غفلت از گردشگري؛ كجسليقگي با صنعت
نيوشا طبيبي
1- رونق دادن به كسب و كار روستاها و ايجاد اشتغال و زدودن آثار زشت فقر از آنها، كاري است ظريف و دقيق كه بايد بر پايه مطالعه شرايط اقليمي و فرهنگي هر منطقه انجام شود. از بخت بد و سوءمديريت و نبود تدبير صحيح و البته فشار و درخواست نمايندگان مجلس، كار توسعه، شالوده حيات روستايي و محيط زيست را هدف قرار داده و با هجوم به سبك زندگي سنتي و آلودن منابع آب و خاك سبب رونق كوتاهمدت و ركود و بلكه نابودي در دراز مدت شده است. سالهاي درازي است كه در ذهن مديران اين كشور توسعه مترادف است با برپايي كارخانههاي صنعتي. نمايندگان مجلس معمولا براي كشاندن پاي صنايع و كارخانهها به منطقه خود تلاش بسياري ميكنند. وزير مربوطه را تحت فشار ميگذارند كه حتما طرحهاي صنعتي را - بيتوجه به شرايط اقليمي- فرهنگي و امكان سنجي محيط زيستي به منطقه آنها بياورد تا راهاندازي صنعت، سبب تحرك اقتصادي و ايجاد رفاه شود. بيشتر رايدهندگان به اين قبيل اقدامات كوتاهمدت بيتوجه به تاثير سوء درازمدت آن اقبال نشان ميدهند. چه بسيار صنايع آلاينده هوا كه در اعماق درهها و پاي كوهستانها راهاندازي شدهاند، چه صنايع محتاج آب كه در سرزمينهاي خشك و بيآب تاسيس شدهاند ودار و ندار منطقه را براي چند سال توسعه ظاهري بر باد داده و عاقبت سرزمين پيرامون خود را تبديل به زميني خشك و آلوده و غيرقابل سكونت كردهاند. نمونهاش نيروگاه شهيد مفتح همدان كه دشتهاي پيرامون خود را تبديل به بيابان كرده و آنچنان آبهاي زير زمين را مكيده كه دشتهاي پيرامون آن دچار نشستهاي عظيم و به كلي لميزرع شدهاند. نمونه ديگر آن برپايي شهركهاي صنعتي در مناطق بيآب و فاقد امكانات لازم است.
2- منطقه الموت قزوين داراي آب فراواني است كه از چشمههاي كوهپايه در تمام سال جاري هستند و از به هم پيوستن آنها به يكديگر رودخانهاي در دره زيباي گرما گلو جاري است و باغهاي متعدد و زمينهاي كشاورزي را تا پايين دست مشروب ميكند. فراواني آب در اين ناحيه چنان است كه در برخي مناطق آن برنج كشت ميشود! از حيث زيبايي و چشماندازهاي طبيعي و آب و هواي لطيف الموت منطقهاي ديدني است. در همين منطقه و در گذر از جاده منتهي به روستاي گازرخان- آخرين روستاي الموت تا قلعه- چندين كارخانه برپاست. يكي از اين كارخانهها پاي كوه، در مسير رودخانه چشمانداز طبيعي و هوا را سخت آلوده و شايد براي حداكثر بيست نفر شغل ايجاد كرده باشد. اين منطقه و به ويژه روستاي گازرخان ظرفيت فوقالعادهاي براي تبديل به هدف گردشگري و راهاندازي صنايع مرتبط به آن و ايجاد صدها فرصت شغلي مرتبط و هزاران فرصت شغلي وابسته به آن را دارد. اگر مديران و نمايندگان محترم به جاي آنكه در سوداي اثرگذاري عميق كوتاهمدت بر اذهان و نمايش خدمات خود باشند و تدابيري سخت زيانآور اتخاذ كنند، به دنبال فرهنگسازي و پايهگذاري بناي توسعه و رفاه پايدار در منطقه خود بروند، وضع بهتر خواهد شد.
روستاي گازرخان روستايي تاريخي است، گردشگران زيادي براي بازديد از قلعه از اين روستا عبور ميكنند اما مردم اين روستا چندان اعتنايي به گردشگران ندارند، خانههاي سنتي و قديمي روستاييشان را تخريب ميكنند و بناهاي بيهويت بد شكل به جاي آنها ميسازند. به پاكيزگي روستاي خود اهتمامي ندارند و برخلاف بسياري از روستاهاي ايران مهمان را خوش نميدارند. اهالي از اينكه دولت آنها را حمايت نميكند گله دارند. ميخواهند دولت براي آنها شغل ايجاد كند، غافل از آنكه روستاي زيبايشان كه مورد بيمهري اهالي است، خود ظرفيت بيبديلي براي برپايي كسب و كارهاي درآمدزاي كم هزينه دارد.
امروز در روستاي گازرخان نه نان محلي به دست ميآيد و نه تخم مرغ و نه ماست! گازرخان براي همه اين محصولات دست به دامن شهر است!
3- روستاي اصفهك طبس در زلزله شهريور ۱۳۵۷ به وجهي ويران شد كه اهالي ناچار شدند روستاي ديگري در كنار روستاي قديم خود بسازند. روستاي قديمي با بناهاي خشت و گلي برپا بود تا جوانان روستا تصميم به احياي آن گرفتند و اكنون روستاي اصفهك از مقاصد مهم توريستهاي خارجي و ايراني است و كسب و كارشان رونق گرفته و انشاءالله كه در سايه تلاش و تدبير و شعور مردم اصفهك رونق بيشتري هم خواهد گرفت و رفاه و توسعهاي پايدار و هميشگي نصيب آنها خواهد ساخت.
4- من منطقه چابهار و بندر گواتر و چشماندازهاي طبيعي و «گلفشان» مشهور و سواحل بينظيرش را از نزديك نديدهام، اما هر بار كه عكسهاي آن سامان را ميبينم، از اين ميزان زيبايي متحير ميشوم و صد البته كه در ماههاي آينده، خاك گوهرنشان آن خطه عزيز ايران را بوسه خواهم داد. براي زدودن محروميت از چهره آن ناحيه برپايي منطقه آزاد كافي نيست. ممكن است منطقه آزاد پاي تجار و توليدكنندگان را به آنجا باز كند و تاثيري در زندگي مردم اطراف خود بگذارد اما توسعه گردشگري و آموزش به مردم مهمان دوست آن منطقه براي چگونگي كسب درآمد از صنايع بينظير بومي و برپايي خانههاي بومگردي و حفاظت از چشماندازها و ثروت طبيعي و... ميتواند راهي جدي براي ايجاد اشتغال و ارتقاي سطح رفاه مردم باشد.
5- تاسيس كارخانهها و صنايع توليدي تنها راه توليد ثروت و ايجاد اشتغال نيست. اصلا چرا اصرار داريم به قيمت از دست دادن همهچيز سرزمين ايران تبديل به كشوري صنعتي شويم؟ آيا معناي پيشرفت فقط و فقط توليد كالاي صنعتي است و بس؟ آيا نميتوانيم از سرزمين خود و از نعمات تجديدپذير آن بدون آنكه لطمهاي به محيطزيست وارد كنيم، درآمد داشته باشيم؟ دولتمردان! چرا به صنايع و هنرهاي بيبديل بومي خود بياعتنا هستيد؟ چرا امور مهم و حساسي چون محيط زيست، فرهنگ ملي و بومي ايرانيان و گردشگري و صنايع ملي سنتي را ناديده و بياهميت ميشماريد؟ بسياري از كشورهاي جهان سالانه از همين ظرفيتهاي خود ميلياردها دلار درآمد ارزي ميسازند و كشور خود را به دنيا معرفي ميكنند و از مواهب آن بهرهمند ميشوند.