تنفر ما از نژادپرستي
مجتبا پورمحسن
گاهي مسابقات فوتبال نهان آدم ها را عيان ميكند سالها پيش دوستي از اتفاقات يا سخناني كه در خلال بازي با برخي از تيمهاي عربي روي مي داد داستانها ميگفت. اين دوست حسي را كه ناخودآگاه از سوي بعضي از ايرانيها در هنگامه مسابقات فوتبال حساس ايران و يكي از كشورهاي عربي در سطح ملي بروز پيدا ميكرد به هجو ميكشيد. تناقض موجود در اين جمله همانقدر كه خندهدار است، هولناك به نظر ميرسد، چرا كه عده قابل توجهي از هموطنان ما عرب هستند. اينكه كسي به خاطر يك مسابقه فوتبال جملاتي را بر زبان بياورد كه مصداق تخريب، توهين و تحقير بخشي از هموطنانش باشد كه اتفاقا كمترين آزاري به ما نرساندهاند و در يكي از حساسترين برهههاي تاريخ معاصر ايران يعني زمان جنگ ايران و عراق، با جان و دل از خاك كشور دفاع كردند، درد بزرگي است. تا به حال اين حس ناخوشايند در زمان برگزاري مسابقات حساس فوتبال بروز پيدا ميكرد و خوشبختانه ۹۰ دقيقه يا يكي دو روز پيش و پس از مسابقه دوام ميآورد. اما با اتفاق بسيار زشتي كه در فرودگاه شهر جده براي دو نوجوان ايراني افتاد، موج سنگيني از عربستيزي در جامعه جاري شده، موجي كه نشانههايش را ميشود به خوبي در شبكههاي اجتماعي ديد. فكر نميكنم هيچ انساني در هيچ كجاي جهان اتفاق زشتي را كه در فرودگاه جده اتفاق افتاده تاييد كند. اما بپذيريم كه اين اتفاق، بدعتي نيست كه در سرزمين عربستان گذاشته شده باشد. متاسفانه در همه جاي جهان موجود يك سر و دو گوش چنين خبطهايي مرتكب ميشود. مشابه اين اتفاق در ايران هم گاهي ميافتد متاسفانه. ميتوانيد صفحات حوادث روزنامهها را مرور كنيد. خب حالا چه كنيم؟ سكوت كنيم؟ خشمگين نباشيم؟ عربستان سعودي را ملامت نكنيم؟ پيگير مجازات متعرضان نباشيم؟ مسلما بايد خشمگين باشيم، بهشدت هم خشمگين باشيم، اما نه از عربها؛ بلكه از آن دو ماموري كه اين عمل بيشرمانه را انجام دادند. از دولت عربستان سعودي كه دو مامورش اين كار را كردهاند. بايد اعتراض كنيم. اما دليلي ندارد از اعراب خشمگين باشيم و فحش و بدوبيراه بگوييم و پاي كوروش كبير را وسط بكشيم و از عناوين زشت «ملخخور» و «سوسمارخور» استفاده كنيم. عربها چه گناهي كردهاند؟ حتي اگر يك ميليون عرب هم به ما بد كرده باشند، ربطي به ميليونها عرب ندارد. واقعا ملتي كه سالهاست شغل دومش، باليدن به گذشته فرهنگي و تمدني خودش بوده، با چه استدلال انساني، اينچنين يك قوم را به چوب چند متخلف و چند سياستمدار گستاخ ميراند؟ جالب است كه ايران يكي از متنوعترين تركيبهاي قوميتي را دارد. سالهاست ترك و فارس و لر و عرب و تركمن در اين كشور كنار هم زندگي كردهاند و هيچ مشكلي با هم نداشتهاند. حيف نيست اين تساهل فرهنگي ستايشبرانگيز را با موجهاي احساسي مخدوش كنيم؟ بعضيها اين ابراز نفرت را به جوانان احساسي نسبت ميدهند و آن را موجي زودگذر ميدانند. اول اينكه آيا جامعه وظيفهاي براي اصلاح سمتگيري اشتباه فكر و احساسات جوانانش ندارد؟ دو ديگر اينكه آنچه در سالهاي اخير ديدهايم فراتر از موجي سطحي است. خشونت بازتوليد شده در كلام طيف وسيعي از جامعه از هر جهتي خطرناك است. توجه داشته باشيم كه جنگها پيش از وقوع در عالم، در زبان افراد به دنيا ميآيند. بنابراين جلوگيري از گسترش اين خشونت كلامي يك اولويت براي جامعه و حاكميت است. نيك اگر بينديشيم ميفهميم گلوله تا زماني كه در خشاب اسلحه است، اختيارش با فرد مسلح است، اما وقتي شليك شد، ديگر معلوم نيست به چه كسي ميخورد و چه فاجعهاي ميآفريند. ما ايرانيها از نژادپرستي متنفر هستيم ؟ هستيم، بايد باشيم، مجبوريم باشيم، اين وظيفه انساني ما است.