! جديدا سپاهان و تراكتور هم به اين ليست اضافه شدهاند. همين حالا ميتوانيد ببينيد نام كدام بازيكنان سرخابي كنار باشگاههاي مدعي قهرماني ميچرخد.
فضاسازي رسانهاي و فشار هواداران مديران فوتبال نابلد، بيتجربه و ترسو را در گوشه رينگ قرار ميدهد و بعد از آن به هر خواستهاي تن ميدهند. اگرچه اين بخش خوشبينانه ماجراست.
بدبينانه چيست؟ اينكه علاوه بر ايجنتها كه از جابهجايي بازيكن سود ميبرند، مديرعامل و سرمربي و مربي هم سود ببرند! اين موردي است كه بارها و بارها در فوتبال ايران شنيده شده و از شواهد و قرائن هم برميآيد كه تا حدي صحت داشته باشد؛ مخصوصا در مورد بازيكنان خارجي وگرنه چطور ميشود مربي يا بازيكني كه دستمزدش مثلا 50 هزار دلار است در ايران قرارداد ميليون دلاري ببندد؟ بحث آوردن بازيكن خارجي خودش يك كتگوري جداست.
هواداران و مديران بايد به هوش باشند كه در بازيهاي رسانهاي هواداري دلالان قرار نگيرند. بايد مراقب باشند بازيكنان گنجشك رنگ شده را جاي قناري به آنها قالب نكنند. بايد حواسشان باشد بازيكني كه در فصل گذشته در هيچ پارامتري جزو حتي بازيكنان معمولي ليگ نبوده به عنوان «بمب نقل و انتقالاتي» يا «شاهماهي نقل و انتقالات» جا زده نشود. فوتبال ايران پول زياد ندارد، اما بسيار ولخرج است. منابع مالي اندك فوتبال ايران معمولا صرف خريدهاي بيفايده و صرفا دهان پركن ميشود.