انتقام از ديپلماسي با گسترش تعارضهاي منطقهاي
محمد امين قانعيراد
درست در زماني كه دستگاه ديپلماسي ايران موفق ميشود با همه بياعتماديهاي طرف مقابل و با وجود ميل كنگره امريكا و جنجالهاي نتانياهو، شرايط خود در مورد قضاياي هستهاي را به 1+5 بقبولاند، اتفاقاتي براي بياعتبار كردن اين دستگاه ديپلماسي در مقياس ملي و بينالمللي رخ ميدهد. موضوع بيانيه هستهاي و حادثه فرودگاه جده با زندگي مادي و منزلت اخلاقي مردم ما رابطه داشت و تا حدي حساسيت مردم در اين دو مورد قابل درك است. اما برخي اين احساسات را دامن زدند و آن را به پوپوليسم و تلاش براي نهادزدايي از سياست و تضادهاي فرقهگرايانه و شؤونيستي با پيامدهاي خطرناكش براي صلح منطقهاي كشاندند. نمونهاي از تلاش براي نهادزدايي از سياست در مورد خود بيانيه هستهاي هم رخ داد. وزير امور خارجه در مصاحبه تلويزيوني سوالهاي فني را به رييس سازمان انرژي اتمي ارجاع ميدهد ولي افرادي بياطلاع درباره چرخه غنيسازي و كيفيت آن اظهارنظرهاي قاطع كردند. اينان شرايطي را فراهم ساختند كه از پير و جوان، عامه و روشنفكر همگي همچون كارشناسي خبره در مورد تعداد سانتريفيوژها و درصد غنيسازي سخن راندند. مذاكرات هستهاي در مراحل نهايي خود قرار دارد و در حالي كه گامهاي مهمي براي حل اين مساله برداشته شده است دو اتفاق مشكوك در منطقه حادث ميشود كه در هر دو آنها جدال شيعه و سني، از نو برساخته ميشود. سردي روابط بين ايران و عربستان را بايد در بستر تاريخي آن مورد بررسي قرار داد: ريشههاي فرهنگي اختلاف بين شيعه و سني، بروز انقلاب اسلامي در ايران و ظهور حكومتي شيعي، حمله به حجاج ايراني، اوضاع سوريه و دفاع ايران از بشار اسد و دفاع عربستان از معارضان سوري، ظهور داعش با حمايت جريانهاي منطقهاي و بينالمللي و عناد اين گروه با شيعيان.
اما دو اتفاق اخير بر اوضاع منطقه تاثيرگذار است. در اتفاق اول عربستان به يمن لشكركشي ميكند و با حمايت بينالمللي به تخريب زيرساختهاي اين كشور و كشتار مردم به ويژه شيعيان ميپردازد، در اتفاق دوم هم در فرودگاه جده دو نوجوان ايراني مورد تعرض قرار ميگيرند. درست بعد از بيانيه هستهاي يك موضوع كه در حد ديپلماتيك قابل رسيدگي است، در بين مردم شايع ميشود و واكنشهاي احساسي تند و غير قابل كنترل از يك سو و جوكهاي سياه از سوي ديگر سر درميآورد. شرايطي فراهم شد كه همه به گونهاي هيجاني در مورد حادثه فرودگاه جده اظهارنظر كنند. متاسفانه سالهاست كه قاچاق دختران ايراني به كشورهاي حاشيه خليج فارس مطرح شده است و واكنش چنداني را برنيانگيخته است. در اين شرايط خاص اما در مورد آزار دو نوجوان از مذهبي تند تا افراد عادي همه درگير احساسات مشترك ميشوند. در مورد موضوع فرودگاه عربستان هم ميتوان حدس زد كدام نيروها در پي نفرتافزايي بين شيعه و سني و عرب و فارس بوده و چه اهدافي را دنبال ميكنند. در شرايطي كه ظريف را تا حد مصدق بالا برده بودند فضا به سويي رانده شد كه كساني بگويند پس اين ديپلماسي بيعرضه چه ميكند؟ در اين ميان، انواع دروغها در توصيف ماجرا پيدا شد و به سرعت گسترش پيدا كرد: انتشار عكس دو شرطه عربستاني، تصوير پيراهن بازيكن الهلال، خودكشي يكي از دو نوجوان و... .
در پي اين دو اتفاق موجي از پيامها در فضاي مجازي انتشار مييابد و داستانها و اشعار مختلفي با هدف ايجاد انزجار عمومي نسبت به اعراب منتشر ميشود. انتشار گسترده اين پيامهاي شيعهگرايانه و حتي شؤونيستي با برانگيختن احساسات ملي و مذهبي و تحريك وجدان عمومي جامعه خواه و ناخواه زمينه افزايش بحران منطقهاي و وادار كردن ايران به واكنشهاي تند و سرانجام انتقامگيري از ما را فراهم ميكند. در حال حاضر دستگاه ديپلماسي كشور در چندين جبهه مشغول فعاليت است؛ از يك سو به دنبال پيشبرد بيانيه هستهاي است، از سوي ديگر به دنبال ايجاد آرامش در يمن و در جبهه سوم به دنبال برخورد سياسي و حقوقي با پديده فرودگاه جده است. نقش نيروهاي ذينفع بينالمللي به كنار، جريان تندرويي در داخل كشور نيز با اين اقدامات همراهي نميكند و به دنبال بازي با احساسات مردم و آشفته كردن اوضاع است.
اينان معتقد نيستند كه با فعاليتهاي ديپلماتيك بتوان به رفع مشكلات و بحرانهاي منطقهاي رسيد و هرگونه تعامل و نرمش در برابر ديگر كشورها را به معناي تعويق ظهور ميدانند. اين افراد از حيث كمي در عرصه سياست و در حوزه علميه در اقليت مطلق هستند و بين مردم راي و محبوبيت ندارند؛ در عرصه سياسي هم شعاري و بدون برنامه ايجابي هستند ولي در عين حال آمادهاند از هر اقدام و فتوايي براي پيشبرد اهداف خود بهره ببرند. اين جريان در صورتي كه به حد خود رانده نشود نقطه فروپاشي اخلاقي و سياسي جامعه ما است. اين رخداد گويا از كار انداختن دستگاه ديپلماسي ما و غالب ساختن آشفتگي بر تصميمگيريهاي آن را نشانه گرفتهاند تا مبناي تصميمگيري در روابط بينالمللي ما نه انديشههاي آيندهنگرانه و كنشهاي سنجيده بلكه احساسات و رفتارهاي نزديكبينانه باشد.
اين شرايط مستلزم هوشمندي مردم، نخبگان و مسوولان است و هرگونه اقدام نسنجيده ممكن است عواقب جبرانناپذيري به همراه داشته باشد. به نظر ميرسد كساني كه از پيشبرد برنامه مذاكره هستهاي و بازگشت ايران به منزلت منطقهاي و جهانياش خرسند نيستند، به دنبال عقب راندن دستگاه ديپلماسي ايران و حتي جنگافروزي منطقهاي و تخريب همه كشورهاي اسلامي به دست يكديگر برآمدهاند. حدس بزنيد به جز تعصبات فرقهاي و قومي چه نيروهايي ميتوانند براي چنين رخدادي آتش تهيه فراهم كنند؟
جامعهشناس